beakbooti's Reading List
5 stories
The Student Council's Secret - Book 1 by TheRaconteurNiyaz
The Student Council's Secret - Book 1
TheRaconteurNiyaz
  • Reads 60,401
  • Votes 5,287
  • Parts 36
این داستان اثر Park Baekki بوده و حق ترجمه ی این اثر به فارسی در انحصار همین صفحه می باشد در صورت مشاهده ی هرگونه سو استفاده، برخورد میشود. نام اثر: راز شورای دانش آموزی کاپل:چانبک ژانر: اسمات، رمنس، انگست هشدار: سکس، تجاوز، درتی تاک، فحاشی، دراگ، بی دی اس ام ⚠️لطفا محدوده ی سنی رو رعایت کنید ❌انتقادی نسبت به داستان وارد نیس، چون تمام تذکرها داده شده‼️
My naughty student👨‍🎓 by setareh0100
My naughty student👨‍🎓
setareh0100
  • Reads 313,211
  • Votes 64,707
  • Parts 117
کاپل: چانبک، کایهون، کریسهو ژانر: ددی کینک، ازدواج، اسمات، طنز، رومنس، مدرسه چانبک: بکهیون یه دانش آموز درس نخون و فوق العاده شیطون که به قول خودش درس به دوتا آلبالوهای خوشگلش وصله! دقیقا وقتی که سال آخره و قراره از شر مدرسه راحت بشه، معلمی گیرشون میاد که روی درس خوندن دانش آموزاش به شدت حساس و طبق شایعه ای که تو مدرسه پیچیده، اون همه بچه های درس نخون مدرسه رو با روش های خاص خودش، درس خون کرده!حالا چی میشه علاوه بر اینکه بکهیون به درس و مدرسه اهمیت نمی ده این معلم جذاب، معلم خصوصیش بشه و بعد یه مدتی بکهیونو مجبور به امضای قرار دادی بکنه که توش قید شده از این به بعد رابطه معملش و بکهیون یه رابطه هات ددی کینک؟! کایهون: سهون سه سال که عاشقانه کای رو پرستش می کنه ولی کای حسی به سهون نداره و معتقده که اون یه پسر دبیرستانی تازه به دوران رسیده اس که عشق رو با شهوت اشتباه گرفته. کای برای تاسیس شعبه شرکت جدیدش به آمریکا میره و یه اتفاق کوچیک باعث بهم خوردن همه برنامه هاش، ورشکسته گیش و آتیش گرفتن همه سرمایه اش میشه. پدر سهون که یکی از سرمایه گذار های اصلی شرکت کای هست، کای رو مجبور به ازدواج اجباری با سهون می کنه. ممکنه وقتی که باهم ازدواج می کنن کای عاشق سهون بشه یا طبق شرط ازدواجشون هر وقت که سهون بخواد باید از
Behind Closed Doors - Book 2 by TheRaconteurNiyaz
Behind Closed Doors - Book 2
TheRaconteurNiyaz
  • Reads 6,729
  • Votes 823
  • Parts 8
این داستان اثر Park Baekki بوده و حق ترجمه ی این اثر به فارسی در انحصار همین صفحه می باشد در صورت مشاهده ی هرگونه سو استفاده، برخورد میشود. این کتاب جلد دوم از مجموعه ی راز شورای دانش آموزی است. در این کتاب به احساسات چانیول نسبت به بکهیون در طول رابطشون میپردازه و قراره شاهد تغییرات روحیاتشون نسبت به هم و بهتر شدن رابطشون باشیم. نام اثر: پشت درهای بسته کاپل:چانبک، هونهان، کایسو ژانر: اسمات، رمنس، انگست هشدار: سکس، تجاوز، درتی تاک، فحاشی، دراگ، بی دی اس ام ⚠️لطفا محدوده ی سنی رو رعایت کنید ❌انتقادی نسبت به داستان وارد نیس، چون تمام تذکرها داده شده‼️
⚜️Hybrid-Rose from the gave⚜️ by jeneraljang
⚜️Hybrid-Rose from the gave⚜️
jeneraljang
  • Reads 24,902
  • Votes 7,031
  • Parts 46
⚜️خلاصه:به دنبال اتفاقات فصل 1 گروه اتحادی که برای فهمیدن رمز و راز های پشت دفترچه کهنه شکل داده بودن بعد از 6 سال تکاپو برای از بین بردن عامل عذاب هاشون حالا در آرامشی عجیب به سر میبرد.. آرامشی که مثل آلارم و آژیر خطری بهشون اخطار میداد... اخطار میداد و بهشون میفهموند که هنوز تموم نشده هنوز داستانتون به تهش نرسیده و هنوز رازی راموش نده ای وجود داره که برای بر ملا شدن زندگیتون رو تهدید میکنه... بهشون میفهموند که آرامشی که در اون به سر میبردند چیزی نبود جز آرامش قبل از طوفان! ⚜️نام داستان:دورگه - از گوربرخواسته(فصل 2) ⚜️ژانر:فانتزی. اکشن. هیجانی. اسمات. عاشقانه. ترسناک. مرموز کاپل ها:چانبک. هونهان. کایسو ⚜️شخصیت های فرعی:تمامی اعضای اکسو ⚜️محدودیت سنی: NC+18 ⚜️نویسنده: jeneraljang
🔞گروگان Hostage🔞 by Huni_fiction
🔞گروگان Hostage🔞
Huni_fiction
  • Reads 19,441
  • Votes 3,050
  • Parts 40
سهون یکی از خطرناکترین رئیس باند مواد مخدر و چانیول همکارو مثل برادرش! اونا تو مسیری قدم برداشتن که دیگه راهی برای برگشت ندارن.... °°°°°°° _من یه پسر ۱۸ ساله تنها بودم... هیشکیو نداشتم،تنها کسایی که داشتم دردا و کینه هایی بود که بزرگ شدنو بزرگ شدن... تا اینکه الان این شدم... اوه سهونی که هیشکی جرأت نمیکنه حتی بهش نگاه کنه!! °°°°°°° °°°° ربوده شدن لوهان پسر یکی از سرهنگ های اصیل کره بخاطر انتقام از پدرش که برای بارای اوه سهون مشکل ایجاد کرده و شاهد صحنه ربوده شدن: بیون بکهیون،اونا رو تو دردسرای بزرگی میندازه ولی .....عشق.... اونقدرا کله شقه که کاری به بقیه نداره و راه خودشو طی میکنه..... °°°°°°° با هر نعره ای که میکشید لوهانو با دستاش تکون میداد. موفق شده بود اشکشو دربیاره _نه نه گریه نه...داد بکششش گریه کردن کافی نیس برام... چرا از اذیت کردنت حس خوبی بهم دس میده هااا؟؟ چرا انقد عوضیو خودخواهممم؟؟ با صدای بلندی خندید.... °°°°°°°° °°°° سهون به سمتش اومدو شونه هاشو محکم گرفت و با فریاد گفت: _خوب گوشاتو باز کن ببین چی میگم، هنوز کاری که پدرت کرده یادم نرفته تووو هیچ جا نمیررری با هر نعره ای که میکشید لوهانو با دستاش تکون میداد. موفق شده بود اشکشو دربیاره _ولم کننننن...خواهش میکنم...خواهش میکنم ولم کن سهون...منو ول ک