Best[Z.M]
50 stories
POETLESS CITY | شهـرِ بـی‌شاعـر by BlueGreenChild
BlueGreenChild
  • WpView
    Reads 90,419
  • WpVote
    Votes 24,053
  • WpPart
    Parts 47
[کامل شده] [زیام] به اندازه‌ی شعرهایی که برای تو نگفته‌ام و بلد نبوده‌ام که بگویم و به اندازه‌ی شعرهایی که شاعرانِ دیگرت برای تو سروده‌اند، هنوز هم برای ستایشَت حرف‌های نگفته دارم.
ZettellA ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ by HannaTheEllA
HannaTheEllA
  • WpView
    Reads 12,842
  • WpVote
    Votes 2,747
  • WpPart
    Parts 40
- گفتی اهل کجایی ؟ + پاکستان - و تحصیلاتت چی بود ؟ + طراحی داخلی - بهم بگو یه دانشجوی پاکستانی طراحی داخلی توی اشپزخونه الن دوکاس پلازا اتنه چه غلطی میکنه ؟!؟!؟ 🏅#1 In Ziam 🥢Couples : Ziam (Liam Top) | Joerick (Joel Top) 🥢Parts : 40 🥢Genre : Romance . Angst . Smut . HappyEnd 🥢Update : Saturdays 🥢Completed on 07 October 2023 - 20:25
نگون سار cyclamen  by Farapo21
Farapo21
  • WpView
    Reads 29,245
  • WpVote
    Votes 5,759
  • WpPart
    Parts 58
[ کامل شده] مثل گلی که با تابستون و زمستون بسازه ، با گرما و سرمای زندگی ساختم ‌ تا فقط ناجیم رو ببینم. اما اون فقط یه پرتگاه عمیق بود . یه سیاهی مطلق که تمام امیدم رو محو کرد . و من دیگه نمیتونم به امید اینکه میشنوه ، شبها باهاش حرف بزنم... ~~~~~~~~ **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند** 🔴 زیام
+14 more
[ The Fault In Our Stars ➳ Z.M ] by oned_fanfic
oned_fanfic
  • WpView
    Reads 185,284
  • WpVote
    Votes 28,560
  • WpPart
    Parts 53
لیام از طبقه ی پایین داشت صداش میکرد، اما زین نمیتونست نگاهش رو از ستاره های بالای سرش ، توی آسمون تیره جدا کنه .برای ساعتها بهشون خیره شده بود تا شاید بفهمه ستاره راهنماش چرا داره اشتباه میکنه؟ زین خیره شده بود تا بفهمه چرا عاشق برادرش شده! -این داستان محارم نیست- ❌-Warning: you may think it's an Incest love story but it's not. Be at ease. -COMPLETED-
MIRROR by mintwriter1
mintwriter1
  • WpView
    Reads 981
  • WpVote
    Votes 206
  • WpPart
    Parts 12
❌️Ongoing❌️ The second season of BORN FREE +زین یه آینه س که تصویر خوبی از تورو منعکس میکنه. تو دنبال اینی که بدی های خودت رو نبینی،حالا اگه اون آینه بشکنه،توش چی میبینی! _یه هیولارو ⚠️دستورالعمل ها: 1.قبل از شروع به خواندن این داستان فصل یک: 》Born free《مطالعه شود. 2.اگر عجله دارید نگران نباشید: به محض مطالعه ی Mirror در خط سیر و پارت ها علل و معلول های گذشته جهت آگاهی تان روایت خواهد شد. 3.دارای صحنه های آزار دهنده میباشد🚫 #ziam #lary #blood #bloody #kill #crime
maybe tomorrow   شاید فردا by Farapo21
Farapo21
  • WpView
    Reads 32,352
  • WpVote
    Votes 8,177
  • WpPart
    Parts 85
[ کامل شده] هیچ وقت به سرنوشت اعتقادی نداشتم . همه چیز برای من بوی اجبار میداد . در سرنوشت کسی شبیه به من ، حتی آزادی هم اجباری بود ☆☆☆ زیام *‌ لیام تاپ * تاریخی _ عاشقانه_انگست_ هپی اندینگ *اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند*
Departure [Z,M] (mperg) by Yanamson
Yanamson
  • WpView
    Reads 5,571
  • WpVote
    Votes 1,031
  • WpPart
    Parts 26
Departure [Z,M] Completed ■Mperg ■Short story ■Happy end Couple: Ziam (Liam top) Genre: mystery, romance, angst Description: زین مالیک دانشجوی رشته‌ی بیوشیمی بالینی، امپریال کالج لندن هست؛ یک شب چشمانش را روی صندلی‌های دانشگاه باز می‌کند. وقتی تلفن همراهش را از جیبش بیرون می‌آورد با چهارصد و خرده‌ای میسکال از طرف خانواده و دوستانش مواجه می‌شود. به تاریخ و ساعت روی صفحه نمایش گوشی نگاه می‌کند. درست چهار ماه و چهار روز و چند ساعت از آخرین باری که به یاد می‌آورد؛ گذشته است.
Black River {Ziam} by justlilian
justlilian
  • WpView
    Reads 4,831
  • WpVote
    Votes 991
  • WpPart
    Parts 23
[On hold] « زوزهٔ وحشتناك باد رو شنید. جلوی اشك هاش رو گرفت. چقدر ترسناك بود که مردن یك نفر براش اهمیت داشت....! » Warnings⚠️: Violence, Cannibalism
Aphrodite(completed) by Atlanta-NK
Atlanta-NK
  • WpView
    Reads 44,120
  • WpVote
    Votes 7,612
  • WpPart
    Parts 30
[COMPLETED] ز-از یه جایی به بعد تنها کاری که‌ از دستم برمیاد از دست دادنه؛ موهام و مژه هام، خیلی چیزا رو قراره از دست بدم.. ل-اما عشق من رو‌ هیچوقت از دست نمیدی آفرودیت ⚠️WARNING: SEXUAL CONTENT
let me in (z.m) CoMpLeTeD by iRayax
iRayax
  • WpView
    Reads 2,363
  • WpVote
    Votes 550
  • WpPart
    Parts 6
[completed] تو همون قطره بارونی بودی که از یه ابر سیاه رو قلبم چکید و شکوفه زد. یه سایه بودم و خورشید بالا سرم تو بودی، این تصمیم من بود که با تو تضاد ایجاد کنم یا بذارم زندگیم به همون خاکستری بودنش ادامه بده. تنها کاری که رو دوشِ تو گذاشتم این بود که اجازه بدی عشقم رو بهت نشون بدم نیلوفرِ آبیِ من.