On going
74 stories
Sweet Revenge | انتقام شیرین by Anazzz22
Anazzz22
  • WpView
    Reads 5,167
  • WpVote
    Votes 419
  • WpPart
    Parts 11
-من عاشقت بودم، در حالی که تو با بهترین دوستم بهم خیانت کردین. من زندگیم رو، وجودم رو درون تو میدیدم؛ ولی تو من رو دو دستی تقدیم برادر عوضیت کردی. _______________ سویون، دختر ساده در عین حال مغروری که از طرف همسر عزیزش، کیم تهیونگ دور انداخته میشه. چه اتفاقی می افته اگه همسرش با بهترین دوستش، بهش خیانت کنن و اون راهی جز بودن با برادر همسرش نداشته باشه؟ ● 𝗡𝗮𝗺𝗲: Sweet Revenge ● 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Drama, Smut🔞, Action, Angest ● 𝗕𝘆: #Ana ● 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲:𝗧𝗮𝗲𝗵𝘆𝘂𝗻𝗴 &𝗚𝗶𝗿𝗹
SnowFlower by onlysayaprivate
onlysayaprivate
  • WpView
    Reads 13,508
  • WpVote
    Votes 1,008
  • WpPart
    Parts 17
-آجوشى متاسفم اما قراره يه ماه تحملم كنى! "در حال بازنویسی / متوقف نشده" ژانر: • رمنس • درام Boyxgirl
   ▪            زندگی اجباری           ▪ by norasfic
norasfic
  • WpView
    Reads 8,518
  • WpVote
    Votes 249
  • WpPart
    Parts 7
فیکشن : زندگی اجباری نویسنده : خودم => کاپل : تهیونگ و هه جین ( boy x girl ) خلاصه داستان : هه جین دختری یتیم که خانواده پولداری او را به سرپرستی میگیرند اوایل زندگی راحت و خوبی داشت تا اینکه اتفاقاتی زندگی او را تغییر می دهد . او در گذشته اش خیلی سختی کشیده بود و حالا با ازدواج با تهیونگ قرار بود همه اون ها برایش تازه شود . وضعیت : در حال آپ _ به تو چه ها ؟ تو کی باشی ؟ _ _ من ؟ من کیم تهیونگم کسی که میتونه با ی اشاره زندگی تو به گند بکشه _
𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭 | سیاه قلب by btsfic696
btsfic696
  • WpView
    Reads 45,632
  • WpVote
    Votes 3,384
  • WpPart
    Parts 30
گاهی آدم‌ها در آتش نمی‌سوزند، در خاطره‌ای نیمه‌تمام خاکستر می‌شوند. نرا، دختری که به دنیا آمد تا مقصر باشد، در شبی تاریک جا گذاشته شد. جونگوک، پسری که همیشه برای دیگران جنگید، در همان شب همه‌چیز را فراموش کرد. سال‌ها گذشت، زخم‌ها عمیق‌تر شدند، و حالا آن دو در دو سوی یک بازی خون‌بار ایستاده‌اند. یکی با حافظه‌ای تار، دیگری با قلبی سیاه‌تر از هر گذشته‌ای... «منو یادت نیست، آره؟» «اسم تو رو همه فراموش کردن... حتی خودت.» «اما من هیچ‌کسو یادم نرفته... هیچ‌کسو.» •پایان یافته• 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 ↳ᴊᴋ & ɴᴏʀᴀ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 ↳ᴍᴀғɪᴀ,sᴍᴜᴛ,ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ،ᴍʏsᴛᴇʀʏ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫 ↳ɴᴏᴜʀᴀ ★·.·'¯'·.·★ 𝐓𝐞𝐥𝐞𝐠𝐫𝐚𝐦 ↳ʙᴛsғɪᴄ696 درحال ویرایش
