yoonmin
108 stories
𝐋𝐢𝐦𝐢𝐭𝐞𝐝 𝐛𝐲 𝐇𝐀𝐓𝐑𝐄𝐃 {yoonmin} by Teahkook_writer
Teahkook_writer
  • WpView
    Reads 93,824
  • WpVote
    Votes 12,336
  • WpPart
    Parts 33
{completed} از همون لحظه‌ای که یونگی ، معروف به چاقوباز، جیمین رو توی عروسی برادرش می‌بینه تصمیم می‌گیره اونو مال خودش کنه. پدر جیمین با این وصلت موافقت می‌کنه، ولی جیمین و امگاش به هیچ‌وجه قصد نداره به جز از روی عشق و با جفت حقیقی خودش ، تن به ازدواج با الفا بده. چند ماه قبل از عروسی، جیمین در می‌ره و زندگی جدیدی رو در اروپا به دور از مافیا شروع می‌کنه. اما یکی از بهترین شکارچی‌ها و آدم‌کش‌های مافیا دنبالشه: یونگی. جیمین فقط نمی‌خواست عاقبتش مثل برادرش ، به یه الفا فروخته بشه . امگای اون آزادی میخواست و آزادی بهای زیادی تو دنیای اونها داشت . ****************** " می‌خوای بکشمش؟" الهی ماه آره. میخواستم یونگی همه اون الفا هایی که کوچکترین ارزشی برای امگا ها قائل نمی‌شدن رو با چاقو هاش تیکه تیکه کنه . و این درحالی بود که روح امگام برای فرار از دست همچین الفایی جیغ میکشید. ******************* 😎سری دوم از جلد کتاب bound by honor 🔪 🥀ورژن ویکوک در همین اکانت موجوده 😎 Couple :: yoonmin , vkook Jenre :: criminal, omegaverse, smut, romance, mafia, drama up time: : اتمام یافته 🔫لطفا پارت توضیحات به دقت مطالعه کنید
𝐁𝐨𝐮𝐧𝐝 𝐛𝐲 𝐋𝐎𝐕𝐄 {𝐯𝐤} by Teahkook_writer
Teahkook_writer
  • WpView
    Reads 333,131
  • WpVote
    Votes 33,316
  • WpPart
    Parts 44
{Completed} فصل دوم " bound by honor" هیچ‌کس انتظار نداشت عاشق هم بشند. وقتی جونگکوک به ازدواج الفایی مثل تهیونگ دراومد، همه مطمئن بودند گُرگ خون خالص تهیونگ اونو می‌شکنه. جونگکوک به بدترین شکل ممکن از مردی مثل اون می‌ترسید. اعضای مافیا، خیلی سریع هر اعتراض و حرف مخالفی رو خیانت تلقی می‌کردند. امگا ها باید حرف‌های شوهر و آلفا هاشون رو مثل قانون می‌دونستند، مخصوصا جونگکوک که با رهبر مافیا ازدواج کرده بود. ********************* ❤️‍🔥فصل دوم از جلد " محدود به افتخار " 🥀 💋فصل اول رو میتونید در همین اکانت بخونید 🌹 Couple : : Vkook side Couple :: yoonmin, jhope and girl Jenre : : omegaverse, mafia, romance, smut , criminal, drama , mpreg, hapy end🤗 up time: : اتمام یافته ❤️لطفا پارت توضیحات مطالعه کنید 🌹 برای دونستن فیک زیاد مهم نیست که فصل اول حتما خونده باشید . فصل دوم داستان جدیدی رو تعریف میکنه .
