Select All
  • Moscow S2 | Hopemin، Vkook Completed
    78.3K 13.4K 27

    فصل دوم: Moonrise طلوع ماه... توی شهری مثل مسکو چه معنایی میتونست داشته باشه؟ خون آشام ها فرزندان ماه بودن...اما چی میشد اگه ماه پای فرزندان ارشدش رو با ماجرا باز میکرد؟ تهیونگ سوبایانین شهردار فعلی مسکو، باید به همراه برادرش به جنگ با آشوب های آینده ی مسکو میرفت... اما عشق... طلوع دوباره ی ماه، طلوع دوباره اون پسر...

    Completed   Mature
  • Moscow | Hopemin Completed
    98.3K 15.7K 23

    _میدونی دوست نداشتنت مثل چیه؟ _مثل این میمونه که دریارو از ساحل بگیرن چون از ساحل بدون دریا فقط یه کویر میمونه...🌊 خلاصه: مسکو داستانی عجیب از زندگی خون آشام هاییه که سرنوشت خودشون رو انتخاب کردن... طبق قوانین جدیدی جهان به دو بخش تقسیم میشد...شمال برای خون آشام ها و جنوب برای انسان ها... اما چی میشد اگه سرنوشت برده...

    Completed   Mature
  • A Thousand Apologies
    5.2K 806 12

    - چند روز دیگه میشه دو هفته‌ که با هم زندگی میکنیم. شروع به حل پرونده کردیم. من راجع به پرونده ها مینویسم. مشکل پام برطرف شده و خانم هادسون وقتایی که تو نیستی بهم میگه حال تو هم بهتر شده! و من شنیدم وقتی لوکاس گفت که تو قبلا با مرد ها قرار میزاشتی. فکر میکنی شانس اینو داشته باشم که بیشتر بشناسمت؟ نه به عنوان یه هم‌خون...

    Mature
  • To the sweetness of your eyes 💛 | به شیرنی چشمانت 🍯
    29K 2.8K 73

    اولین بارے ڪہ دیدمت هرگز فڪرش را نمیڪردم تو همان ڪسے هستے ڪہ قرار است بعدها، بارها برایش بمیرم... محسن راننده ای که دل به جاده زده برای درآوردن پولی جهت رفع مشکلاتش و احمد پسری در تلاش برای فشار از دست خانواده اش و رسیدن به آنچه حق مسلم خودش میدونه... به نظرتون این دو نفر میتونن همسفرای خوبی برای هم باشن؟

    Completed