-𝐎𝐧𝐞𝐃-
13 stories
𝙏𝙃𝙄𝙀𝙑𝙀𝙎 𝘼𝙉𝙂𝙀𝙇𝙎 °Z.M° °L.S° by Outislove
Outislove
  • WpView
    Reads 4,983
  • WpVote
    Votes 1,109
  • WpPart
    Parts 12
-:" بعضی وقتا به زندگیم نگاه میکنم و با خودم میگم مررد! تو واقعا بگا رفتی! " +:" داداش ما بگا نمیریم. بگا همینجاست. ما در بگاییم! ما اصلا بدنیا نمیایم، بگا میایم! " ماجراهای زدی و تومو دوتا دزد دیوونه که سرشون درد میکنه برای خرابکاری. Highest rank: #1 funny #1 zouis #2 humor Cover by notoriose_
Out Of My League  by TedWaitForIitMosby
TedWaitForIitMosby
  • WpView
    Reads 383
  • WpVote
    Votes 100
  • WpPart
    Parts 13
[و لیام می‌دونه زین هیچوقت قرار نیست بفهمه اما اون شب وقتی که می‌گفت ″ای کاش همینجا پیش هم بمیریم″ لیام آماده بوده تا آخرین نفسش رو روی آخرین نبض شقیقه‌ٔ زین بکشه.] ‌ ‌ ‌ ‌تولدت مبارک.
🆔THIS is US🆔 by mysterious_nh
mysterious_nh
  • WpView
    Reads 41,144
  • WpVote
    Votes 4,208
  • WpPart
    Parts 86
داستان طنز از اتفاقات روزمره بین اعضای واندایرکشن❕ ☠اثرات داستان : 1-شباهت پیدا کردن خنده هایتان به گراز های زخمی💀 2-لبخند زدن به گوشی حتی وقتی که در حال خواندن داستان نیستید📱 3-مرگ💯(معمولا ناشی از خنده زیاد اما مورد هایی هم دیده شده که جان خود را بر اثر سرکوب کردن خنده و ترک خوردن استخوان های داخل بدن از دست داده اند🤗🌷) Have a good day ! Originally by : @nasi_malik_1d (telegram)
Wanted Housemates [L.S](Persian Translation) by PersianGayVodka
PersianGayVodka
  • WpView
    Reads 121,519
  • WpVote
    Votes 21,632
  • WpPart
    Parts 28
[Completed] لویی به تازگی به همراه دوست پسرش یه خونه ی پنج خوابه خریده. ولی دوست پسرش بهش خیانت می کنه پس لویی اون رو از خونه پرت می کنه بیرون... با این حال خونه رو خیلی دوست داره و یه آگهی در اینترنت می ذاره تا بتونه این خونه رو با چند نفر شریک بشه... که این همخونه ای ها شامل نایل، یک برنامه نویس الکلی، زین، یه معلم جذاب پیش دبستانی، لیام، یه استریپر مهربون و هری،یه روانشناس جنسی عجیب میشه! و لویی درباره ی همه ی این ها اصلا مطمئن نبود... Written by: @Crypticfangirl Translated by: @Vampire_sh17
Kiss & Cry |Zarry| by callmebiscuit
callmebiscuit
  • WpView
    Reads 12,189
  • WpVote
    Votes 1,719
  • WpPart
    Parts 15
ساعت دقیقا ۲۳:۴۰ رو نشون میداد. درحالی که روی تخت نامرتبش نشسته‌بود با مدادی که توی دستش داشت روی برگه‌ی روبه‌روش با خط ریز و مورچه‌وارانه نوشت «مقدمه». انگشتاشو سه بار متوالی به گوشه برگه کوبید و عصبی یه گوشه پرتش کرد. نفسشو تلخ بیرون داد و با صدایی لرزون‌تر از دستاش چیزی رو که «اون» بهش گفته بود تکرار کرد:«مزخرفه! بدترین خیانتی که میتونی در حق یه کتاب چندصد صفحه‌ای بکنی، اینه که بخوای توی ده بیست تا کلمه واسش خلاصه بنویسی!» لبخندی زد که زهرمار کرد شیرینی خاطره‌ی صداشو توی ذهنش... بی مقدمه بالای صفحه اسم داستانو نوشت: kiss and cry.
NOBODY [Z.M] [L.S] [Completed] by anaw_73788
anaw_73788
  • WpView
    Reads 214,125
  • WpVote
    Votes 32,175
  • WpPart
    Parts 64
به کثیف ترین مقدس،یعنی عشق...قسم میخورم که دوستش دارم. اندازه ی تمام قطرات اشکی که مسبب رها شدنش بود،دوستش دارم. اندازه ی تمام ترک های روی قلبم دوستش دارم. اندازه ی تمام التماس هایی که برای دوست داشته شدن به خرج دادم؛ دوستش دارم. نه مرد...منو سرزنش نکن،این دست من نیست. تا به خودم اومدم دیدم که تنها کسی که دوستم داره هیچکسه... پس منم عاشق هیچکسم شدم.
My broken heart(Ziam♡) by hnii_dr
hnii_dr
  • WpView
    Reads 179,838
  • WpVote
    Votes 29,071
  • WpPart
    Parts 63
•Completed• "قلب شکستهِ من" میشه نری؟ میشه برای چند ثانیه تظاهر کنی که دوسم داری؟ میشه حداقل یه بار به دروغ بهم بگی دوستت دارم؟ انقدر تو حسرت این دوتا کلمه دارم میسوزم که برام مهم نیست دروغه برام مهم نیست که تو ازم متنفری میشه حداقل الان که از پیشم میری برای آخرین بار بغلم کنی؟ فقط همین یه بار قول میدم بعدش دیگه من و نمیبینی... #1 fanfiction
Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED by mayda_fanfic
mayda_fanfic
  • WpView
    Reads 359,433
  • WpVote
    Votes 59,369
  • WpPart
    Parts 79
Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!
Broken Repair  (L.S) by fatestylinson
fatestylinson
  • WpView
    Reads 29,338
  • WpVote
    Votes 4,572
  • WpPart
    Parts 25
لویی به همراه دوستش مایکل تو لندن زندگی میکنه. اون خودشه، و خودش کاملا پرسروصدا و پر هیجان ، پررو و بامزس... و به این اشاره کردم که اون گی ه؟ یه عالمه تتو داره و زیاد فحش میده. لویی بخاطر یه رابطه ای که خیلی بد تموم شده، با مشکلاتش سر و کله میزنه. ولی چه اتفاقی میوفته وقتی مایکل با پسرای وان‌دایرکشن دوست میشه، و اونارو به آپارتمانشون میاره؟ Persian Translation The original story belongs to @pretzelsncake
Magic [L.S] [Completed] by itanix
itanix
  • WpView
    Reads 49,849
  • WpVote
    Votes 10,593
  • WpPart
    Parts 36
[Completed] هری با دوس پسرش زندگی میکرد، هیچ کدوم از رویاهاشو زندگی نکرده بود تا وقتی لویی همسایشون شد. . . [LarryStylinson] . ترجمه شده