Vkook~Kookv
112 stories
DARCY(season2) by VicGodtor
VicGodtor
  • WpView
    Reads 107
  • WpVote
    Votes 11
  • WpPart
    Parts 1
جونگ‌کوک و همسرش دعوای بزرگی داشتن و نتیجه‌اش این شد که مرد خونه رو ترک کنه و بعد از ساعاتی جونگ‌کوک تلفنی دریافت کنه که همسرش توی تصادف مجروح و حالا راهی کما شده... پسرک پنج سال تمام کنار همسرش میمونه ولی وقتی دیگه امیدی به بیدار شدنش پیدا نمی‌کنه، رمانی می‌نویسه که توس مرد همیشه زنده می‌مونه. رمانی به اسم «دارسی» و حالا که از توهماتش دراومده و فهمیده موقع نوشتن رمان انقدر خیال کرده که شروع به توهم کرده، همسرش از کما بیدار میشه... فصل دوم دارسی قراره بالاخره دارسی واقعی توی زندگی جونگ‌کوک برگرده...
DARCY by VicGodtor
VicGodtor
  • WpView
    Reads 38,605
  • WpVote
    Votes 6,245
  • WpPart
    Parts 39
{Full} خلاصه: جئون جونگکوک نویسنده ی مشهوری که رمان دومش به اسم DARCY خیلی مشهور میشه. کتاب در مورد شخصیتی به نام DARCY هست که چندساله عاشقه پسریه. مدتی بعد از منتشر شدن رمان، کوک هر روز که بلند میشه کنار تختش کاغذ کوچیکی پیدا میکنه که محتواش، جمله هایی هستن که شخصیت دارسی توی کتاب به پسری که دوستش داشت می‌نوشت. فکرمیکنه توهم زده و به همین دلیل میره پیش روانشناس. روانشناس بعد شنیدن صحبت هاش، به کوک میگه ممکنه واقعا توهم زده باشه درمورد کاغذ و نامه ها ولی واقعا شخصیتی به نام DARCY وجود داره و کوک دقیقا توی کتابش طوری مرد دارسی نام رو توصیف کرده که عین واقعیته. دارسی: پسر من باش کوک بزار بهت نشون بدم عشق من فراتر از چندتا جمله توی کتابه دست های بسته شدش به تخت رو تکون داد و غرید: «من قبولت نمیکنم دارسی چون تو یک قاتلی» پوزخندی به پسرک زد و روش خیمه زد «پس بزار قاتل روحت باشم» ⭕️ژانر: خون آشامی، رمنس، سوپرنچرال،اسمات Tel: Archer_fiction
Belated Bond (Kookv) by Chihiro_D
Chihiro_D
  • WpView
    Reads 80,529
  • WpVote
    Votes 14,847
  • WpPart
    Parts 34
←⁩ پیوند دیرهنگام درحال آپ... ✍🏻 توی دوره و زمونه‌ای که دیگه هیچ‌کس جفت حقیقیش رو پیدا نمی‌کنه و آدم‌ها با هر کسی که دلشون می‌خواد ازدواج می‌کنن، تهیونگ جفت حقیقیش که پونزده سال ازش بزرگ‌تره رو توی یه مهمونی رسمی ملاقات می‌کنه! اون فکر می‌کنه رابطه‌اش با میتش قراره شیرین‌ترین رابطه‌ی دنیا باشه؛ ولی اوضاع اون‌طور که انتظارش رو داشت پیش نمی‌ره... کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، اس.مات، درام، امگاورس، امپرگ تایم آپ: یک‌شنبه و چهارشنبه
SERIAL KILLER  by VicGodtor
VicGodtor
  • WpView
    Reads 1,235
  • WpVote
    Votes 174
  • WpPart
    Parts 7
"عشق اون... با خون نوشته می‌شه" هر قتل، تکه‌ای از دل نوشته‌اش برای جونگ‌کوک بود ویکتور با هر جسد، نامه‌ ی عاشقانه‌ای از گوشت و استخوان می‌ساخت اما ششمین قربانی... قرار بود شاهکارش باشه چرا جونگ‌کوک داره ردپای خودش رو در صحنه‌های جنایت پیدا می‌کنه؟
Before you (I thought I had it all) | KookV by cjjasal
cjjasal
  • WpView
    Reads 321,812
  • WpVote
    Votes 31,719
  • WpPart
    Parts 42
[Completed] جئون جونگکوک هر چیزی که فکرش رو می‌کنید داشت. بیزینس، پول، قدرت. هر کسی که اون رو می‌دید براش روی زانوهاش میوفتاد، ولی جونگکوک ذره‌ای اهمیت نمی‌داد. اوضاع به همین منوال بود، تا وقتی که یه پسر مو نقره‌ای وارد زندگیش شد. "عزیزم، باید زمین انداختن چیزها رو تموم کنی." جونگکوک خودکار رو برداشت و به دست پسر داد، از قرمز شدن گونه‌هاش لذت می‌برد. "آم، درسته...اسم من تهیونگه. امشب من قراره سفارش‌تون رو بگیرم. چی دوست دارید سفارش بدید؟" فاک. Couple: Kookv. Genre: Romance, daily life, smut. Translator: Asal. Author: Es_and_Em. ___________________________________________ This is a Persian translation of a fanfiction by (Es_and_Em), All credit goes to the original author. I'm only responsible for the translation.
