Adjudge prince [L.S]
goldencheeks
- Reads 2,957
- Votes 500
- Parts 16
صدای فریادش تموم جنگل رو پر کرد ....
لویی به سرعت به طرفش میدوعه . هری رو توی بغلش میگیره . کلی خون ازش رفته بود ....
نمیدونست باید چی کار کنه گیج شده ... همه چی تا الان خوب بود چی شد ؟
با چشمای پر اشک به هری خیره موند و اسمش رو با درد فریاد صدا میزد ...
- زود باشید باید ببریمش ... اگه عجله کنیم میتونیم جونشو نجات بدیم