vkook
9 stories
OBSESSED "KOOKV" (completed)  by sahar_78
sahar_78
  • WpView
    Reads 958,143
  • WpVote
    Votes 100,930
  • WpPart
    Parts 77
تهیونگِ دانشجو نمیدونست زندگی ساده و بی دردسرش به وسیله‌ی رئیس مافیای نیویورک به تاریک‌ترین سمت و سوی ممکن کشیده میشه. از همون شبی که بهترین دوستش جلوی چشماش به قتل میرسه. ژانر: عاشقانه، درام، مافیایی، اسمات کاپل: کوکوی تلگرام نویسنده: taekooki_lvee
-the flower of death- by desireelay
desireelay
  • WpView
    Reads 19,801
  • WpVote
    Votes 912
  • WpPart
    Parts 30
+بالا بیار _هیچ میدونی چیو دارم بالا میارم +فقط بالا بیار _دارم عشقتو بالا میارم ------- ژانر:هاناهاکی،رمنس،روزمره،اسمات🔞 کاپل:ویکوک -------
handicapé || taekook  by meli19952000
meli19952000
  • WpView
    Reads 405,493
  • WpVote
    Votes 64,659
  • WpPart
    Parts 43
~Completed~ (texting,real life) تهیونگ : چند وقته معلولی؟ (21:15) *دیده شد* جونگ کوک در حال تایپ کردن.... تهیونگ : چرا دیر تایپ میکنی؟ (21:17) هااا ببخشید ، دستت معلوله مگه‌نه d:؟ (21:18) Translating by : @meli19952000 Original story by : @hopefordark و خود من نصف به بعد داستان رو نوشتم و تغییر دادم تا بیشتر لذت ببرین و عادلانه باشه♡
Van Gogh was his god! • [Completed] by amaraaa_7
amaraaa_7
  • WpView
    Reads 95,109
  • WpVote
    Votes 15,728
  • WpPart
    Parts 45
•Name: Van Gogh was his god! •Couple: Vkook •Sub couple: Hopemin •Writer: Amara •Genre: Romance, Angst, smut •Channel: @papacita01 ~•Teaser: _چرا هیچ وقت از ته دلت نمیخندی؟ از اون لبخند‌هایی که به چشمات میرسن و برق خوشحالی رو توشون روشن میکنن! سرش رو تکون داد و از پنجره به زمستونی که سفره‌ی سفیدی و غم‌هاش رو روی سر شهر پهن کرده بود، خیره شد: _من تفاله‌های باقی مونده از تنهایی‌های یک نقاش دیوانه‌م... حاصل مرگ بی‌رحمانه‌ش توی تنهایی... چطور میتونم بخندم یا اشک بریزم وقتی فراموش کردم که چطوری باید زندگی کنم؟ من همه چیز رو فراموش کردم، دوست داشتن رو، فکر کردن، نقاشی کردن و حتی فریاد زدن... خیلی وقته مردم... مرده‌ها که لبخند نمیزنن!
Along the Seine River | Vkook | Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 382,541
  • WpVote
    Votes 53,301
  • WpPart
    Parts 45
┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه! _چی! زبانش را در لپش چرخاند و نگاهش را از پاها تا چشمانم بالا کشید: _ یقه‌ت عزیزم...زیادی بازه! _ جدا تهیونگ؟ حالا که میبینی دیگه عصبی نیستم شروع میکنی به گیر دادن؟ او نیز اخمی کرد و با بردن دستهایش به جیب شلوار سفید رنگش، با لحنی جدی تر گفت: _ میدونی که دوست ندارم توی یه فضای خیلی عمومی و شلوغ مردم نگات کنن. متعجب خندیدم و سرم را به تاسف تکان دادم، لبم را به دندان گرفتم و در حالی که دکمه‌های پیراهنم را میبستم پاسخ دادم: _ تلافیشو سرت در میارم آقای کیم. _ تلاشتو میکنی آقای کیم. پیج نویسنده: @sylvie_fic Couple: Vkook Sub Couple: Seongsang (Ateez), Hopemin Genre: dram, Romance, Smut, angst Writer: Sylvie Telegram: @Papacita_01
Somebody to love | persian translate by ycsmlms_wtp
ycsmlms_wtp
  • WpView
    Reads 245,232
  • WpVote
    Votes 30,840
  • WpPart
    Parts 48
|تکمیل شده| دو وکیل در قرن ۱۹ میلادی به هم دیگه علاقه مند میشن اما مشکلات زیادی سر راهشون قرار میگیره. هردوی اونها متاهلن و جامعه ی اون زمان، درکی از عشق بین دو همجنس نداره...