lost by jeonkeyhaan
jeonkeyhaan
  • WpView
    Reads 2,485
  • WpVote
    Votes 146
  • WpPart
    Parts 10
بخشی از فیکشن : "توی این شیش سال تغییر نکردی...دنبال چی میگردی؟پول؟...اون از شیش سال پیش اینم از الان ، به جایی رسیدی که افتادی دنبال مردای متاهل" ... "به تو ربطی نداره ولی بخاطر اینکه دور برت نداره بهت میگم...اگه میدونستم تو اینجایی پامو تو صد کیلومتری سئول نمیزاشتم چه برسه به خودش" ... "دال من نمیتونم! تحملش برام سخت شده...اگه نتجه شیش سال تلاشم برای خوب شدنش بازم...اگه بازم..." ... پسرک دست دوستش رو گرفت و گفت "از این به بعد بجای خدافظی از کلمه بعدا میبینمت استفاده کن...اینطوری حس میکنم دیگه نمیتونم ببینمت" ... "نباید هر کسی رو بابا صدا کنی خانوم خوشگله...پدرت از این موضوع ناراحت میشه کار درستی نیست" وضعیت : در حال پخش ژانر : کسب و کار ، عاشقانه ، خانوادگی ، جنایی
𝗜𝗡𝗨𝗥𝗘 | عادت by thriley7
thriley7
  • WpView
    Reads 45,808
  • WpVote
    Votes 3,912
  • WpPart
    Parts 33
《+عشق تو هیچوقت امن نبود ... مثل رقصیدن روی پرتگاه که من هربار سقوط کردم. _میترسم نتونم بزارم بری ... +پس نزار برم _نمیتونی تظاهر کنی دلت برام تنگ نشده. _ مطمئن باش هرکیو بیشتر از من دوست داشته باشی ازت میگیرم .》 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝘿𝙧𝙖𝙢𝙖, 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚, 𝙈𝙖𝙛𝙞𝙖 𝙟𝙪𝙣𝙜𝙠𝙤𝙤𝙠 & 𝙜𝙞𝙧𝙡
 𝑫𝑬𝑨𝑫 𝑪𝑼𝑹𝑽𝑬  |  پیچ مرگ  by AycoInTheColdroom
AycoInTheColdroom
  • WpView
    Reads 5,135
  • WpVote
    Votes 267
  • WpPart
    Parts 5
خلاصه بوک : می‌گن سرعت لذت بخشه ، اما اون فقط منو سریع‌تر به جهنم نزدیک کرد. یه تصادف همه‌چیز رو شروع کرد. جاده‌ای تاریک، چراغ‌هایی که هیچ‌وقت خاموش نمی‌شن، و رازی که باید برای همیشه دفن می‌شد. حالا سال‌ها گذشته. اما گذشته، مثل دود اگزوز، پشت سر نمی‌مونه. اون برگشته. و این بار، بازی با گاز دادن تموم نمی‌شه - با خون دادن تموم می‌شه... ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌* ‌‌ ‌* ‌ ‌* ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ _وقتی سرعت بالا میره،مرگ نزدیک تر میشه __________________________________ ژانر : جنایی ، درام ، اکشن کاپل اصلی : هه‌سو،جونگکوک کاپل فرعی : یونگی،هوسوک نویسنده : آیکو وضعیت :در حال آپ..
