TootakHp's Reading List
197 stories
Coshay / نامیرا by rominaromina396
rominaromina396
  • WpView
    Reads 337,226
  • WpVote
    Votes 30,553
  • WpPart
    Parts 128
فصل 1 احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ... ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوست‌داشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب .... بخشی از داستان : پس من چی ؟ پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا نگاه کرد هول شد .." .آلفا ! شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد. جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمی‌کرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد.... کوک مثل بچه ها اعتراض کرد " هئونگگگگگ اون مال من بود ‌..من هنوز گشنمه ..!!! تهیونگ ک سیر شده بود به دیوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید ... " آخيش... چه خوب که من سیر شدم ! " کوک با غیض نیم خیز شد " میام میزنمتا ... تهیونگ با تخسی نگاهش کرد " جرئت داری بیا... فصل اول تمام شده😍🖖🏻 . . . فصل دوم در همین صفحه گذاشته میشه 😈🙈 داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ... . . . +میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟! _ مطمئنی پدرته ؟! + اره ..... _ پس دیوونه شدی .. + نمیدونم ....شاید ... . . . زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ... . . . هیجانی کمدی معمایی کاپل :
مرز ممنوعه by thv1736
thv1736
  • WpView
    Reads 212
  • WpVote
    Votes 24
  • WpPart
    Parts 4
📖 مرز ممنوعه داستان عشقی ممنوع میان دختروپسری عشقی که در شبی بارانی، میان خیابان‌های خیس، سرنوشت آن‌ها را به انتخابی تلخ میان بقا یا فداکاری می‌کشاند. --- این فیک هر هفته سه‌شنبه آپ می‌شود
𝗦𝗵𝗮𝗺𝗲ⱽᵏᵒᵒᵏ ᵃᵘ by imdorin
imdorin
  • WpView
    Reads 161,060
  • WpVote
    Votes 19,664
  • WpPart
    Parts 29
|کامل شده| تهیونگ بخاطر یه شرط با جونگکوک وارد رابطه میشه! البته هیچوقت فکرشم نمیکرد که واقعا عاشقش بشه! چی میشه اگه جونگکوک از اون شرط مسخره باخبر بشه؟ "-تو دوست پسرمی جونگکوک!" "+معلومه! بالاخره تو شرط بسته بودی که دوست پسرت باشم!" 𝐍𝐚𝐦𝐞:𝐬𝐡𝐚𝐦𝐞 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞,𝐬𝐦𝐮𝐭,𝐟𝐚𝐤𝐞 𝐜𝐡𝐚𝐭,𝐬𝐩𝐨𝐫𝐭 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯/𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤
red eyes🥀 by jkvfic_
jkvfic_
  • WpView
    Reads 3,596
  • WpVote
    Votes 320
  • WpPart
    Parts 2
بدهی؟ آره بدهی که تمام زندگی و آزادیش رو تو یک روز به کیم ویکتور باخت.... اون عوضی مافیا با دست گذاشتن رو نقطه ضعف جونگکوک تونست اونو تو قل و زنجیرش حبس کنه.... اونم ازدواج با مادرش...... اون میتونه همزمان از عشقی که به اون مرد داره بگذره و انتقام بگیره؟ برشی از داستان~ اینبار از کمر جونگکوک گرفت سمت خودش کشید که بهم برخورد کردن و صورتشون باهم مماس شد.... روی لبهاش زمزمه کرد... _تاوان حسابت رو خانوادت پرداخت میکنن جونگکوک، تو میشی پسر خوانده من، و اون زمانی که اسمت بره تو شناسنامم، اون وقت میگم.... نزدیک تر شد و آروم لب زد: _به جهنمِ ویکتور کیم خوش اومدید کیم جونگکوک! ژانر:هپی اند،مافیایی،اس‌مات،ماجراجویی،رمنس..... کاپل: ویکوک ، مشخص نیست.... اسم داستان:چشمان قرمز....
Blue diamond [الماس آبی] by Hillo_moon
Hillo_moon
  • WpView
    Reads 10,821
  • WpVote
    Votes 644
  • WpPart
    Parts 35
"+ هیچکس نمیتونه من و به چیزی مجبور کنه ... حتی عوضی ای مثل تو _ مجبور ؟ تو با تمام وجودت برام انجامش میدی پسر خوبم ... غیر اینه؟!" پسری که فکرشم نمیکرد برای پیدا کردن ی الماسِ گمشده کل زندگیش تغییر کنه و دست ی مافیا بیافته ... اونجا جهنم بود ... نام فارسی: الماس آبی ژانر : مافیایی ، عاشقانه ، اسمات کاپل اصلی : تهکوک کاپل فرعی : ؟
My Crown [S1] by Dimen8000
Dimen8000
  • WpView
    Reads 623
  • WpVote
    Votes 53
  • WpPart
    Parts 7
شاید سرگذشت خیلی از ما ها فقط با گذشتن از کنار سوتفاهم ها به اینجا کشیده نمیشد ... تاج من ___________________________ شاید اگر پدر من کیم ته بانگ با تنها فرزند مشروع خاندان قدرتمند پارک جفت نمیشد این همه طمع قدرت اون رو کور نمیکرد و کار این سه برادر به تقسیم قلمرو بزرگ گرگ چشم نقره ای منتهی نمیشد .. و شاید همه این ها اتفاق افتاد که من کیم تهیونگ به اینجایی که الان هستم برسم ...امگایی که تا به اینجای زندگیش نقش یک بتا رو بازی کرده ... شاید اگر برای اون گرگ سیاه سوءتفاهمی به این بزرگی پیش نمی اومد هیچ وقت کار ما یعنی نوه های کیم سایونگ بزرگ به اینجا کشیده نمیشد ... شاید ...شاید ..و فقط شاید همه این ها در سرنوشت همه ما بوده ...گره های کوری که بین چند خانواده سلطنتی افتاد... ژانر: امگاورس ، انتقامی ، عاشقانه،سلطنتی داستان در حال آپ هستش پس خیلی ممنون میشم که صبور باشید تا داستان رو کامل و اونجوری که خودم میخوام پیش ببرم ... این داستان یک داستان امگاورس هست ...امیدوارم از خوندن این داستان متفاوت لذت ببرید.
