ariarttii's Reading List
13 stories
(SomnAmbUliStic)+%5÷7=42 by Don_Mute
Don_Mute
  • WpView
    Reads 80,149
  • WpVote
    Votes 15,662
  • WpPart
    Parts 38
(Larry & Ziam Science Fanfiction) کد 1221: خواب گرد کد 8924: ما توی دنیایی زندگی می کنیم ک اون طور ک می خواییم شکلش می دیم مادر و پدر داریم زندگی می کنیم بزرگ می شیم و به این باور داریم ک همش یه آزمایش الهیه! هیچوقت فکر کردی ک تمام چیزایی ک دورو ورته,توهم خودت باشه؟ مثلا تو یه جا خواب باشی و... توی دنیایی ک توی سرت ساختن با ادمای الکی یه زندگی الکی ساختی ک همش بخشی از توهمته؟! اره خب... ما از کجا قرار بوده بفهمیم توی توهم خومون گیر افتادیم؟ و شاید یه روزی چشم وا کنیم و ببینیم نه اون ادما دیگه پیشمونن نه ما اون ادم سابقیم! کد 3214: داستان شامل,توهمات,تجاوز به حریم خصوصی,اسمات,بازی با دنیای پیچیده علم,مرگ,می باشد. 12345678900987654321 #1_harryandlouis #1_louisandharry #1_gaylove #1_fantasy #1_fanfiction #3_delusion
mr.secret by Larry_hell
Larry_hell
  • WpView
    Reads 87,077
  • WpVote
    Votes 6,489
  • WpPart
    Parts 11
لوییس تاملینسون..پسری که درمورد افراد غریبه یکمی زیادی کنجکاوه!
Being Tutored | L.S Persian translation by _MySoul
_MySoul
  • WpView
    Reads 238,959
  • WpVote
    Votes 22,653
  • WpPart
    Parts 43
هری به معلم نیاز داره وگرنه در غیر اینصورت نمیتونه کلاس سال بعدشو قبول بشه، اما آموزش قرار نیست درمورد یاد دادن درسهای مدرسه بهش باشه یا داستانی که توش لویی به هری یاد میده چطور به فاک بره. #2 in fanfiction all rights reserved to LarryGeneration. this story contain sexual tension
Always You [L.S] ~ By Miss X by larry_diary
larry_diary
  • WpView
    Reads 3,307,451
  • WpVote
    Votes 303,307
  • WpPart
    Parts 140
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...
Our baby boy [N.S] [N.H] [L.S] by matildastevans
matildastevans
  • WpView
    Reads 927
  • WpVote
    Votes 119
  • WpPart
    Parts 7
-من میخوام تا ابد باهات باشم بیبی + ابدم یه کلمه ایه که بالاخره تموم میشه لویی. من نمیخوام تا ابد باهات بمونم.. میخوام تا وقتی که اون کسی که اون بالاست اعلام کنه حتی بهشت و جهنمم تموم شده باهات بمونم و حتی اگه بازم پودر شدیم میخوام خاکسترام با تو یکی شه که هیچوقت از دستت ندم.. - ما تا ابد نویی میمونیم بیبی بوی:)
Always There For You - Ziam Mayne by senadorra
senadorra
  • WpView
    Reads 29,512
  • WpVote
    Votes 3,450
  • WpPart
    Parts 29
[ COMPLETED ] "بمون" زین ناامیدانه زمزمه کرد و لب هاشو به شقیقه ی لیام فشرد انگار میتونست دردی که داشت توی وجودش بیشتر و بیشتر میشد رو کم کنه. ولی اون نمیتونست و مهم نبود چقدر سخت تلاش میکرد، اون نمیتونست کاری کنه که لیام بمونه... • اخطار: این فنفیک ممکن است قلب زیام شیپر شما را به درد بیاورد :)) Original Larry fanfiction: Hoping This Cold Blue Water Scrubs Me Clean And Spits Me Out
vice versa [zarry] by ellannosaurus
ellannosaurus
  • WpView
    Reads 6,982
  • WpVote
    Votes 1,311
  • WpPart
    Parts 21
❌بوک در حال ادیته. لطفا فعلا از خوندنش امتناع کنید تا وقتی که این پیام رو بردارم... ممنون❌ از بین میلیارد ها پایان متفاوت، ما چیزی رو انتخاب کردیم که باعث از بین رفتنمون شد. پایان برای ما میتونست شیرین باشه، میتونست شاد باشه، میتونست پر از لحظات ناب و دوست داشتنی باشه..... ولی... یه تغییر کوچیک و لحظه ای، میتونه باعث بوجود اومدن یه پایان کاملا متفاوت بشه... و پایان برای ما... همون پایانی شد که احتمالش فقط یک در میلیارد بود... و تموم پایان های دیگه بی معنی شدن... شاید اگه من شیطان نبودم.... شاید اگه تو فرشته نبودی... شاید اگه اون کتاب وجود نداشت.... و هزار شاید دیگه... همه چیز میتونست متفاوت باشه... ولی نشد... و شروعش... از کجا شروع شد؟ ما درباره ی پایان حرف زدیم، ولی شروع جایی بود که اشتباه کرده بودیم. شروع ما اشتباه بود. حسی که بوجود اومد و عوضمون کرد، از پایه غلط بود... شاید من باید یک شیطان میموندم... و تو یک فرشته.... شاید نباید با سرنوشت میجنگیدیم... شاید باید رد میشدیم ازش. از حسی که باعث شروع پایانمون شد... ولی از بین تموم شاید ها، اگر ها و اما ها، من پشیمون نیستم... داشتن این پایان، برای ما تلخ بود. ولی راه رسیدن بهش، شیرین شد وقتی تو همراهیم کردی. وقتی برای اولین بار چیزی رو تجربه کردم که هیچوقت نمیتونستم حتی تصور
•Nightmare•[Z.S] by oiii_oiiiii
oiii_oiiiii
  • WpView
    Reads 3,353
  • WpVote
    Votes 656
  • WpPart
    Parts 20
من نمیخوام من نمیخوام بخوابم میترسم از خوابیدن وحشت دارم من نمیخوام زین...نمیخوام مردنتو ببینم...
relax  (ترجمه ) by elinah111
elinah111
  • WpView
    Reads 112,550
  • WpVote
    Votes 10,086
  • WpPart
    Parts 44
عاشق دشمن شدن بخشی از برنامه نبود این قرار نیست پایان خوشی داشته باشه
My Love by Medi_Lee
Medi_Lee
  • WpView
    Reads 96,822
  • WpVote
    Votes 6,612
  • WpPart
    Parts 38
لیام : من دوست دارم زین : شوخیه جالبی بود لیام : من شوخی نمیکنم تو چی ؟ زین : متاسفانه منم دوست دارم لیام : تا ابد دوست دارم عشق من (my love ) زین : منم دوست دارم عزیزم