Fav ♡︎
3 stories
Say Something~L.S [Completed] by gisustylinson
gisustylinson
  • WpView
    Reads 127,441
  • WpVote
    Votes 17,838
  • WpPart
    Parts 40
"یه چیزی بگو...دارم ازت دست میکشم... من فردِ خاصِ زندگیت میشم، اگر تو ازم بخوای... هر جایی بری من دنبالت خواهم اومد... یه چیزی بگو... دارم ازت ناامید میشم..." say something I'm giving up on you... Translator : @blueheartedme_
Don't let it break your heart [L.S] *Completed* by darya_stylinsonff
darya_stylinsonff
  • WpView
    Reads 88,854
  • WpVote
    Votes 15,949
  • WpPart
    Parts 56
مهم نیست چه اتفاقی برات میوفته حتی اگه سخت بود حتی اگه هرچی تلاش کردی کافی نبود حتی اگه به عمق تاریکی رسیدی نذار بکشتت نذار قلبتو بشکنه 💙💚 ___________________________ Hey guys خب من دارم این فن فیک رو در حالی شروع میکنم که اکانت شخصی خودمو توی واتپد ساختم و نه تنها بلد نیستم درست باهاش کار کنم بلکه هیچیم فالوور ندارم😐 ینی در فلک زده ترین و شخمی ترین حالت ممکن اماااا در نهایت تصمیم گرفتم اولین فن فیکم رو پابلیش کنم چون خیلی دوسش دارم و فک میکنم واقعا داستان قشنگیه (امیدوارم شما هم اینجوری فک کنین) و اینکه من این فن فیک رو همین الانشم تا نصفه نوشتم و فقط آپ کردنش مونده و آدمی هم نیستم که اهل نصفه ول کردن فن فیک باشم چون به نظرم این کار توهین بزرگی به مخاطبه و یه سری اطلاعات کلی درباره فن فیک بهتون میدم تا بفهمین با سلیقتون جوره یا نه💚💙 هری تاپه اسماتم داره ( اخطار بهتون میدم نگران نباشین) داستان از زاویه دید هری ولی به صورت سوم شخص نوشته شده تا بیشتر به ابعاد مختلف داستان تسلط داشته باشم و اینکه اون اوایل داستان یکم طول میکشه تا به مومنتای مورد علاقتون برسه ولی وقتی برسه قول میدم خوب برسه😁😂 همین دیگه خیلی حرف زدم امیدوارم حمایتاتونو ببینم 😍😍😍
Dare To Remember (L.S) - Completed by bebygun
bebygun
  • WpView
    Reads 213,043
  • WpVote
    Votes 29,993
  • WpPart
    Parts 74
صداهايي كه توي سرم مي پيچند، همانهايي اند كه كابوس شبم شده اند؛ همان درد و همان گيجي و همان... بدون شك بخش بزرگي از عذاب امروزمان، گذشته ايست كه رقم خورد و درد پاشيد به روحمان و زخمش به جا ماند حتي براي آينده اي كه هنوز نيامده. _ تو چي؟ تو هم درد مي كشي؟ پاسخي كه بايد بدهم، كلام و صدا نمي خواهد؛ نگاهم فرياد مي كشد و امان نيست مرا از اين شكنجه. _ راحتش كن برام. خواهش كنان مي گويم اين را... و به جان مي خرم عواقبش را كه مي ارزند به تمام خاطراتم... چه خوب و چه بد. بزرگترين اختراع دنيايم را امروز مي خواهم. _ پس متوجهي كه چي آرزو كردي! اون بخش از مغزت... ميخواي با چي جاي خاليشون رو پر كني؟ قلبم يكي درميان مي زند انگار. دهان باز مي كنم و درد را خفه مي كنم جايي ميان واژه هايم: _ جوش چركي رو كه بكَني، جاش تا ابد خالي مي مونه. خاطرات منم خيلي وقته چركي شدن... بايد بكَنمشون... حتي اگه قرار باشه تا ابد جاي خاليشون از هيچ پر بشه.