ꜱᴇᴄᴏɴᴅ ɢʟᴀɴᴄᴇ /دیدار دوم by HanaEclipse
HanaEclipse
  • WpView
    Reads 5,134
  • WpVote
    Votes 642
  • WpPart
    Parts 13
" یک سال گذشته، اما احساساتشون نه... یه رابطه‌ی تموم‌شده دو قلبی که هنوز کامل از هم جدا نشدن و یه برخورد دوباره، تو روزایی که دیگه انتظار دیدن همو نداشتن... جونگ‌کوک، دانشجوی پرشور بازیگری، اصلاً انتظار نداشت توی یکی از معمولی‌ترین روزها، چشمش دوباره به تهیونگ بیفته همون کسی که یه روز قلبشو بهش هدیه داده بود. گذشته بین‌شون تموم شده یا فقط قفل شده پشت درایی که هیچ‌کدوم جرئت باز کردنش رو نداشتن؟ اما یه چیز هنوز مبهمه چی شد که جدا شدن؟ و قراره این بار، گذشته دوباره تکرار شه یا جبران بشه؟ اما واقعا این ملاقات دوباره، فرصتی برای ترمیمه یا جرقه‌ای برای فروپاشی؟ می‌تونن از زخم‌های گذشته عبور کنن؟ یا این عشق، همون‌جا تموم میشه که دوباره شروع شده؟..." کاپل: ویکوک ژانر: عاشقانه،درام، اسمات، بی ال در حال آپ.... پیچ اینستاگرام : red__moon777 کانال تلگرام : redmoon_777
در آغوش طلسم /In the Embrace of the Spell  (کوکمین/Kookmin) by Foo_000
Foo_000
  • WpView
    Reads 26,498
  • WpVote
    Votes 4,340
  • WpPart
    Parts 36
زوج اصلی : کوکمین زوج فرعی: هوپمین،نامجین،یونته ژانر :امگاورس، تاریخی ،عاشقانه ،انگست، درام، اسمات،امپرگ،فانتری نویسنده : ملینا اسمات برای زوج های فرعی نشون داده نشده و صرفا احساس اونها توی فیک به نمایش داده شده . خلاصه ی فیک : جیمین که مادرش بعد از زایمان ، از دنیا می‌ره توسط یه جادو از داشتن احساسات محروم میشه چی میشه اگه شاهزاده ی دوم جئون ها عاشق اون بشه در حالی که باید با شاهزاده ی اول ازدواج کنه و...
𝆭  ‌𝆹𝅥 𝐌𝐫.𝐖𝐨𝐤𝐨𝐮 𝆹𝅥 𝆭   by alfalotus
alfalotus
  • WpView
    Reads 42,866
  • WpVote
    Votes 7,451
  • WpPart
    Parts 65
ୣ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫:Alfalotus ୣ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:adventure, smut, historical, romance, royal اسمات،ماجراجویی، عاشقانه، سلطنتی ୣ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:vkook، yoonmin, namjin,... ویکوک،یونمین،نامجین،.... 𝐔𝐩.𝐝𝐚𝐲𝐬: Monday & Friday 🕘21:00 ୣخلاصهୣ 𝆭 𝆭 𝆭 _صبر کن شاهزاده، تو نمیتونی همچین تصمیمی رو بگیری اینجا کاپیتان منم، حرف آخرو من میزنم نه یه اسیر! جونگکوک خنده ای کرد و نوازشوار دستشو رو سینه ی تهیونگ کشید. _یه زمانی من به عنوان اسیر وارد این کشتی شدم... لباشو نزدیک لبای وی برد، با پوزخند به چشمای خمار از شهوت وی خیره شد... _ولی مطمئنی الان اینجا حرف آخرو تو میزنی مستر واکو؟! *** چی میشه اگه شاهزاده ای اتفاقی یه کاپیتان دزد دریایی رو نجات بده؟! چی میشه اگه اون کاپیتان ناجی خودشو اسیر کنه؟ داستان بین کاپیتان دزدان دریایی و شاهزاده ی چهارم، گنجی که منتظر پیدا شدنه..... قصری که پر از آشوب و خیانته... عاقبت دزد دریایی و شاهزاده ی سلطنتی چی میشه؟