-بستر اصلی آپ توی تلگرام هست 💕- خلاصه: زین و لیام، زوجی که کنار هم زندگی قشنگ و شیرینی رو ساخته بودن حالا به خاطر یه اشتباه، وارد سختی بزرگی توی زندگیشون میشن کی میدونه که اون زوج جوون و عاشق چقدر قراره زیر فشار زندگی دووم بیارن؟ برشی از بوک: با گفتن جمله آخرش خنده‌ی تلخی کرد و با لحن آرومش ادامه داد: "انگار هر بار که میخوام از جام پاشم یه موج بزرگتر به سمتم میاد... هرچیزی که بهش باور داشتمو از دست دادم لی... فقط تو موندی برام" Real scenes of a marriage -Sharing 💓-

Highest ranking : #1 in fanfiction [COMPLETED] هیچ چیز شبیه فیلم ها "بی نقص" نیست ⚠BDSM⚠ ⚠Rough type of love⚠

Highest Ranking : #1 in zayn malik #1 in liam payne #2 in romance پایم را روی مین گذاشته‌ام! اگر تِکان بخورم مرده‌ام... باید همینجا که هستم بمانم تا آخر دُنیا دُرست وضعیت ِسرباز جنگی را دارم، کنار تو و زیبایی‌ات... 👈🏻 لیام پین عاشق دو تا گوی خورشیدی بی احساسه‌‌.. چشم هایی که قراره زندگیش رو نابود کنن :) #liamTop #HarryTop

از سیگار خوشت میاد، برای همینه که اونطور بین لب‌هات سوزوندیم؟

- گفتی اهل کجایی ؟ + پاکستان - و تحصیلاتت چی بود ؟ + طراحی داخلی - بهم بگو یه دانشجوی پاکستانی طراحی داخلی توی اشپزخونه الن دوکاس پلازا اتنه چه غلطی میکنه ؟!؟!؟ 🏅#1 In Ziam 🥢Couples : Ziam (Liam Top) | Joerick (Joel Top) 🥢Parts : 40 🥢Genre : Romance . Angst . Smut . HappyEnd 🥢Update : Saturdays 🥢Completed on 07 October 2023 - 20:25

Highest ranking: #1 in fanfiction [complete] by sadafiiiii &saba حقیقت یا وظیفه؟ عشق یا نفرت؟؟ خانواده یا...‌خانواده!

سایه‌ی شوم نفرینی که آسایش رو از مردم بی گناه گرفته، به دست منو تو برداشته می‌شه. منو تویی که یک نگاه کوتاه به همدیگه انداختیم بدون اینکه بدونیم سرنوشت مارو برای همدیگه انتخاب کرده. Ziam story, Liam top Werewolves Fantasy تمام شده-

خاطرات عزیز، همینجا تورو به پایان میرسونم. فکر نمیکنم هیچ خاطره بهتر یا بدتر از اون خاطراتی که قبلا توی این دفتر نوشتم برام ساخته بشه‌. بذار این پایانِ خاطراتِ مکتوبم باشه، همینقدر زیبا، همینقدر دردناک، همینقدر عاشقانه. Ziam story, Top/Bottom: No smut fanfiction Romance genre

لویی و زین صبح زود از خانه‌هایشان خارج می‌شوند و به بام برجی می روند که قصد پایین انداختن خودشون از اونجا رو دارن. مطمئنا لبه بام اونم به قصد خودکشی برای اولین دیدار جالب نیست ولی لویی بدش نمیاد بدونه چی باعث شده مردی با ظاهر یه فرشته اون همه دل شکستگی رو توی چهره‌اش داشته باشه.

لیام از طبقه ی پایین داشت صداش میکرد، اما زین نمیتونست نگاهش رو از ستاره های بالای سرش ، توی آسمون تیره جدا کنه .برای ساعتها بهشون خیره شده بود تا شاید بفهمه ستاره راهنماش چرا داره اشتباه میکنه؟ زین خیره شده بود تا بفهمه چرا عاشق برادرش شده! -این داستان محارم نیست- ❌-Warning: you may think it's an Incest love story but it's not. Be at ease. -COMPLETED-