"FORGOTTEN 1"
Couple: sope | yoong-top Genre: Slice of life, Smut, Romance "اصلا به جهنم هر چی دوست داری باش!" *Completed S1*
Couple: sope | yoong-top Genre: Slice of life, Smut, Romance "اصلا به جهنم هر چی دوست داری باش!" *Completed S1*
Couples: Sope, Vkook Genre: Slice of life, Dram, Smut, Romance "کلیسا برای یه تن کثیف و دهنی که بوی ویسکی میده خیلی مقدس نیست؟ " Yoong-top V-top *Completed S2*
[مینی فیک|نوشتم تموم شده]⌁ ꞌꞋꞌ ໋.ˑ ִ 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝖫𝗂𝗅𝗂᭥🌼 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖥𝗅𝗎𝖿𝖿, 𝖮𝗆𝖾𝗀𝖺𝗏𝖾𝗋𝗌, 𝖬𝗉𝗋𝖾𝗀, 𝖲𝗆𝗎𝗍 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝖲𝗈𝗉𝖾🎁๑ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: ⩩𝖢𝗁𝖾𝗋𝗋𝗒
فیک ترجمه شده.کامل شده. روز شوگا به اندازه کافی بد هست. دیگه لازم نیست دزدیده بشه و برگردونه بشه به همون کاری که خیلی سخت تلاش کرده ازش فرار کنه. مخصوصا وقتی با یه موقرمز پرحرف روبرو میشه که به نظر اصلا از یونگی نمیترسه،یه دکتر خوش قیافه که قبلا میشناخته،یه موچی کوچولوی اغواکننده که واسه این دنیا زیادی عزیز و خطرناکه،...
ین هوای گرگ و میش اسمان توی قایقش نشسته بود و ناامید از گرفتن ماهی به تلاطم امواج دریاچه ماه نگاه میکرد تا اینکه متوجه پیکری با موهای سفید استخوانی شد ، امکان نداره... ینی درست میدید؟ ...
وضعیت : به پایان رسیده خلاصه : هوسوک پیانیستی که سرباز جنگی ایی که باعث بیخانمان شدنش میشه جانش رو نجات میده و خیلی دیر متوجه حسی به اسم عشق میشه ، حالا باید تصمیم بگیره ! مرگ یا دوباره نواختن؟ کاپل: سپ ، یونسئوک کاپل فرعی: ویکوک ، نامجین ، کوکمین ، ویمین و.... از فن فیکشن حمایت کنید 🕊️
"دیگه ازش نمیترسم" وقتی که دوش حموم جانگ هوسوک خراب میشه و مجبوره از حموم همسایه بغلیش مین یونگی استفاده کنه. [فیک ترجمه ای هست] Written by @blurryseok
چطور انقدر زیبایی؟ 💛 جانگ هوسوک، وکیل پایه یک دادگستری، پس از متهم شدن موکل یا همان دوست صمیمیاش به دنبال انتقام از دادستان خبره و مشهور پرونده مین یونگی میفتد که زمانی ستایشش میکرد اما... ⚖️🧡 ووت و نظر یادتون نره^^ ووت های بچم کمه :( کاپل : سپ ژانر: romance - mystery - criminal
من هرروز اینجا،زیر درخت سیبی که باهم کاشتیم میشینم و باهات حرف میزنم. و میتونم بهت اطمینان بدم که این اتفاق قراره تا اخرین روز عمرم تکرار بشه.چون تو میدونی،من عاشق چیزهای تکراری و هیجان انگیزم.همونطور که عاشق زیبایی ام. -همونطور که به شکل تکراری ای به هیجان انگیزترین حالت ممکن عاشق زیبایی تو شدم.- ایده:1398/12/09 You'...
هوسوک ساعت ۳صبح یک پیام عجیب از یک ناشناس که میگه میخواد خودشو بکشه دریافت میکنه و سعی میکنه جلوشو بگیره...... Written by @arayofsunshine99
وقتی که هوسئوک به شماره ی اشتباهی پیام میده...(: Couple:sope Writer:dinosaur-little Translator:nilsa1388
صفحه نمایشهای غول پیکر آسمون خراشهای شهر نیویورک، به جای نشون دادن بنرهای تبلیغاتی همیشگی، تصویر مرد ماسک پوشی رو به نمایش گذاشته بودند که با آواز کودکانه اما دیوانهوارش، وحشت رو به دل مردمان حاضر در خیابان انداخته بود. تنها کسی که اون بین مانند احمقها لبخند میزد، یونگی مین، مأمور ویژهی افبیآی بود. • یک قرارِ...
اولئا « درخت زیتون » [ تموم شده ] « sope » از بین سیل مردمی که هر کدوم قدم های سریع و بلند برمیداشتن تا قبل از شدت گرفتن قطره های ریز و درشت بارون به مقصدشون برسن آروم عبور میکرد و به عطر خوش خاک خیس گوش میداد که چطور روحش رو نوازش میکرد و نسیم وحشی پاییزی که از بین آدمای شهر گریز میکرد حال عجیبی داشت ... _______. «...
🔹 Name : 24 🔹 writer : Rednight 🔹 Genre : Mysterious , romance , dram 🔹couple : sope, vkook, vhope 🔹character : yoongi , hoseok , jungkook, taehyung, alex (به زودی این داستان ادیت و اشتباه های جزئی تایپیش، رفع میشه اهالی زیبا- ممنون از همراهیتون) روایتی از عمق چهاردیواری خانه هایی که از بیرون زیبا به نظر میرس...
