❤💛
28 stories
SYNDROME [ZiamFanfiction] by Nazanin_0
Nazanin_0
  • WpView
    Reads 115,810
  • WpVote
    Votes 19,246
  • WpPart
    Parts 52
COMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !
[ The Fault In Our Stars ➳ Z.M ] by oned_fanfic
oned_fanfic
  • WpView
    Reads 184,733
  • WpVote
    Votes 28,559
  • WpPart
    Parts 53
لیام از طبقه ی پایین داشت صداش میکرد، اما زین نمیتونست نگاهش رو از ستاره های بالای سرش ، توی آسمون تیره جدا کنه .برای ساعتها بهشون خیره شده بود تا شاید بفهمه ستاره راهنماش چرا داره اشتباه میکنه؟ زین خیره شده بود تا بفهمه چرا عاشق برادرش شده! -این داستان محارم نیست- ❌-Warning: you may think it's an Incest love story but it's not. Be at ease. -COMPLETED-
-Wandering [z.m] by itslindo_
itslindo_
  • WpView
    Reads 44,311
  • WpVote
    Votes 8,776
  • WpPart
    Parts 56
- "اجبار" فقط وقتی خوبه که باعث شه عاشقت بشم..! [completed]
Helium(ziam) by Yeganeehh
Yeganeehh
  • WpView
    Reads 87,938
  • WpVote
    Votes 14,654
  • WpPart
    Parts 41
تو پسرِ شیرینِ من توی روز های تلخم بودی من هم مردِ روشنِ تو توی روز های تاریکت
eternal war   جنگ ابدی  by Farapo21
Farapo21
  • WpView
    Reads 40,663
  • WpVote
    Votes 6,805
  • WpPart
    Parts 48
[کامل شده] ziam 🔞 حالا اون اینجا بود ... در حالی که از دست رفتن باکرگی پسر ۱۶ ساله رو به روش رو تماشا میکرد ... بدون اینکه حرکتی کنه ‌‌‌... بدون اینکه نجاتش بده. **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند**
Never Again [Ziam] by mahi_hs
mahi_hs
  • WpView
    Reads 256,197
  • WpVote
    Votes 27,762
  • WpPart
    Parts 73
- when ? - I don't know - maybe later ? -No, never again ------------- - didn't you say never again? - No , not gonna lose you again - but no , never again! **** -کی ؟ - نمیدونم - شاید بعدا ؟ - نه ، هیچوقت دیگه ---------- - مگه نگفتی هیچوقت دیگه ؟ - نه دیگه از دستت نمیدم - اما نه ، هیچوقت دیگه .
sour apple [Z.M] by kimissleo
kimissleo
  • WpView
    Reads 152,655
  • WpVote
    Votes 23,872
  • WpPart
    Parts 129
[Complete] صداش پیچید که گفت: من حتی صدای نفساتو میشناسم چرا این موقع از شب بیداری بیب؟ خواب بد؟ جواب ندادم فقط دستمو محکم جلوی دهنم گرفتم و تا صدای هق هقم بلند نشه لیام دوباره گفت : تو جات توی بغل منه منم بدون تو خوابم نمیبره.... عزیزم برگرد... هرجایی که هستی خونه ی تو نیست.... برگرد خونه ت میشنوی زینی؟ من دوستت دارم... بی وقفه دوستت دارم.... برگرد بیبی.... دیگه نتونستم ادامه بدم و تماس رو قطع کردم و بلافاصله گوشی رو خاموش کردم.... https://telegram.me/dar2delbot?start=send_175PA4J
stepfather by sheyda_123ziam
sheyda_123ziam
  • WpView
    Reads 89,189
  • WpVote
    Votes 8,833
  • WpPart
    Parts 50
[completed] این استوری عشق بین یه پسر و یه پدر خواندست که باید مخفی بمونه .. ❌🔞صحنه های خشونت آمیز و تجاوز
THIRST by dina_sw_
dina_sw_
  • WpView
    Reads 6,760
  • WpVote
    Votes 1,400
  • WpPart
    Parts 4
یکی تشنه خون دیگری تشنه اون این داستان شامل صحنه هایست که ممکن است برای همه مناسب نباشد⚠️ •zayn top
If by kimissleo
kimissleo
  • WpView
    Reads 48,250
  • WpVote
    Votes 8,222
  • WpPart
    Parts 38
Wish I was Zayn just only to have you... کاش فقط زین بودم تا میتونستم تو رو داشته باشم.... [completed]