𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬
18 stories
𝗗𝘂𝗺𝗽𝗹𝗶𝗻𝗴 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 by manilarise
manilarise
  • WpView
    Reads 17,019
  • WpVote
    Votes 2,498
  • WpPart
    Parts 10
پیراشکی | 𝖣𝗎𝗆𝗉𝗅𝗂𝗇𝗀 تهیونگ هیچ وقت متوجهِ عشق و علاقه‌ی عمیقِ پسرِدبیرستانی که همسفرِ هرروز صبحش بود، نشده بود. همیشه مثلِ یک بچه‌ی خوب، صبح ها با اتوبوس به محلِ کارش میرفت و عصرها با اتوبوس همون مسیر برمیگشت. اما چی می‌شد اگر اون روزی پیامی ناشناس دریافت می‌کرد که پیام های عجیب براش میفرستاد و این تبدیل میشد به شروعِ اونها! ژانر ↶ عاشقانه، فلاف، کمدی، چت استوری، توییتر، اسمات کاپل ↶ «اصلی - ویکوک» تهیونگ ↑ جونگکوک ↓ «فرعی - هوپمین» قسمتی از فیک ↶ _الان که تو منو گاز گرفتی گوشت خوار حساب نمیشی، مگه نه؟! _چرا! مگه‌ تو پیراشکی نبودی؟! •روز آپ: یک‌ شنبه ها•
𝐇𝐞𝐫𝐦𝐞𝐬 | 𝐕𝐊 by Linda-fanfic
Linda-fanfic
  • WpView
    Reads 37,702
  • WpVote
    Votes 7,263
  • WpPart
    Parts 35
✍︎ هِرمِس ____ 𝐇𝐄𝐑𝐌𝐄𝐒 | 𝐚𝐮 𝐂𝐎𝐔𝐏𝐋𝐄 ↳ 𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤, 𝐬𝐨𝐩𝐞 𝐉𝐄𝐍𝐄𝐑 ↳ 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐦𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐲, 𝐚𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐬𝐦𝐮𝐭... 「⌯ 𝐒𝐔𝐌𝐌𝐀𝐑𝐘 ⌯」 کیم تهیونگِ سی و هشت ساله، رئیس کمپانی Hermes میخواست توی هفته مد پاریس دست به یه ریسک بزرگ بزنه.. استفاده از یک مدل مرد برای یک برند زنانه.. این هنجار شکنی قراره کلی جنجال بپا کنه..... ▪︎▪︎▪︎ " همه ما تو زندگیمون یه گناهی مرتکب شدیم، برادرم یه فراریِ، مادرم یه قاتل، خودم یه روسپی و تو... تو عاشقی، اینم یه جور گناهه... " 𝔏𝔦𝔫𝔡𝔞✍︎
You inside Me..]] by EmmaAgrast
EmmaAgrast
  • WpView
    Reads 5,408
  • WpVote
    Votes 275
  • WpPart
    Parts 5
«تو چیکارشی..پدرشی؟» مرد با طعنه گفته و باعث شد تهیونگم پوزخند بزنه «فکر نمیکنم اینقدر قیافم پیر بزنه که پدرش باشم اما...میشه گفت پدرشم...چون بعضی وقتا ددی صدام میکنه» (¬_¬)ノ وضعیت آپ:۲۳ هرماه(به اونوری) کاپل:ویکوک کاپل فرعی:سپ نویسنده:اما و آندیا ژانر:رومنس،زندگی روزمره،کمی فان،اسمات..
Night Stealer | Vkook, Hopemin, Namgi by ItsRainyNight
ItsRainyNight
  • WpView
    Reads 27,075
  • WpVote
    Votes 3,825
  • WpPart
    Parts 25
〴︎Summary ৲︎ از دست دادن صمیمی‌ترین دوستش برای جونگوک آغازگر یک زندگی تازه بود. پسر که سال‌ها بعد از اون اتفاق، با پنهون شدن پشتِ نقابش تونسته به وعده‌هایی که به عزیزترینش داده بود عمل کنه، از عمقِ دنیای زیرزمینی‌ای که درگیرش شده باخبر نبود؛ حداقل نه تا زمانی که مجبور شد سایه‌ای از گذشته‌اش رو ملاقات کنه؛ سایه‌ای که برخلاف افکارِ جونگوک، نزدیکترین رابطه با دنیای اون رو داشت. 〴︎Writer: Soodeh 〴︎Couple: Vkook 〴︎Sub Couple: Hopemin 〴︎Genres: Thriller, Angst, Romance, Drama, Smut
Let Me Touch Your Voice | Vkook, Sope by ItsRainyNight
ItsRainyNight
  • WpView
    Reads 178,226
  • WpVote
    Votes 25,058
  • WpPart
    Parts 36
〴︎Summary ৲︎ زندگی کردن بدون یکی از حس‌هایی که به روزهات آهنگ می‌بخشید کارِ راحتی نبود، اما جئون جونگوک نیمی از زندگیش رو به همین مِنوال گذرونده بود؛ پسری که با وجود نشنیدن هیچ صدایی، روحِ یک خواننده‌ی دلشکسته رو درک می‌کرد. با این وجود، چقدر باید می‌گذشت تا تهیونگی که برعکس اون موهبتِ داشتن تموم حس‌هاش رو داشت، دردهای ناگفته‌‌ی پسر رو درک کنه؟ 〴︎Writer: Soodeh 〴︎Couple: Vkook 〴︎Sub Couple: Sope, Namjin 〴︎Genres: SliceOfLife, Romance, Angst, Drama
