✨𝐕𝐡𝐨𝐩𝐞✨
5 stories
apposite spots ♥Vhope♥ by Vida_twinkleFanF
Vida_twinkleFanF
  • WpView
    Reads 9,570
  • WpVote
    Votes 1,474
  • WpPart
    Parts 3
.•°⊙Genere: school life_ romance .●⊙ وقتی تهیونگ پسر شر و بدنام مدرسه، گلوش پیش خرخون کلاسش گیر می کنه و سعی می کنه نظرشو جلب کنه... .●⊙سه شاتی⊙●.
SpellBound by BTSIR7_FF
BTSIR7_FF
  • WpView
    Reads 14,446
  • WpVote
    Votes 2,640
  • WpPart
    Parts 36
• Name: Spellbound ♠️ • Couple: NamJin , VHope • Writer: NT • Summary: The bird fights its way out of the egg. The egg is the world. Who would be born must firs destroy the world. The bird flies to God. That God name is Abraxas. جین برای مدت زیادی به شغل عادی اما دوست‌های عجیبش عادت کرده بود؛ به عنوان یک مسئول کتابخونه درآمد چندانی نداشت تا مثل آدم‌های معمولی زندگی کنه و روی تنها ترین پشت بوم دنیا، داخل یک اتاقک کوچیک زندگی می‌کرد تا اینکه روزی کتابی داخل کوله پشتیش پیدا کرد. روی کتاب یک برچسب زده شده بود: "به مسئول کتابخونه، این کتابو بندازین دور! قبل از اینکه بازش کنی، بندازش دور!!" هیچ فکر نمی‌کرد که با سرپیچی از اون جمله، دریچه‌ای به دنیاهای پایینی باز کنه و وارد بازی "تاریکی" و خدای آبراکسس بشه.
★VHOPE ONESHOTS★ by Vida_twinkleFanF
Vida_twinkleFanF
  • WpView
    Reads 23,036
  • WpVote
    Votes 2,024
  • WpPart
    Parts 15
اولین مجموعه وانشات های فارسی از کاپل ♥ ویهوپ ♥ با ژانر های: اسمات_ فلاف _ رومنس _ فانتزی _ هیستوریکال و... { از وانشاتای درخواستی هم استقبال میکنم ^.^ }
I think,i love you...(completed)✅  by z_stylikson
z_stylikson
  • WpView
    Reads 13,198
  • WpVote
    Votes 1,386
  • WpPart
    Parts 29
گفتی می خوام فراموشم کنی فعل جملتو اشتباه گفتی اخه نمی دونی چقد دوستت دارم این توی که می خوای منو فراموش کنی این بار سنگینو ننداز رو دوش من داستاني كه تهيونگ،هوسوك رو از دنياي سياهش نجات ميده🖤 Couples:vhope_namjin_sope
24 | SOPE by RednightRn
RednightRn
  • WpView
    Reads 102,996
  • WpVote
    Votes 19,454
  • WpPart
    Parts 84
🔹 Name : 24 🔹 writer : Rednight 🔹 Genre : Mysterious , romance , dram 🔹couple : sope, vkook, vhope 🔹character : yoongi , hoseok , jungkook, taehyung, alex (به زودی این داستان ادیت و اشتباه های جزئی تایپیش، رفع می‌شه اهالی زیبا- ممنون از همراهیتون) روایتی از عمق چهاردیواری خانه هایی که از بیرون زیبا به نظر میرسیدند و از درون سرشار از ناگفته های سر به مهر بودند. عاشقانه های دردمند و درد های زیبا! --------------------- +من ترسیدم یونگی... من از جهان ترسیدم! وقتی اینقدر همه چیز رو بدون هیچ پرده ای بهم نشون میده؛ وقتی جهان رو اینقدر واضح میبینم؛ وحشت میکنم. من از زیادی فهمیدن میترسم یونگ، زیادی فهمیدن خطرناکه! ‼️ - بجز کاراکترهای آشنا، تمامی اسامی و شخصیت ها تخیلی بوده و هرگونه تشابه، تصادفی است! - تمامی حقوق مربوط به این داستان، متعلق به نویسنده است؛ هرگونه استفاده، ایده گرفتن، تغییر و یا نشر در کانال های تلگرام، روبیکا و سایر، ممنوع بوده و در صورت مشاهده، لطفا به نویسنده اطلاع دهید.