Unexpected | Vminkook (persian translation )
تهیونگ برای روز اول دانشگاه خیلی ذوق داشت و از اینکه قرار بود تو خوابگاه زندگی کنه خیالش راحت بود و توقع داشت یه هم اتاقی خوب داشته باشه اما به نظر میرسه باید منتظر "هم اتاقی های خوب "باشه ...
تهیونگ برای روز اول دانشگاه خیلی ذوق داشت و از اینکه قرار بود تو خوابگاه زندگی کنه خیالش راحت بود و توقع داشت یه هم اتاقی خوب داشته باشه اما به نظر میرسه باید منتظر "هم اتاقی های خوب "باشه ...
•Name: Van Gogh was his god! •Couple: Vkook •Sub couple: Hopemin •Writer: Amara •Genre: Romance, Angst, smut •Channel: @papacita01 ~•Teaser: _چرا هیچ وقت از ته دلت نمیخندی؟ از اون لبخندهایی که به چشمات میرسن و برق خوشحالی رو توشون روشن میکنن! سرش رو تکون داد و از پنجره به زمستونی که سفرهی سفیدی و غمهاش رو روی سر شه...