sufiland
- Reads 137,216
- Votes 19,491
- Parts 18
«کیمتهیونگ و جئونجانا قرار بود به خواست هردو خانواده با هم دیگه ازدواج کنن. همه هم چیز داشت خوب پیش میرفت تا اینکه که پای برادر عروس به ماجرا باز شد...»
❈ناماَثر: |فــــرار کـن|
❈کاپل: کوکویـ / یونمین
❈ژانر: طنزاجتماعی / عاشقانهماجرایی / اسمات / پایانخوش
❈وضعیت: [کامل شده]✓
•این داستان تنها درجهت سرگرمی نوشته شده و هیچ ارتباطی با زندگی شخصی افراد ندارد ؛ لطفا جوگیر و تعصبی نشوید.
•تمام حقوق این کتاب متعلق به نویسنده میباشد لطفا از انتشار آن در سایر پلتفرمها و ایده برداری از محتوا خودداری فرمایید.