سد اند💫 +چرا رو تو کار نمیکنه؟تو الان مستقیم زل زدی به من. _چون من نمیتونم ببینم. پسر نابینا عاشق پسری میشه که مردم با یه نگاه به سنگ تبدیل میکنه.
"اگه الان بودی مثل هر سال تولدت برات کیک می پختم و می کوبونرمش توی صورتت..." کاپل: سوپ ژانر: رمنس، درام
+ میخوام دور دنیا رو بگردم ! - ولی تو که دور دنیا رو گشتی!؟ +میخوام دور دنیای تورو بگردم ! :) کاپل : سپ ، جیکوک ، یونمین ژانر : وانشات ، رومنس ، فان از وان شات حمایت کنید🕊️🤍
ژانر: انگست کاپل: سپ کاپل فرعی:کوکمین لبخند میزد ، لحظه ای که عطر شکوفه های رز کل خونه رو پر کرده بود . سعی میکرد مثل همیشه دردش رو پنهون کنه ، اما چشماش همه چیو فریاد میزد . چشماش همیشه باهام حرف میزدن ، این بار یه چیز متفاوت رو بهم میگفتن . اون عاشقم بود؟
یونگی رازی رو پیش خودش نگهداشته که به قیمت از دست دادن عشقش تموم شده... حالا بعد از شش سال نمیدونه چیزی رو که عشقش رو براش فدا کرده ارزشش رو داشته؟؟!!! اسم: متشکرم کاپل: سپ . نامجین . ژانر: فلاف، رمنس، اسمات، امگاورس با چاشنی گریه و خنده نویسنده: min.min
یونگی یه مغازه تتو داره همسایش یه مغازه گلفروشیه . حالا چی میشه اگه پسر گل فروش به اصرار دوست پسرش برای یه تتو کاپلی خوشگل بیاد پیش یونگی؟
_ میشه بهم اعتماد کنی ؟ این "یونگی احمق" قول میده هیچوقت تنهات نذاره . نه تا وقتی تو بخوای
هوسوک عزیز... دوباره به خودم آسیب رسوندم متاسفم -یه ناشناس Sope♡ Yoongi and jhope :) 💌🍨 ~پایان یافته
نامه ی مهم افسر کیم تهیونگ، سرهنگ جانگ هوسوک رو به اون بندرگاه کوچیک و بار "پیول" می رسونه. اما هوسوک هیچ ایده ای نداشت که بارمن اون بار، مین یونگی، قراره معادلات ذهنیش رو بهم بریزه..! ~داستانی دیگر از شهر ساحلی همیشه شلوغ و پر هیاهو~ **این داستان بخش دوم The last sunflower vkook محسوب میشه، اما شخصیت های اصلی اون متف...
میشه یه کتاب از " تو " بنویسم ؟ اونوقت کلمه به کلمه ش رو حفظ میکنم و هر وقت که احساس ناراحتی کردم ، این کلمات رو مثل چسب زخم میچسبونم به زخمای ریز و درشتِ روی قلبم . - با عشق . مین یونگی xx
فیک ترجمه شده. در طول روز، یونگی به عنوان پزشک قانونی واسه پلیس کار میکنه. ولی وقتی شب میاد، اون تبدیل به یه کابوس میشه. یه قاتل زنجیرهای. کاپل اصلی: سپ کاپل فرعی: نامجین - ویمینکوک تعداد قسمت: ۴۵
Yoonseok. [وانشات پیانوی سفید] "اون شاد ترین آدمی بود که ملاقات کردم اما ای کاش زود تر میفهمیدم اون فقط بازیگر خیلی خوبی بود." •Gener: Dram, Tragedy, Realistic •Couple: Sope •Start and end: 2021 January 20th -Luna
🔹️persian translation🔹️ خانوادهی هوسوک با بقیه متفاوت بودن. اونا میتونستن نخ های قرمز سرنوشت که دو نفرو به هم متصل میکنن و اون هارو یه روز به هم میرسونن رو ببینن. از زمان های دور این قدرت بهشون داده شده بود که دو نفر رو به هم برسونن و اسمش رو عشق بذارن. هوسوک هیچوقت به عشق واقعی اعتقاد نداشت یا اگر میدید ازش می...
دژاوو چیه؟ میتونه یه حس باشه؟ میتونه یه الهام باشه؟ یا شاید یه خاطره؟ دژاوو داستان زندگی منه... تئوری عشقی که به عجیب ترین شکل ممکن به وجود اومد. تصادفی که من و به کما برد، اما وقتی برگشتم دیگه اون ادم سابق نبودم! خاطراتی داشتم که متعلق به همزادم از جهان دیگه ای بود... و مرکز تمام اون خاطرات تو بودی...کیم نامجون... ن...
فصل دوم آگوست دی.فیک ترجمه شده. یونگی داره بیخیال میشه. داره آگوست رو رها میکنه. چون با وجود آفتاب، درخت های نخل و دریا، کی به یه آدم کش نیاز داره؟ ولی به شکل بی رحمانه ای بهش یادآوری میشه نمیتونه از هویتش فرار کنه، نه تا یه میلیون سال دیگه. چون به یه چیز تیره تر، یه چیز سرد تر از آگوست نیازه تا تیم از این مخمصه نجات...
هوسوک تنها با دیدن پسر همسایهی رو به رو که توی بالکن مشغول کتاب خوندنه، عاشقش میشه. ولی هیچوقت نمیتونه دل به دریا بزنه و احساساتش رو پیش این پسر اعتراف کنه. و وقتی که یونگی از اون خونه میره.... تنها چیزی که برای هوسوک میمونه یک دنیا پشیمونیه و بس💔