lee_hyon_14's Reading List
134 historias
�𝐃𝐞𝐯𝐢𝐥 𝐁𝐮𝐧𝐧𝐲🐰✨ por sara860606
𝐃𝐞𝐯𝐢𝐥 𝐁𝐮𝐧𝐧𝐲🐰✨
sara860606
  • LECTURAS 286,691
  • Votos 43,700
  • Partes 22
زمانی که استاد دانشگاهشون بخاطر شیطنت های جونگکوک و اکیپش استعفاء داد،کوک فکر می‌کرد تمام هیجان دوران تحصیلش ازش گرفته شده .. ولی هیچ ایده ای نداشت که جایگزین سکسی و جذاب استادش قراره حسابی به زندگیش رنگ هیجان بده و تک تک روز های تحصیلش رو استثنایی کنه👀✨ ══════════════════ کاپل : ویکوک - یونمین ژانر: چت/فلاف/کمدی/اسمات نویسنده: Astraea-Hera ×|تکمیل شده|× #1 in Fanfiction
Oneshot Series || JKXV por Nyctowx
Oneshot Series || JKXV
Nyctowx
  • LECTURAS 102,268
  • Votos 6,027
  • Partes 11
[ مجموعه وانشات ها ] ژانر : اول هر پارت ذکر میشه. کاپل : ویکوک/کوکوی وانشات هایی که قبلا نوشتم و بعدا خواهم نوشت توی همین کتاب قرار میگیره. 🔗 هر پارت داستان متفاوتی داره و به هم مربوط نیستن.
Devil wears prada || VKook por Nyctowx
Devil wears prada || VKook
Nyctowx
  • LECTURAS 155,917
  • Votos 28,834
  • Partes 31
[ شیطان پرادا میپوشد. ] پایان یافته ژانر : رمنس/ انگست / فانتزی / سوپرنچرال / اکشن / حاوی اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ یونمین "این چرخه‌ی تکراری تا ابد ادامه داره و درمان عشق نافرجامی که هر روز و هر روز بهت یادآوری میشه، دست نیافتنیه! برای همینه که عشق برای ما درست نیست، ما نمیمیریم تهیونگ؛ هزار سال من رو حبس کن و من هزار سال و یک روز دیگه میام و میبوسمت. پس اگه میخوای قیدم رو بزنی باید من رو بکشی." - عشق بین یک شیطانِ پرادا پوش و رییس مافیا بی‌نهایت غیرقابل‌باوره؛ ولی اتفاق افتاده... یا شاید این هم یک بازی دیگه بود؟
Our Omega Leadernim!(2) por katayoon_malik
Our Omega Leadernim!(2)
katayoon_malik
  • LECTURAS 25,183
  • Votos 3,035
  • Partes 15
کیم تهیونگ،لیدر ترسناک گروه،در واقع یه اومگاست که پنهانش کرده!برای 3 سال اون هویتشو به عنوان یه آلفا به خاطر ابرو از طریق داروهای شیمیاییه خاص جعل کرد.وقتی که داروها دیگه اثری ندارن و هورمونا دارن بهش غلبه میکنن،آیا اون تسلیم غریزش میشه؟
Horror Story (+18) por adorehemmo96
Horror Story (+18)
adorehemmo96
  • LECTURAS 26,852
  • Votos 4,105
  • Partes 42
💀 داستان‌ های کوتاهِ ترسناکِ چند خطی 👽
send meⁿᵘᵈᵉˢ(complete) por _sorablue_
send meⁿᵘᵈᵉˢ(complete)
_sorablue_
  • LECTURAS 118,846
  • Votos 14,659
  • Partes 32
[چت استوری✌︎] همه چی از اونجا شروع شد که جونگکوک برای تهیونگ اشتباهی عکس برهنه فرستاد و قلب(دیکشو بگم بهتر نی؟-_-) تهیونگ رو به تپش میندازه ولی چی میشه اگه اینجا جونگکوک با جیمین تو رابطه باشه و حتی ندونه عشق واقعی چیه ؟! Couple : ویکوک Up time : تموم شده شروع : چهارشنبه ۲ تیر پایان : جمعه ۱۴ آبان
Strawberry por RosaArmy7
Strawberry
RosaArmy7
  • LECTURAS 13,488
  • Votos 1,319
  • Partes 10
حتی فکرش رو هم نمیکردم عاشق اون توت‌فرنگی کیوت بشم ژانر:ازدواج اجباری، امگاورس، امپرگ، رومنس، انگست کاپل:کوکوی شروع:1401/1/22 پایان؛؟؟ درحال اپ (متوقف شده تا اواسط شهریور) 🎖38 kookv 🎖100 عاشقانه 🎖58عاشقانه 🎖7ددی کینک 🎖 18 کیوت 🎖88 اسمات 🎖14ددی 🎖666 kookv 🎖244 امگاورس
