L.S (on going)
88 stories
Come As You Are [L.S] by eyasmin
eyasmin
  • WpView
    Reads 2,568
  • WpVote
    Votes 611
  • WpPart
    Parts 20
COMPLETED || EDITED UNI ROMANCE || - لویي استاد ادبیات توي دانشگاه آکسفورده و هري جدیدترین و مشتاق‌ترین شاگردشه. هر دوتاشون وسط یه داستان گیر افتادن؛ داستاني از عشق ممنوع، از دست دادن و شانس دوباره؛ داستاني که یکي از اونا داره لب مرز دل‌شکستگي پیش میره و اون یكي درست همون موقع پیداش میشه که بیشتر از همیشه بهش نیاز بوده. On AO3 : Stylinsoncity - 𝘼𝙡𝙡 𝙧𝙞𝙜𝙝𝙩𝙨 𝙗𝙚𝙡𝙤𝙣𝙜 𝙩𝙤 𝙩𝙝𝙚 𝙤𝙧𝙞𝙜𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙖𝙪𝙩𝙝𝙤𝙧 𝙤𝙛 𝙩𝙝𝙞𝙨 𝙨𝙩𝙤𝙧𝙮, 𝙖𝙣𝙙 𝙄'𝙫𝙚 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨𝙡𝙖𝙩𝙚𝙙 𝙩𝙝𝙞𝙨 𝙗𝙤𝙤𝙠 𝙬𝙞𝙩𝙝 𝙩𝙝𝙚 𝙖𝙪𝙩𝙝𝙤𝙧'𝙨 𝙥𝙚𝙧𝙢𝙞𝙨𝙨𝙞𝙤𝙣.
Too Soon To Be This Late by theirgirlxx
theirgirlxx
  • WpView
    Reads 9,547
  • WpVote
    Votes 2,030
  • WpPart
    Parts 24
- زیادی زوده که اینقدر دیر بشه - "هری بهترین دوست من بوده، هست و خواهد بود. هیچ چیزی نمیتونه این حقیقت رو تغییر بده میفهمید؟ حتی حقیقت اینکه من دیوونه وار عاشقشمم باعث نمیشه اون بهترین دوست من نباشه." 🏅 #1 onedirection
I have to have you [ L.S ] by Torangino5
Torangino5
  • WpView
    Reads 6,144
  • WpVote
    Votes 1,070
  • WpPart
    Parts 21
لویی یه نویسنده‌ی ۳۵ ساله‌ست که هم رمان‌های خوب می‌نویسه و هم از اون داستان‌های "ناجور"! هری یه ویرایشگر ۲۵ ساله‌ست که مسئول کارای لویی می‌شه. وقتی به هری خبر می‌دن، کلی خوشحال می‌شه که قراره با یه همچین اسطوره‌ای کار کنه... اما، وقتی می‌رسه پیش لویی، می‌بینه که طرف یه آدم شلخته تمام‌عیاره. دلش می‌خواد ازش فرسنگ‌ها دور باشه... ولی از اون طرف هم، می‌خواد تمام شب اون مرد رو بمکه تا فکش بی‌حس بشه و درد بگیره، تا تمام اون غرور و خودخواهی رو که درونش هست رو ازش بیرون بکشه. شاید لب‌هاشم ببوسه؟! این داستان درحال ترجمه‌ست، مرسی🖐🏼 #larrystylinson #harrystyles #louistomlinson #writer #translation
Kill my mind | L.S by Imstark28
Imstark28
  • WpView
    Reads 1,765
  • WpVote
    Votes 280
  • WpPart
    Parts 9
«شاید حق با تو بود، شاید هیچوقت نباید بهت نزدیک می‌شدم، ولی حالا که نزدیکتم، حتی نمی‌تونم یک قدم ازت دور بشم!» «نمی‌تونی.. یا نمی‌خوای؟» «از اولشم نمی‌خواستم، اما حالا، هم نمی‌خوام، هم نمی‌تونم هیچ‌جا جز کنار تو باشم!»
Love Is A Word, You Gave It A Name [L.S] by eyasmin
eyasmin
  • WpView
    Reads 7,012
  • WpVote
    Votes 1,177
  • WpPart
    Parts 24
ROMANCE || - بعد از بیست سال توي صنعت وحشي بيزنس فيلم، لويي تاملینسون سعي داره آرامش ذهنیش رو توي شمال اروپا پیدا کنه، جاییکه خورشید به سختي غروب میکنه، بار ماریا همیشه بازه و هريِ جوان، یه برق غیرقابل مقاومت توي چشماش داره. On AO3 : CuckooTrooke - 𝘼𝙡𝙡 𝙧𝙞𝙜𝙝𝙩𝙨 𝙗𝙚𝙡𝙤𝙣𝙜 𝙩𝙤 𝙩𝙝𝙚 𝙤𝙧𝙞𝙜𝙞𝙣𝙖𝙡 𝙖𝙪𝙩𝙝𝙤𝙧 𝙤𝙛 𝙩𝙝𝙞𝙨 𝙨𝙩𝙤𝙧𝙮, 𝙖𝙣𝙙 𝙄'𝙫𝙚 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨𝙡𝙖𝙩𝙚𝙙 𝙩𝙝𝙞𝙨 𝙗𝙤𝙤𝙠 𝙬𝙞𝙩𝙝 𝙩𝙝𝙚 𝙖𝙪𝙩𝙝𝙤𝙧'𝙨 𝙥𝙚𝙧𝙢𝙞𝙨𝙨𝙞𝙤𝙣.
𝐓𝐡𝐞 𝐒𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 𝐨𝐟 𝐋𝐨𝐧𝐝𝐨𝐧|𝐋.𝐒 by KimiKimiii5
KimiKimiii5
  • WpView
    Reads 12,068
  • WpVote
    Votes 2,711
  • WpPart
    Parts 33
_مرد پلیس، قدم هاش رو تند کرد تا به اتاق 128 برسه باید می فهمید چه بلایی سر پسری که بیهوش روی تخت بیمارستان افتاده، اومده.. لویی تاملینسون جوان توی اولین روز انتقالش به لندن درگیر پرونده ای شده بود که نمی دونست قراره زندگیش رو زیر و رو کنه.. و هری بی خبر از همه جا، توی تن خودش عزا دار بود.. ژانر: عاشقانه | معمایی | جنایی کاپل‌ها: لری ✨، اندکی زیام وضعیت: در حال آپلود شروع: ۱۵/۳/۱۴۰۳ نویسنده: کیمیا 🖤
Only Love Can Heal [L.S] by Raya28a
Raya28a
  • WpView
    Reads 3,683
  • WpVote
    Votes 762
  • WpPart
    Parts 28
"چشم های غمگینت، گونه های خیست، دست های زخمیت، زانو های خسته‌ات غم های بی پایان و رنج های عمیقت رو می‌بوسم، اونقدری می‌بوسم تا زمانی که درمانی برای درد هات باشم."