لبخند زدم و حسشون کردم-
10 stories
orange by Kimiyatolkien
Kimiyatolkien
  • WpView
    Reads 982
  • WpVote
    Votes 167
  • WpPart
    Parts 4
"نارنجی" اون شیرین ترین نقاشی من بود.
Wordland by bluesymphonyy
bluesymphonyy
  • WpView
    Reads 2,066
  • WpVote
    Votes 431
  • WpPart
    Parts 10
ستاره ها صداي ساز رو مي شنون. آدما به ياد نميارن. عروسكا گريه مي كنن. و هیولا ها سازدهنی میزنن.
رضایت قربانی by liljohnishere
liljohnishere
  • WpView
    Reads 2,641
  • WpVote
    Votes 405
  • WpPart
    Parts 6
واقعه‌ای کوچک از گفت و گوهای جمع آوری شده از یک پرونده محرمانه
For The First Time by Fire_writes
Fire_writes
  • WpView
    Reads 26,203
  • WpVote
    Votes 4,088
  • WpPart
    Parts 33
فرو رفتن در آغوش ترس ها ، زندگی او بود . . . این یک داستان عاشقانه و یا فن فیکشن نیست .. فقط روایتی ساده ست :) . . Cover by : @kimiyamd
The War That Saved My Life  by Jroya28
Jroya28
  • WpView
    Reads 376
  • WpVote
    Votes 103
  • WpPart
    Parts 17
وقتی سالها در اسارت یه پنجره باشی دیگه چه اهمیتی داره که دنیا درگیر یه جنگه. اونم جنگ جهانی دوم آدا دختر بچه‌ای که به خاطر ناتوانیش توی زندگی فقط تحقیر شده ، یه روز یه تصمیم بزرگ می‌گیره اون به همراه برادر کوچیکش سفری رو شروع می کنه تا بفهمه به دنبال رویا بودن چه شکلیه. اما جنگ ، آواره ‌گی و فقر تازه شروع شده و زندگی بوی خون و خاک میده ...
Sin | Drarry by otpclub
otpclub
  • WpView
    Reads 123,812
  • WpVote
    Votes 17,674
  • WpPart
    Parts 35
" تو كى هستى؟ " " هرى پاتر." جايى كه دراكو بايد با گرايشش كنار بياد، و جاى ترسيدن به كسى كه هست افتخار كنه. written by: @NoticeMePotter persian translation.
disorder ➳ h.s. (persian translation) by ohmahreyeah
ohmahreyeah
  • WpView
    Reads 4,542
  • WpVote
    Votes 697
  • WpPart
    Parts 16
" من با بیماری روانیم یا نقص هام توصیف نشدم بلکه با جوری که زنده موندم و پیروز شدم توصیف شدم "
Butterflies are devil by maede2n
maede2n
  • WpView
    Reads 1,191
  • WpVote
    Votes 471
  • WpPart
    Parts 15
پَروانه ها شِیطان هستند ___________________ روح زیبایی داشت برای بال شکسته پروانه های باغچه کوچک حیاط کوچکتر بیمارستان میگریست و هیچکس نمیفهمید، نیمی از آن اشک ها برای بالهایی بود که سالها پیش برای پرواز نکردنش بریده بودند... _______________ | یک داستان کوتاه | ژانر:تراژدی، رومنس شروع:17 اوت 2021
Hotline Launder(Persian Translation) by DepthOfBookshelf
DepthOfBookshelf
  • WpView
    Reads 30,462
  • WpVote
    Votes 7,724
  • WpPart
    Parts 41
"خشکشویی کوییک کلین! وقتی چیزی کثیف باشه ما تمیزش میکنیم، ملیسا صحبت میکنه." "اه..." "سلام؟.." "من از یه دختر کیوت شماره تلفنش رو خواستم و این چیزیه که اون به من داده." #1 in short story Book 1 From Texts And Calls Series Original Story By: @taledust
تفت پیازداغ در ناکجاآباد (جهان‌رنجوری در ویران‌شهر) by M-Jaberi
M-Jaberi
  • WpView
    Reads 2,598
  • WpVote
    Votes 366
  • WpPart
    Parts 26
یک کارآگاه خصوصی بدشانس و وسواسی دوباره فرصت پیدا می کند درگیر یک پرونده ی تازه شود. اما این پرونده عادی نیست. مشتری تازه ی او خودِ زمان است. او باید سر از کار کسی دربیاورد که ظاهرا سعی دارد با ماشینی، زمان را در جهان های موازی مختلف کنترل کند. حالا کارآگاه با کسی طرف است که دلش می خواهد در همه ی دنیاهای ممکن برنده باشد. ‏ اگر به کمدی سیاه و داستان های طنزِ فلسفی علاقه دارید این داستان را مطالعه کنید. ‏