compelet
66 storie
[Completed] •⊱ Bloodlines ⊰• Persian Translation di EXOPerFic
[Completed] •⊱ Bloodlines ⊰• Persian Translation
EXOPerFic
  • LETTURE 13,574
  • Voti 2,068
  • Parti 35
⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅ فن فیکشن ترجمه ای Bloodlines فصل دوم: Legacy کاپل: چانبک، كايسو، هونهان، سولي، تائوريس، شيوچن ژانر: رمنس، ماوراء طبيعي، اكشن، خون آشامي، تخيلي، اسمات نویسنده: ParkAnJae مترجم: Silver Zhang ( @ZhangSilver ) "نمیذارم ترکم کنی..." "نجاتم بده." "فقط به من نگاه میکنی..." "گرفتارم کن." "چون تو مال منی..." "تغییرم بده." تو هم یکی از اونایی... ضعیف و شکننده با این وجود قدرتت به من غلبه میکنه تو هرچیزی هستی جز انسان .حریص...مستبد با این وجود منو نرم به آغوش میگیری، بی اندازه عاشقمی ⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅
The Cold North Winds di amaraaa_7
The Cold North Winds
amaraaa_7
  • LETTURE 172
  • Voti 16
  • Parti 3
⥬Name: The Cold North Winds ⥬Couple: Vkook ⥬Writer: Amara ⥬Genres: Fantasy, Drama, Angst, Romance, Slice of life, Tragedy ⥬Channel: @papacita_01 ⥬Teaser: «هیونگ لبات... می‌خوام...» به نگاه غم‌زده‌ات چشم دوختم، چه می‌خواستی بگویی؟ با انگشت کشیده‌ات لب پایینی‌ام را به آرامی لمس کردی و پس از چند ثانیه‌ عقب کشیدی. کاش می‌دانستی همین لمس ساده چه بر سر من می‌آورد و چگونه ردش تا ساعت‌ها خواهد سوخت... «حق ندارم، نه؟» پوزخندی زدی، سرت را بر‌ روی ساق دستت گذاشتی، نگاه‌ات را ازم گرفتی و پلک‌هایت را روی هم قرار دادی؛ دیگر نمی‌توانستم بهت خیره شوم و چشمانم مانند نسیمی سرگردان بر روی تمام اجزای صورتت چرخ می‌خوردند تا آن مردمک‌های لرزان را دوباره شکار کنند. چه کسی به تو گفته بود که حق نداری؟ کدام انسانی این را در گوشت زمزمه کرده بود؟ چگونه باید بهت می‌گفتم که تمام من برای‌ تو است و می‌توانی بدون آن‌که از عواقبش بترسی هر آن‌چه می‌خواهی را بر سرم بیاوری؟ هر اتفاقی هم که بیوفتد هیچ کس اهمیتی نمی‌دهد چرا که من عروسکی سرگردان در این دنیا بودم، من تنها موجود بی‌فایده‌ای هستم که در میان شما انسان‌ها که قرار داشت و نبودش با حضورش فرقی نمی‌کرد. «بیا اولین برف زمستون سال دیگه اینجا همدیگه رو ببینیم!» اخمی کردم چرا که نمی‌دانستم آن زمان وقتی برایم باقی مانده است یا نه
⚔•° Iustitia °• ~ KookTae~⚔ di _YourMy24_
⚔•° Iustitia °• ~ KookTae~⚔
_YourMy24_
  • LETTURE 53,357
  • Voti 9,054
  • Parti 21
داستان زندگی تهیونگ که در دفاع از خودش مرتکب قتل شده و جانکوک کسی که چیزی برای از دست دادن نداره، چطور با هم در یک راستا قرار میگیره °•°•°•°•°•°•°•°•°•° چاقو از دستهای لرزانش به زمین افتاد . نمیتونست نگاهش رو از چشمهای بازِ کسی که تا چند دقیقه ی قبل زنده بود، بگیره . کار تموم شده بود . تلاش کرده بود زخم رو با دستش مسدود کنه و جلوی خونریزی رو بگیره اما انگار چاقوی کوچیکش به یکی از رگهای اصلی برخورد کرده بود . °•°•°•°•°•°•°•°•°•° یوستیتیا نام الهه ی عدالت در یونان باستانه . الهه ای با چشمهای بسته که در دستی شمشیر و در دستی ترازو داره . این فیک داستان افرادی رو روایت میکنه که به دنبال برقراری عدالت هستند .