 تناسخ | Jungkook by https_celara
https_celara
  • WpView
    Reads 65,376
  • WpVote
    Votes 3,497
  • WpPart
    Parts 40
🔞این فیکشن به افراد زیر سن قانونی پیشنهاد نمیشود🔞 از نظر من تناسخ فقط این نیست که تو بمیری و به عنوان فرد جدیدی متولد بشی . همین که‌ هویت قبلی تو نابود بشه و به عنوان فرد دیگه ای شروع به زندگی کنی نشونه ای از تناسخ بدون مرگه . هویت و‌ روح تو مردن اما جسم و افکار بهم ریختت باقی موندن . بعضی افراد به این مسئله اهمیت نمیدن و زندگیشونو به عنوان آدمی جدید ادامه میدن و تعدادی دیگه هم دنبال نابودیه ، نابودگرهای هویتشون هستن. هاروکو میساکی دختری نوجوان ، حاضرجواب ، سرکش ، پررو و در عین حال بی پناه هاروکو ای که از همه جا طرد شده و کسی جز خودش رو نداره . جئون جونگکوکی که به زندگیش درون دوربین و صداش بهای زیادی میده جونگکوکی که آیدوله و برای هوادارانش آهنگ میخونه و موفقیت های چشم گیری داشته . چطور امکان داره این دو مقابل هم قرار بگیرن ؟ چطور میخوان تو گذشته‌ی هم اثری به جا بزارن ؟ ________________ قسمتی از فیک : - کمپانیت سکسو قدقن کرده اما تو الان داری بهش فکر میکنی ! + از کجا میدونی به چی فکر میکنم - میتونم احساسات بقیه رو از تو چشم هاشون بخونم میدونی که من خیلی باهوشم + خب از چشم هام بخونو بگو میخوام با کی سکس داشته باشم ؟ __________________ نویسنده : نارا ، راشل کاپل : استریت ژانر : دارک ، درام ، رمنس ، انگست ، اسمات
* Dawn After Dark ( طلوع بعد از تاریکی ) * by nana_is_here
nana_is_here
  • WpView
    Reads 14,136
  • WpVote
    Votes 982
  • WpPart
    Parts 29
[ من گفتم سقوط درد نداره چون تو اون کسی بودی که من رو از بلندترین پرتگاه به پایین هل داد! قلبم رو با چاقو هزار تکه کن اما لطفا مواظب باش چاقو به دستت آسیب نزنه! ] * یونا دختری که پدر و مادرش رو در کودکی در حادثه ی تصادف از دست میده و مادربزرگ پیرش سرپرستی اون رو به عهده میگیره..‌ اما زندگی با یونا مهربون نیست و اون قبل از اینکه به سنِ قانونی برسه آخرین عضو از خانوادش یعنی مادربزرگش رو هم از دست میده... دولت اون رو به یه یتیم خونه در سئول منتقل میکنه و خیلی طول نمی‌کشه از اینکه یه راهبه به اسم میا اون رو به سرپرستی میگیره و با خودش به کلیسا میبره... یونا تمامِ ویژگی های یه دختر خوب و معصوم رو داره ولی چی میشه اگر تصمیم بگیره به یه آدمِ اشتباه دل ببنده؟! " به هر حال همیشه دخترای خوب متعلق به پسرای بد هستن" ____________________________________ 🏷 اتفاقات، حوادث ، رویدادها ، سازمان ها و قوانین این داستان ممکن است با واقعیت مطابقت نداشته باشد.
When The Moon Rises by Code01_Fic
Code01_Fic
  • WpView
    Reads 1,240
  • WpVote
    Votes 308
  • WpPart
    Parts 36
در روزگاران گذشته، جادوگر آزورا بالاترین مقام در جامعه جادوگران شناخته میشد. خود الهه آزورا اون رو انتخاب میکرد. زمانی که اولین نشونه های گرگ و میش فرا میرسید نماد خورشید و ماه رو بر تن جانشین حقیقیش حک میکرد و رهبری نسل جادوگران رو به اون میسپرد. اما آخرین جادوگر آزورا مرتکب گناهی نابخشونی شد، گناهی که تقاصش رو با مرگش پس داد و باعث تولد نفرت جادوگرها از الهه آزورا شد. حالا بعد از گذشت سال ها، آیرین جادوگریه که با نماد خورشید و ماه به دنیا اومده. به خاطر این موهبت ناخواسته، آیرین تمام عمرش از جادوگرها فرار کرده و بین انسان ها پنهان شده، تا روزی که تولد هجده سالگیش فرا برسه و قدرت های الهه مقدس رو به ارث ببره. توی قصر انسان ها، آیرین با پسری به اسم ایم چانگکیون آشنا میشه. اما چانگکیون هم مثل آیرین رازی داره. اون یه خون آشامه. ولی یه خون آشام توی سرزمین انسان ها چی کار میکنه؟ با این حال، رازی به مراتب وحشتناک تر بین دیوارهای قصر به خواب رفته، حقیقت تاریکی که تنها خود مرگ ازش باخبره... • Genre: Fantasy, Romance, Thriller, Adventure • Characters: | Monsta X: Changkyun (IM) | Redvelvet: Irene | Nct: Xiaojun, Taeyong • Telegram Channel: @Code01isHere