𝐛𝐨𝐮𝐧𝐝 𝐛𝐲 𝐇𝐎𝐍𝐎𝐑 {𝐯𝐤} by Teahkook_writer
Teahkook_writer
  • WpView
    Reads 708,310
  • WpVote
    Votes 68,142
  • WpPart
    Parts 45
{Completed} جونگ‌کوک از ازدواج با همچین هیولایی میترسه. خیلی ها ازدواج اجباری جونگ‌کوک با تهیونگ برای برقراری صلح بین دو مافیا رو مثل یه موهبت میدونند ولی از نظر خودش سرنوشتش محکوم شده و به نابودی رسیده. هیچ راه فراری از این قرارداد ازدواج اجباری و برنامه ریزی شده وجود نداره؛ قطعا تهیونگ تا آخر دنیا به دنبالش میگشت . پیام چشم های الفا واضح بود: تو مال منی ! ********************* 🥀فصل اول اتمام یافته💋 🕷فصل دوم رو میتونید در همین اکانت پیدا کنید💀 Couple :: vkook , yoonmin jenre :: criminal, smut, omegaverse, romance, drama ، ازدواج اجباری🖤 Published Time :: اتمام یافته 🌸لطفا پارت "توضیحات" مطالعه کنید 🩷
Tosca by ti_VK_na
ti_VK_na
  • WpView
    Reads 10,631
  • WpVote
    Votes 1,337
  • WpPart
    Parts 41
(Completed) couples: taekook, namjin genres: secret خلاصه: اصطلاح«توسکا» در زبان انگلیسی به «اشتیاق» یا «دلتنگی» ترجمه میشه و یک نوع افسردگی همراه با اشتیاق رو نشون میده که حاصل ناامیدی از عشقه... مثل وقتی که میدونی هیچ برگشتی در کار نیست اما باز هم منتظری! . . {چشمات و باز کن دلبرم بزار چشمای خوشگلت و ببینم ...} . . 21:12 نه نه.. لعنتی الان نباید صدای دوست داشتنیش تو گوشم بپیچه... الان نه الان ساعت عاشقیمونه ولی من.. من .. من ندارمش . . صدای خنده های گوش نواز عشقش توی گوشش میپیچید.. بطرز عجیبی اروم شده بود.. لبخندی روی لبهاش اومد، شاید اینکه توسط این مرد سیاهپوش بمیره زیادم بد نباشه هوم؟
Vesta | taekook | by Hanaaaam
Hanaaaam
  • WpView
    Reads 69,987
  • WpVote
    Votes 8,963
  • WpPart
    Parts 48
تهیونگ تو خودش بیشتر جمع شد و با تعجب پرسید: منو میبری به قبیلتون؟ قبیله اژدهاها؟ جونگ کوک همونطور که سعی میکرد آتیش رو کمی بزرگ تر کنه جواب داد: آره، نکنه میترسی؟ تهیونگ تقریبا جیغ کشید: نههه! وقتی نگاه متعجب جونگ کوک رو دید خجالت زده سرش رو پایین انداخت و با مظلومیت گفت: فقط فکر نمیکردم حالا حالاها بهم اعتماد کنی. جونگ کوک با لبخند ملیحی جواب داد: تو جفت منی تهیونگ. من بهت اعتماد دارم همونطور که تو به من اعتماد کردی و الان اینجایی. ___________________________ -خب ممکنه یه نفر باشه که هم جادوی سیاه و هم جادوی سفید و هم جادوی چهار عنصر رو باهم داشته باشه؟ جیمین آهی کشید و جواب داد: نه امکان نداره! تا الان که امکان نداشته. کمی آروم تر با حرص غر زد: مگر اینکه جناب وستا بخواد تصمیم بگیره دست از فقط یه افسانه بودن‌ برداره و تشریفشو بیاره __________________________ 🔥ژانر:انگست،فانتزی،رمنس،اسمات 🔥کاپل اصلی: کوکوی/ویکوک(ورس) 🔥کاپل فرعی: سکرت
𝐀𝐦𝐞𝐭𝐡𝐲𝐬𝐭ᴷᵒᵒᵏᵛ by OfManySouls
OfManySouls
  • WpView
    Reads 201,174
  • WpVote
    Votes 14,188
  • WpPart
