Select All
  • Hate Me Master, Hug Me Master
    11.5K 2.5K 18

    سهون، به تازگی شغل جدیدی به عنوان راننده‌ی شخصی پیدا کرده بود‌. کافی بود هر روز بشینه توی اون آموزشگاه و به رییس آروم و زیباش خیره بشه که چطور بوم‌های سفید رو رنگ میزنه. و بعد هم هرشب برسونتش خونه و محو شدنش پشت درهارو تماشا کنه. آسون، تکراری و آروم به نظر میاد نه؟ اما... رییس جوونش رازهایی داشت. شاید شب‌های اون پسر،...

    Mature
  • little cupcakes 🧁
    1.1K 368 6

    اجازه بدین توی یه روز بارونی، داستان‌های کوتاه و کاپ کیکی من، با چایی گرمتون، همراهی کنه.🧁💜

  • من عاشق پسر شوگر ددیمم!
    169K 36.4K 50

    خلاصه : زندگی لوهان نسبتا خوب پیش میرفت، اون شوگر ددی ای داشت که به لطفش میتونست خرج تحصیلش رو بده و امکانات لازم برای خانواده.ی پر جمعیتش رو فراهم کنه؛ اما با وارد شدن پسر جذاب آقای اوه به زندگیش همه چیز یهو عوض شد! بیبی بوی بودن برای پدر اوه سهون دیگه اون قدرها هم کار آسونی به نظر نمیرسید! 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸...

    Completed   Mature