•Complete~Daddy Long Legs || Taekook Ver por Blind_Day
•Complete~Daddy Long Legs || Taekook Ver
Blind_Day
  • LECTURAS 49,727
  • Votos 13,185
  • Partes 41
...Complete... ▪︎مقدمه: بابا لنگ دراز عزیز... تمام دل خوشی دنیای من این است که ندانی و دوستت بدارم! وقتی میفهمی و میرانی‌ام چیزی درون دلم فرو میریزد....چیزی شبیه غرور! بابا لنگ دراز عزیزم گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم! بعد از تو هیچکس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند. نمیگذارم...نمیخواهم! بابا لنگ دراز من همین که هستی دوستت دارم... حتی سایه ات را که هرگز به آن نمیرسم...! •کاپل اصلی:تهکوک •کاپل فرعی:یونمین،نامجین •ژانر:فلاف،درام،انگست،اسمات •تعداد قسمت ها:40 •زمان آپ:کامل شده ¤نکته: -این بوک 60 درصدش نامه های کوک به بابا لنگ دراز هست و بقیه ی 40 درصد به صورت داستانی بیان میشه. -داستان بابالنگ دراز ورژن تهکوک هست با تغییر. Start 1399/5/9 2020/7/30 End 1399/7/18 2020/10/9
ضربان قلب تو ...کوکوی ^-^ Your heartbeat kookv por vidles_queen
ضربان قلب تو ...کوکوی ^-^ Your heartbeat kookv
vidles_queen
  • LECTURAS 10,394
  • Votos 1,292
  • Partes 12
نام رمان : ضربان قلب تو...Your heartbeat نام نویسنده : Queen کاپل ها : کوک وی _یونمین_ نامجین ژانر : طنز / اسمات / omegavers /vampire زمان آپ : پنجشنبه _______________________ قسمتی از رمان ^ ^ ^ ^ ^ ^ ^ ^ ^ ^ ^ ^ ^ ^ ^ ^ + امیدوارم دیگه هیچوقت ، هیچوقت نبینمت آقای کیم تهیونگ ! _احساساتمون متقابله آقای جئون جونگکوک امیدوارم محو و نابود بشی ! امگا با پوزخندی اینو گفت و از کنار الفا رد شد . * * * * * ** * * * * * * * * * * * فاک بهت جونگکوک فاکککککککک فاککککک بهت فقط ..فقط دعا کن کارم رو از دست ندم یا نه اون دیکتو میبرم میدم یونتان بخوره ! اخه کدوم احمقی کدوم بی مغزی زیر کفشی رو صابون میکشه ! طرف پاش شکست !!!خیلیییی حسودی خیلیییییی فقط سره یه بوس قراره زندگیم رو از دست بدم وایییی ازت متنفرم ،متنفرم جئون جونگکوک متنفرمممممم!! الفا پوزخندی زد و گفت : از اعترافت متشکرم امگای خون آشامم ! امگا چشم غره ای رفت و الفا رو کمی به عقب هل داد و داشت میرفت سمت دره اتاق که با صدای الفا با اخمی به سمتش چرخید الفا : آعععع امگا صبر کن ،بعد برگشتن امگا بوسه ی هوایی برای امگا فرستاد و گفت : بوست یادت نره سویت بیبی که امگا درو محکم بست که نزدیک بود در از جاش در بیاد !
handicapé || taekook  por meli19952000
handicapé || taekook
meli19952000
  • LECTURAS 386,058
  • Votos 63,387
  • Partes 43
~Completed~ (texting,real life) تهیونگ : چند وقته معلولی؟ (21:15) *دیده شد* جونگ کوک در حال تایپ کردن.... تهیونگ : چرا دیر تایپ میکنی؟ (21:17) هااا ببخشید ، دستت معلوله مگه‌نه d:؟ (21:18) Translating by : @meli19952000 Original story by : @hopefordark و خود من نصف به بعد داستان رو نوشتم و تغییر دادم تا بیشتر لذت ببرین و عادلانه باشه♡