sweet revenge  by Klynova
Klynova
  • WpView
    Reads 62,984
  • WpVote
    Votes 7,556
  • WpPart
    Parts 22
انتقام شیرین ( sweetrevenge) کاپل : ویکوک ژانر : انگست،ارباب برده ایی، اسمات،عاشقانه،رمز الود °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° زندگی جونگکوک با اومدن اون سوپراستار، دچار تغییرات وحشتناکی شده بود اون میخواست از کی انتقام بگیره؟ از یه پسر عادی؟ فکر کنم این دفعه رو اشتباه کرده.... °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ⚠️ فعلا متوقف شده تا سر فرصت ادیتش کنم. یه کوچولو صبر کنید قول میدم سریع برگردم
•𝐘𝐨𝐮𝐫𝐬 by souIprovider
souIprovider
  • WpView
    Reads 192,102
  • WpVote
    Votes 23,343
  • WpPart
    Parts 38
تهیونگ هیچوقت حاضر به بستن دهن جونگکوک نبود از دردی که می‌کشید تغذیه می‌کرد و لذت می‌برد پس دلیلی برای بستن دهنش نمی‌دید دوست داشت ذره‌ ذره خورد شدن جسم نحیف زیرشو با چشمای خودش ببینه و با گوش های خودش بشنوه عیبی نداشت اگه جونگکوک ازش نافرمانی می‌کرد اتفاقا خوشحالم می‌شد از اینکه بعدش قرار بود از اون بچه‌ی سرتق انتقام بگیره انتقام؟ نه اسمش انتقام نبود شاید تنبیه تنبیه از روی دوست داشتن و برای دوست داشته شدن...
Not Your Toy!! | Vkook Namjin § Full by Delenefer
Delenefer
  • WpView
    Reads 534,981
  • WpVote
    Votes 68,443
  • WpPart
    Parts 34
-تهلون؟ تهیونگ هومی گفت و برگه های تو دستش رو ورق زد. -تدی.. نیدا تن با کلمه های عجیب کوکی سر تهیونگ برگشت. -کوکی؟؟؟ صدای شوکه شده تهیونگ کوکی رو ترسوند. کار بدی کرده بود؟ بغض کرد و لب پایینیش لرزید. به ثانیه نکشیده صدای گریه اش بلند شد و تهیونگو ترسوند. -گریه نکن.. گریه نکن.. اشکال نداره کوکی. بیبی چیزی نشده که. معذرت میخوام -تدی نالاحت شد -نشدم. ببین.. خوشحالم . کار خوبی کردی بیب -دلوخ میگی؟ -نه. نه. اشکال نداره. لباس خودته اشکال نداشت کوکی لباسشو با قیچی تیکه تیکه بریده باشه. اصلا اشکال نداشت.تهیونگ میتونست بازم بخره. . .. ... تغییر کردن کار سختی نیست.. تنها چیزی که نیاز داره یه انگیزه درست حسابیه! اگه به کیم تهیونگ رئیس مافیا میگفتن یه روز قراره واسه یه پسر بچه غش و ضعف کنی قهقهه میزد.. اما حالا همه چیز عوض شده.. کسی که مثل آب خوردن بدن آدمو با چاقو پاره می‌کرد، واسه آروم کردن یه پسر بچه خودشو به در و دیوار میزنه! Name : Im not your toy!! Genre: Smut / Daddy kink / Romance / little space / Fluff Start: 1399/8/24 End: 1399/11/24 32 parts