    Parts 45
بذارین اینجوری بگم بهتون... می‌خوام با کسی آشنا شم که وقتی باهاش نبودم، نفسم بگیره و دلم طاقت نیاره. یکی که روحمو بشکافه... که هر اتم از بدنش برام عزیز باشه. کسی که وقتی بهش رسیدم و طعمِ بودن باهاشو چشیدم، تازه متوجه شم که چقدر تا اون لحظه تشنه بودم... کسی که با دیدنش قلبم یک‌ در میون بزنه... حتی بعضاً نزنه! کسی که بودن باهاش اونقدر هیجان‌انگیز باشه که وقتی برگشتم و به گذشته‌م نگاه انداختم، هیچ پشیمونی‌ای نداشته باشم و به خودم بابت اون زندگی آفرین بگم... اینجوریه که می‌چسبه بهم پدر! کاپل‌ها: کوکوی، نامجین، سوپمین ژانر: امگاورس، رمنس، اسمات
(Forced marriage)ازدواج اجباری | Minv by crazyofvmin
crazyofvmin
  • WpView
    Reads 102,915
  • WpVote
    Votes 12,626
  • WpPart
    Parts 39
نام فیک:ازدواج اجباری👬 کاپل :Minv 🌈 ژانر:🔞drama/angest/smat نویسنده:لیلا🔮 سلام عشقا💙 این فیک از اولش قرار بود فقط یه وانشات یه قسمته باشه ولی به اصرار و پیشنهاد دوستان تصمیم گرفتم تبدیل به فیکش کنم.🥰 پدر تو یه جورایی نجاتت داد. به خاطر خودت اینکارو کرد حداقلش اینه که اینطور فکر میکرده که داره برای تو اینکارو میکنه ولی .....‌‌‌ ولی پدر من چی؟ پدرم در واقع منو فروخت، میفهمی جیمین؟ فروختم.💔🤧
lost soul(روح گمشده )/MINV by crazyofvmin
crazyofvmin
  • WpView
    Reads 41,298
  • WpVote
    Votes 7,052
  • WpPart
    Parts 52
نام فیک :روح گمشده نویسنده :crazy of vmin کاپل :minv سلام شما از روح میترسید؟اصلا به روح اعتقاد دارین؟ تا حالا یه روحو از نزدیک دیدین ؟ فکر میکنید دیوونه شدم ... پس دارین اشتباه میکنید . من نه دیوونه شدم نه آدم خیال پردازیم.یکی رو میشناسم که یه شب با یه روح ملاقات کرد .این خیلی میتونه ترسناک باشه نه؟ولی باور نمیکنید این یه داستان عاشقانه س.
It's hurt  by min_koala
min_koala
  • WpView
    Reads 276,724
  • WpVote
    Votes 35,612
  • WpPart
    Parts 34
اشکی از گوشه ی چشمش پایین چکید و لیسی به لبش زد = کوکی نمی خوای این بازی رو تموم کنی من...متاسفم با لحن غمگینی گفت و روی زمین زانو زد =گوکی این درد داره ..وقتی برای منی ولی...نمی تونم لمست کنم کوک من بوسه هات رو می خوام...هق...لمس هات رو و اون...بیبی بر صدا زدن هات رو . هق ..می خوامت. .جئون جونگ کوک...جئون تهیونگ بدون تو می میره به زور باهات بودم ولی.... اشک هاش رو پاک کرد و لبخندی = به زور عاشق اون رییس مافیایی که همه ظالم می دونستنش نشدم با دست های کوچیکش تفنگ رو گرفت و روی سینه ی یونگی گذاشت ×ازت متنفرم یونگی تلخندی زد و سر اسلحه رو درست روی قلبش گذاشت _ بزن جیمین دقیقا جایی رو بزن که توش قرار داری قطره اشکی از چشمش پایین ریخت و سرش رو پایین انداخت ×من احمق دوست دارم یونگی و این درد داره اینکه عاشق کسی باشه که کلی آدم می خوان که بمیره کاپل ها کوکوی و یونمین ژانر هپی اند ، اسمات،امگا ورس ، امپرگ ، مافیا و..... نویسنده مین کوالا