darkle_vk's Reading List
85 stories
No Rules | Hyunlix by 2ayla000
No Rules | Hyunlix
2ayla000
  • Reads 21,607
  • Votes 2,404
  • Parts 22
استاد ، واقعا میخواستم ریکشنتونو ببینم وقتی که بفهمین هر روز با تصور شما چیکارا میکنم
Volcano by tirose2000
Volcano
tirose2000
  • Reads 2,522
  • Votes 349
  • Parts 5
مینهو میل به بوسیدن جیسونگ رو توی سرش خفه می‌کرد ولی چیزی بود که در حد فاصل بین نفس‌هاشون جریان پیدا می‌کرد و عمیقا مینهو رو می‌ترسوند‌. از اینکه قدمی برداره که قابل بازگشت نیست. که شیشه‌ی نازک زیر پاش به هزار ذره‌ی ریز بشکنه و چیزی رو از دست بده که برای نگه‌داشتنش حاضر بود خودش رو زیر لایه‌های زیادی از تظاهر پنهان کنه... Couple: Minsung Genre: Romance, Angst
never mine | minsung | مینسونگ by iamkianaS
never mine | minsung | مینسونگ
iamkianaS
  • Reads 689
  • Votes 119
  • Parts 1
مینهو: "تمام ادم ها لایق این هستن که با کسی باشن که دوستشون داره. اگر میتونی رابطه تو قطع کن و یا..." هان: "یا چی هیونگ؟" مینهو: "یا سعی کن دوستش داشته باشی." مینهو بعد از این حرف حس کرد قلبش تیر میکشه، ازجاش بلند شد و جایگزین پاهاش بالشی زیر سر هان گذاشت. هان: "کجا میری؟" .... مرسی بابت کاور، مرسی بابت همه چی : @silence_bwl♡
Monster under the bed by sope_blue
Monster under the bed
sope_blue
  • Reads 229
  • Votes 25
  • Parts 1
وانشات:هیولای زیر تخت(ورژن هوپگی) . ژانر:فول اسمات،ترسناک،رمانتیک . داستان هیولای خونخواری که برای بازگشت معشوق و پیدا شدن ماه گمشده اش،قلب مردم سئول رو از سینه درمیاره: "به هیولای زیر تختت لبخند بزن دارلینگ" . نویسنده:یوهنگ~
Agust D 1 by Purplesora
Agust D 1
Purplesora
  • Reads 97,813
  • Votes 17,025
  • Parts 45
فیک ترجمه شده.کامل شده. روز شوگا به اندازه کافی بد هست. دیگه لازم نیست دزدیده بشه و برگردونه بشه به همون کاری که خیلی سخت تلاش کرده ازش فرار کنه. مخصوصا وقتی با یه موقرمز پرحرف روبرو میشه که به نظر اصلا از یونگی نمیترسه،یه دکتر خوش قیافه که قبلا میشناخته،یه موچی کوچولوی اغواکننده که واسه این دنیا زیادی عزیز و خطرناکه،یه بچه ی اعصاب خورد کن با دستای ماهر،یه هکر ساکت که قبلا باهاش کار میکرده، و پسر دشمن قدیمیش. خیلی زود یونگی خودشو تو موقعیتی پیدا میکنه که یه گروه آدمو که نمیخواد هدایت کنه، هدایت می کنه،مستقیم میره لندن که چیزایی رو بدزده که نمیخواد بدزده و امیدواره مجبور نشه کاریو بکنه که به خاطرش معروفه. امیدواره مجبور نشه یه بار دیگه آگوست دی بشه. یونگی!مافیا سابق هوسوک!رقاص Written by: hopefullylost سوپ: سوییچ کوکوی: کوکی تاپ نامجین: جین تاپ جیمین و ریچارد: جیمین باتم
MY MATE IS AN ALPHA || VKOOK by kim_bunny2020
MY MATE IS AN ALPHA || VKOOK
kim_bunny2020
  • Reads 240,576
  • Votes 39,188
  • Parts 38
«کامل شده» 🌕🐺خلاصه:همه ما ممکنه در طول عمرمون به غریبه هایی بربخوریم که بدون داشتن نیت خاصی شروع به کمک کردن به ما میکنن. اما چی میشه اگر یکی از اون غریبه ها در آینده کسی باشه که قراره عاشقش بشیم؟ دنیا همیشه طبق انتظارات ما جلو نمیره... 🌕🐺اسم فیکشن:جفت من یک آلفاعه کاپل اصلی:ویکوک🌖 کاپل فرعی:یونمین🌙 🌕🐺ژانر:امگاورس،اسمات،امپرگ،جنایی،لیتل کمدی،رمنس،هپی اند. نویسنده:kim_bunny2020 𝗧𝗢𝗣=𝗧𝗔𝗘𝗛𝗬𝗨𝗡𝗚 𝗕𝗢𝗧𝗧𝗢𝗠=𝗝𝗨𝗡𝗚𝗞𝗢𝗢𝗞
RED WOLF 4 (Second is not the First) by taenes_
RED WOLF 4 (Second is not the First)
taenes_
  • Reads 85,145
  • Votes 9,919
  • Parts 54
بخشش میتونه قشنگ باشه اما لذت بخش تر از دیدن زجر کشیدن کسی که زندگیتو تبدیل به جهنم کرده نیست! من تمام زندگیم سعی کردم آدم خوبی باشم! و حالا، تبدیل به آدم بده‌ی این داستان شدم... -فصل ٤ ردوولف📔 "دومی، اولی نیست"
𝗗𝗮𝗵𝗹𝗶𝗮 ᵏᵒᵒᵏᵛ ᵛᵉʳ by yelital
𝗗𝗮𝗵𝗹𝗶𝗮 ᵏᵒᵒᵏᵛ ᵛᵉʳ
yelital
  • Reads 108,308
  • Votes 17,522
  • Parts 55
𝙁𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮 - 𝙎𝙘𝙝𝙤𝙤𝙡 𝙇𝙞𝙛𝙚 - 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩 زیباترین مخلوق خدا درخواست انسان شدن کرد و برای تبدیل شدن به یک انسان باید نود و نه روز هویت اصلیش رو مخفی نگه می‌داشت. نباید بیشتر از سه نفر از ماهیتش با خبر می‌شدن اما درست در روز اولی که بین انسان بود، یک نفر رازش رو فهمید و مجبور شد باهاش یک پیوند ببنده... پیوندی که نمی‌دونست سرنوشتش رو‌ چطور تغییر خواهد داد! ___________________________________________________ - از من می‌خوای که رازت رو نگه‌ دارم؟ باشه، من ماهیت اصلیت رو به کسی لو نمی‌دم‌. - باید... باید بهم تضمین بدی! - پس بیا یه قرار داد ببندیم. - قرارداد؟ چی به من می‌رسه؟ - اینکه تا نود و نه روز رازت رو نگه می‌دارم؟ - در عوض ازم چی می‌خوای؟ - خودتو، خودتو بهم بده دالیا! ___________________________________________________ - گلی ظریف مثل تو، نباید به تنهایی توی سرزمین مردگان قدم بذاره، نمی‌ترسی که با یک اشاره، پژمرده‌ت کنم؟
Anemoia | Jenlisa by rsnivx
Anemoia | Jenlisa
rsnivx
  • Reads 1,465
  • Votes 231
  • Parts 5
‌‌⟣ به نـامـ چشمـانـت؛