961.78 °C di shopicopa
961.78 °C
shopicopa
  • LETTURE 268,718
  • Voti 53,909
  • Parti 32
فصل دوم 'Randy' همه آدم ها توی زندگیشون به خوب بودن فکر میکنن. اما فکر کردن هیچ وقت کافی نیست جئونی هیچ وقت! Made in pain! ________________ توجه ⚠️ این داستان قصد توهین به هیچ دین، شخص، مکان و... ندارد. تمامی مطالب ذکرشده تنها به این اثر تعلق داشته و وجود خارجی ندارند🚫
Ugly fan & Hot fucker_vk  di MAYA0247
Ugly fan & Hot fucker_vk
MAYA0247
  • LETTURE 525,912
  • Voti 75,824
  • Parti 52
name:ugly fan and hot fucker couple:vkook Gener:🍓اسمات🔞،خشن،عاشقانه،فلاف writet: maya^^ وضعیت: کامل شده⁦☑️⁩ قسمتی از فیک 🎄🎇⬇⬇ _تو خیلی زشتی جئون!❎ کیم تهیونگ تاپ آیدل معروف کره....کسی که جونگکوک تا چشمش رو باز کرد عاشقش شد🍉 تو صورتش زل زد و با بی تفاوتی تمام این جمله رو تو صورتش کوبوند! جونگکوک با بغض دنده رو عوض کرد و با لحنی که سعی میکرد نلرزه گفت _ببخشید قربان!💢 _البته میتونی جذاب باشی _چطوری؟ جونگکوک خیلی سریع پرسید و تهیونگ پوزخند ترسناکی زد💦 تو جاش تکیه داد و در مقابل نگاه ذوق زده جونگکوک با سردی زمزمه کرد _اگه بزنی کنار و اجازه بدی یه دل سیر کتکت بزنم... اون زخما میتونه جذابت کنه!💫💥 و لحظه بعد جونگکوک به معنای واقعی کلمه قفل کرده بود🍓
House Of Cards  di Bangtan_trans
House Of Cards
Bangtan_trans
  • LETTURE 511,425
  • Voti 46,420
  • Parti 44
جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده "قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست." ♤♡◇♧ نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم. 🔞اخطار داستان رو حتما بخونید. VMinKook
Teach me di SetiSin
Teach me
SetiSin
  • LETTURE 261,597
  • Voti 22,923
  • Parti 30
تهیونگ قراره با بهترین پسری که توی تمام زندگیش شناخته به زودی ازدواج کنه ولی تابحال هیچ چیزی رو جز بوسیدن با هوسوک تجربه نکرده و از طرفی هم میخواد توی رابطه با همسرش بهترین باشه. دوستش دکتری رو در همین زمینه بهش معرفی میکنه که توی این قضایا کمکش کنه. اما اتفاقاتی رخ میده که تمام معادلات بهم میریزه. Name: Teach Me Couple: Verse Translator: Seti Genre: Smut , Romance , Fluff
Are You Kidding Me? (TaeKook) di sunflowervk
Are You Kidding Me? (TaeKook)
sunflowervk
  • LETTURE 10,168
  • Voti 1,958
  • Parti 15
دو آلفا هیچ وقت نمیتونن کنار هم بایستن، همونطوری که دو شمشیر هیچ وقت نمیتونن همدیگه رو ببرن، اما تقابلِ بی حاصلشون میتونه روی اونها خش بندازه! و اونقدر به همدیگه آسیب میزنن تا بالاخره یکی شون تسلیم بشه و کنار بکشه... اما برایِ تهیونگ و جونگوکِ مغروری که هیچ کدوم آدمِ کنار کشیدن نبودن آتش بسی هم وجود نداشت؛ تا اینکه سرنوشت براشون یه تصویر تازه نقاشی کرد... یه نیلوفر آبی! فیک: ?Are You Kidding Me ژانر: امگاورس، رومنس، انگست، اکشن، تخیلی، اسمات کاپل: Taekook رایتر: Ka!sa وضعیت آپ: سه شنبه ها
The Change ( Completed ) di setared
The Change ( Completed )
setared
  • LETTURE 346,879
  • Voti 55,143
  • Parti 43
وضعیت: تکمیل شده کاپل اصلی: ویکوک/ کوکوی ژانر: درام، رومنس، روانشناسی میدونی قبل از اینکه یه اتفاق خیلی بزرگ توو زندگیت بیفته، درست قبلش، چی میشه؟! هیچی! دقیقا هیچی. و این اتفاقیه که برای کیم تهیونگ هم رخ میده. درست وقتی اونقد درگیر روزمرگی هاشه که فکر میکنه هیچی نمیتونه زندگیش‌ رو از این یکنواختی نجات بده، یه پسر لال همه چیز رو تغییر میده. روتین زندگیش رو، تعریفش رو از زندگی، از دوستی، از عشق، و از هدف. #1 in روانشناسی #1 in عاشقانه #1 in psychology #1 in sliceoflife #1 in farsi #1 in تهکوک
Devil wears prada || VKook di Nyctowx
Devil wears prada || VKook
Nyctowx
  • LETTURE 154,885
  • Voti 28,784
  • Parti 31
[ شیطان پرادا میپوشد. ] پایان یافته ژانر : رمنس/ انگست / فانتزی / سوپرنچرال / اکشن / حاوی اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ یونمین "این چرخه‌ی تکراری تا ابد ادامه داره و درمان عشق نافرجامی که هر روز و هر روز بهت یادآوری میشه، دست نیافتنیه! برای همینه که عشق برای ما درست نیست، ما نمیمیریم تهیونگ؛ هزار سال من رو حبس کن و من هزار سال و یک روز دیگه میام و میبوسمت. پس اگه میخوای قیدم رو بزنی باید من رو بکشی." - عشق بین یک شیطانِ پرادا پوش و رییس مافیا بی‌نهایت غیرقابل‌باوره؛ ولی اتفاق افتاده... یا شاید این هم یک بازی دیگه بود؟