Big Hell
-دنيا جاي كثيفي عه... -پر اَز غم...پر اَز نفرت...پر اَز كينه... -شايد با كمي عشق زيبا شه......💫🌙
-دنيا جاي كثيفي عه... -پر اَز غم...پر اَز نفرت...پر اَز كينه... -شايد با كمي عشق زيبا شه......💫🌙
|completed| "باید همو ببوسید!" جونگ کوک با صدای بلند خوند. "کی باید کیو ببوسه؟هوم؟!" _______________ •جیمین مشغول آرایش کردن برای بینندگانشه که دوست و هم اتاقیش ،جونگکوک، بهش میپیونده. و وقتی بینندهها اونو می بینن ،بلافاصله کلی اون تعریف میکنن. و بهش پیشنهاد میدن که... •کاپل:کوکمین •couple:kookmin ﴿ترجمه شده﴾ ___�...
[completed] -میدونی اونقدرا هم کارم بد نیست. -معلومه که نیست. تو دست پرورده ی منی. تهیونگ لبخندی زد و از بالا نگاهش رو خمار تر کرد. سعی میکرد از حیله های لاس جیمین درست استفاده کنه: «آره هستم. دست پروردت، پسرت، شاگردت، دوست پسر جذابت. » مکثی کرد و صورتش رو نزدیک تر برد: «معشوقت.» ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴛᴀᴇɢɪ- ʏᴏᴏɴᴛᴀᴇ ɢᴇɴᴇʀ: ꜱʜᴏʀᴛ ꜱ...
خلاصه داستان: یونگی به تازگی وارد تیمارستانی معتبر شده تا کار خودشو به عنوان روانپزشک شروع کنه و چی میشه که بیمارش عاشقش بشه ... بیماری به اسم کیم تهیونگ کاپل: یونته ، نامجین ژانر: روانشناسی ، رومنس ، کمدی ، انگست ، معمایی ، کمی اسمات قسمتی از داستان: داشتم به سمت اتاقم میرفتم که متوجه شدم در دوم نیمه بازه. نگاهمو...
گفتی می خوام فراموشم کنی فعل جملتو اشتباه گفتی اخه نمی دونی چقد دوستت دارم این توی که می خوای منو فراموش کنی این بار سنگینو ننداز رو دوش من داستاني كه تهيونگ،هوسوك رو از دنياي سياهش نجات ميده🖤 Couples:vhope_namjin_sope
ژانر : عاشقانه ، کمدی ، هیجانانگیز ، کمی جنایی پسر کت و شلوار به تن قدمی به جلو برداشت و تعظیم طولانی کرد . با جدیت تمام خودش رو معرفی کرد "جئون جانگکوک" جیمین چشم هاشو باریک کرد و از جاش بلند شد . تمام قد رو به روی پسر بلند قد ایستاد "جئون جانگکوک؟" "بله قربان" جیمین زمزمه کرد"قربان؟" برای اینکه مجبور نشه دوباره ا...
خیلی از آدمهایی که هر روز میبینیم، احتیاج به کمک دارن. همونهایی که بیتفاوت از کنارشون میگذریم. جین از همون آدمهاست. سالهای عمرش رو اینجوری گذرونده و بهش عادت کرده. هیچکس حتی فکرش رو نمیکنه پسری که اوضاع مالی خوب و صورت خندونی داره چه چیزهایی رو میتونه پشت سر گذاشته باشه تا زمانی که نامجون یک حدسهایی میزنه و همه...
[COMPLETED] [JIKOOK] [SOPE] [NAMJIN] [omegaverse] "I hate you so much." Jimin spat as he stared at the taller alpha that could easily rip out his throat in a second or two. "The feelings are mutual, you omega trash." Jungkook retorted with an undeniable amount of hatred and annoyance. But no matter how harsh or crue...