𝐒𝐜𝐚𝐫𝐬ᴷᵒᵒᵏⱽ by OfManySouls
OfManySouls
  • WpView
    Reads 7,463
  • WpVote
    Votes 1,050
  • WpPart
    Parts 7
"می‌ترسم دلتنگت بشم تهیونگ... و عشق، تنها بهایی‌ـه که نمی‌تونم بپردازم."
My Favorite Commander(KooKV) by fire_girly
fire_girly
  • WpView
    Reads 53,678
  • WpVote
    Votes 5,469
  • WpPart
    Parts 24
-اون ترسناک نیست تهیونگ... گریه نکن. اون‌جوری که فکر می‌کنی نیست. تو بالاخره باید ازدواج می‌کردی، درسته؟ چی بهتر از یه ازدواج با یه فرمانده‌ ی پولدار و بانفوذ؟ 💥 ژانر : ازدواج اجباری، امگاورس، رومنس، اسمات
𝐒𝐰𝐞𝐞𝐭𝐞𝐬𝐭 𝐏𝐚𝐢𝐧ᴷᵒᵒᵏⱽ by OfManySouls
OfManySouls
  • WpView
    Reads 71,380
  • WpVote
    Votes 4,142
  • WpPart
    Parts 48
"حتی اگه قرار باشه از من طلاق بگیری هم باید شب قبلش رو تو بغل من باشی!!!"
𝙘𝙧𝙮𝙨𝙩𝙖𝙡 𝙨𝙣𝙤𝙬 [KookV] by Jasminjhs
Jasminjhs
  • WpView
    Reads 115,785
  • WpVote
    Votes 16,533
  • WpPart
    Parts 28
یکدفعه صدای جیغ باد پیچید. برف با شدت روی سقف ریخت و کل کابین تاریک شد. -خیلی خب. تهیونگ گفت، نفسش رو رها کرد و با قاطعیت سری تکون داد. -خیلی خب. مشکلی نیست. از پسش برمیای. چیزی روی در پشتی کشیده شد. تهیونگ داد زد، سرجاش تکونی خورد و یه جورایی روی انبوهی از هیزم‌ها کوبید. اره، کاملا از پسش برمی‌اومد. - - تهیونگ ارتیستی بود که توی پنت‌هوسش توی گانگنام زندگی می‌کرد، اما برای مدت کوتاهی به شهر کوچکی اومد تا توی کابین مادربزرگش زندگی کنه. اما چیزی که انتظارش رو نداشت این بود که توی روزهای برفی اون شهر، گرگی بهش پناه بیاره. Name: Crystal Snow Couple: KookV Genre: Omegaverse, Fluff, Romance, Smut. Writer: shadowsinsounds CREDIT to the rightful owner. This story is not mine. I'm just a translator.
𝙘𝙤𝙡𝙡𝙚𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 ❘ 𝒗𝒌 by izeusw
izeusw
  • WpView
    Reads 50,381
  • WpVote
    Votes 4,871
  • WpPart
    Parts 10
𝐇𝐞𝐥𝐥𝐨 𝐠𝐮𝐲𝐬‌ ↲اینجا مجموعه ای از وانشات ها و چندشاتی ها و مینی فیک های ویکوکه که در هر ژانری نوشته میشه! ᵂ ᴿ ᴵ ᵀ ᴱ ↓ j̸k̸ | 𝐋𝐚𝐮𝐫𝐚 𝐔𝐏𝐃𝐀𝐓𝐄 𝐃𝐀𝐘𝐒‌↳𝐞𝐯𝐞𝐫𝐲𝐝𝐚𝐲 𝐓𝐎𝐏‌ 𝐭𝐚𝐞𝐡𝐲𝐮𝐧𝐠 𝐁𝐎𝐓𝐓𝐎𝐌‌ 𝐣𝐮𝐧𝐠𝐤𝐨𝐨𝐤