The Inception Of Nikita | Vkook | Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 102,013
  • WpVote
    Votes 16,470
  • WpPart
    Parts 97
┊Summary: همه چیز از جایی شروع شد که اونها برای نجات نسل خودشون از آخرالزمانی که در مسیر وقوع بود، تصمیم به ترک سیاره‌شون گرفتن...و این آغاز و پایان همه چیز بود! ┊Teaser: _ انقدر دروغ نگو آلیا...خون بینیت کم میاد. با شرارت لبخندی زد و به دیوار های سرد اتاق خیره شد: _ من و به این اسم صدا نکن کاپیتان اگرنه به فرعون خوفو میگم به جای غرق کردنت توی رود نیل، گردنت و بزنه! دوباره دستهاش رو بالا آورد و تکه ای از موهای بلندی که باز هم باز شده بودن رو به دست گرفت: _ باشه شاهزاده نیکیتا، ولی چه فرقی داره توی رود نیل غرق بشم یا گردنمو بزنن؟ قراره توی تاریخ بنویسن کیم تهیونگ به خاطر سوگلی فرعون کشته شد... پیج نویسنده: @sylvie_fic The Inception Of Nikita 🪐💙 genre: Secret Couple: Vkook Sub Couple: Hopemin Writter: Sylvie 🌱 up: Saturday Telegram: @papacita_01
Plumeria | Vkook, Hopemin [Completed]  by sequoia_07
sequoia_07
  • WpView
    Reads 253,941
  • WpVote
    Votes 37,839
  • WpPart
    Parts 46
پلومریا یا فرانگی پانی نام درختچه یا درخت کوچک گلدار همیشه سبز است، زمان شکوفایی این گل طولانی بوده و پر عطر است، از اسانس آن برای تولید عطر و موادی طبی با خواصی آرامش بخش و تسکین‌دهنده استفاده می‌شود. جئون جونگ کوک بعد از مدت ها تلاش موفق میشه نمایشگاه نقاشیش رو راه بندازه که با استقبال خوبی هم مواجه میشه. بعد از پایان نمایشگاه، زمانی که به خونش برمیگرده یه شماره تلفن تو کیفش پیدا میکنه! چی میشه اگر جونگ کوک تصمیم بگیره به اون شماره پیام بده؟ Name: Plumeria 🌼 Couple: Vkook, Hopemin Writer: Sequoia & Sylvie Genre: Romance, Comedy, Smut Editor: Sequoia Telegram Chanel: @Papacita01
Jungle Ball | Vkook, Sope [Completed]  by sequoia_07
sequoia_07
  • WpView
    Reads 184,828
  • WpVote
    Votes 23,474
  • WpPart
    Parts 45
جمع کردن یک تیم والیبال به مربی گری جکسون وانگ، که از قضا دوتا از بازیکن هاش به طور اتفاقی گذشته ی خاصی باهم داشتن و این مسلما در روند برنامه هاشون تاثیر خواهد داشت. Name: Jungle Ball 🏐 Couple: Vkook, Sope Writer: Sequoia & Sylvie & Tony Genre: Smut, Sport ,Romance, Comedy Editor: Sequoia Telegram Chanel: Papacita01
Van Gogh was his god! • [Completed] by amaraaa_7
amaraaa_7
  • WpView
    Reads 95,207
  • WpVote
    Votes 15,768
  • WpPart
    Parts 45
•Name: Van Gogh was his god! •Couple: Vkook •Sub couple: Hopemin •Writer: Amara •Genre: Romance, Angst, smut •Channel: @papacita01 ~•Teaser: _چرا هیچ وقت از ته دلت نمیخندی؟ از اون لبخند‌هایی که به چشمات میرسن و برق خوشحالی رو توشون روشن میکنن! سرش رو تکون داد و از پنجره به زمستونی که سفره‌ی سفیدی و غم‌هاش رو روی سر شهر پهن کرده بود، خیره شد: _من تفاله‌های باقی مونده از تنهایی‌های یک نقاش دیوانه‌م... حاصل مرگ بی‌رحمانه‌ش توی تنهایی... چطور میتونم بخندم یا اشک بریزم وقتی فراموش کردم که چطوری باید زندگی کنم؟ من همه چیز رو فراموش کردم، دوست داشتن رو، فکر کردن، نقاشی کردن و حتی فریاد زدن... خیلی وقته مردم... مرده‌ها که لبخند نمیزنن!