kiimsam100
- Reads 3,875
- Votes 865
- Parts 33
این فصل،ادامه داستان فصل اوله.
پس اگر نخوندینش،حتما اول اون رو بخونین.
*بک:چان،من لیاقت بودن باتو روندارم.
چان:چیشده بکهیون؟چراهمچین فکری میکنی؟
بک:توخیلی مهربونی چان.
چان:داری میترسونیم بک.
بک:داشتم یه کار بد میکردم.
چان:چیکار؟ببینمت؟
بکهیون اجازه نداد چانیول صورتش رو ببینه و سرش رو بیشتر به سینه چان فشرد.
چان:به خودت اسیب زدی؟
بک:نه.
چان حلقه دستاش دور بدن بکهیون رو تنگ تر کرد.
چان:خب پس اشکالی نداره،هنوز کاربدی نکردی.
بک:حتی اگه به تو اسیب بزنم؟
چان:تاوقتی تو خوب باشی،من مشکلی با اسیب دیدن ندارم زیبای من.
بک:اینقدرباهام خوب نباش چان.یکم بدرفتاری کن.
چان:بلد نیستم که.
*توفراموش نمیشی کریس،درست مثل اولین لحظه ای که دیدمت، واولین جانمی که ازبین لب هات شنیدم....درست مثل اخرین لحظه ای که دیدمت و اخرین باری که لب هاتو بوسیدم،امیدوارم توهم یه روزمنو به یاد بیاری.
نباید تنهام میزاشتی ریس......
*من چانو دوس دارم ولی نمیتونم به اون زن فکر نکنم.چرانمیتونم جلوی افکارمو
بگیرم؟چراهیچ کاری نمیتونم بکنم؟حس میکنم دوتا شخصیت متفاوت دارم که کنترل دومیش دست من نیست....