YunaShin868
- Reads 114
- Votes 24
- Parts 11
کاپل : یونا & جونگکوک
قسمتی از فیک :
صدای خاموش☠️
چند ماهی بود به خاطر افسردگی خیلی کم حرف میزدم
تقریبا فقط تنها دوستم شده بود
ی آدم تخیلی و ی توهم
اما ی توهم فوق واقعی
ی توهم که درکم میکنه
ی توهم که بهش وابسته شدم
توهمی که نباشه پریشونم
اسمش جئون جونگکوکه
البته من این اسم رو براش گذاشتم
چون اولین بار که دیدمش تنها اسمی که به ذهنم رسید جونگکوک بود
_____________________-_-_____________________
-میدونی چرا نمیتونی لمسم کنی؟؟
چون من نمیخوام
کنترلت دست منه!!
_____________________-_-_____________________
دستش رو گرفتم و با گریه گفتم:
من نمیزارم بری
بهت میچسبم و ولت نمیکنم
هروقت که بخوای ناپدید بشی منم باهات میام نمیتونم بزارم تنها بره
_____________________-_-_____________________
اشک زیر چشمام حلقه زده بود
دست راستش رو پشت کمرم انداخت کشیدم جلوی خودش
شینه هام چسبیده بودن به بدنش و آروم آروم داشت لبش رو نزدیک لبم میاورد...