༻ My story ༺
9 stories
    𝐇𝐀𝐙𝐁𝐈𝐍 by lbluesfoxl
lbluesfoxl
  • WpView
    Reads 224
  • WpVote
    Votes 55
  • WpPart
    Parts 2
❝ Hazbin ❞ ⇢ has been ⇠ ꒰ A requiem for a voice once adored ꒱ ⟡ written in silence by: Bluesfox ⟡ in these pages -  Park Chanyeol · Byun Baekhyun ...and the rest, whose names are yet to be written ˚₊· پارک چانیول آیدل شماره یک کره... بعد از شش سال قراره دوباره روی استیج برگرده... در حالی که نه خبری‌ از آهنگ‌هاش توی چارت‌ها هست، نه پوستری ازش روی دیوار اتاق کسی باقی مونده، نه دیگه صدایی برای خوندن داره... تنها کسی که اون رو می‌شناسه «اکو»ئه... تنها صدایی که هنوز بهش جواب میده. ⟡ ┈┈┈┈ 。°⋆ ✩ °。⋆ ┈┈┈┈ ⟡ 。° his voice sank, but the ocean called °。
◤LAURENT◥ by lbluesfoxl
lbluesfoxl
  • WpView
    Reads 38,342
  • WpVote
    Votes 9,955
  • WpPart
    Parts 43
◐Name ↬Laurent ◑Couple↬ Chanbaek▴Kaisoo ◐Gener↬Drama▴Angst▴Smut ◑Summery↬ کی فکرش رو می‌کرد تو یه شب برفی وقتی دستور ترور کانگ هانیو از طرف گروهک Homeless Foster صادر شده، مامور منتخب رده A سازمان هدف رو گم کنه و دوربین اسلحه‌ی مرگبارش قدم‌های یه پرنس یخی روی صحنه‌ی سالن اپرای پرل رو دنبال کنه. میگن پرنده‌ها توی قفسه زنده نمی‌مونند، بکهیون همون پرندهایه که به خاطر جدا شدن از قفسش، آسمون رو نفرین میکنه. عشقی که توی زمستونی که همه چیز مرده، زیر دونه‌های برف نفس میکشه و رشد میکنه، شبیه یه آدم برفی تو یه تابستان داغ ذوب میشه و یه شالگردن خیس خورده به جا میذاره.
 ꧁༒☬Bᴀᴇᴋʜʏᴜɴ☬༒꧂  by lbluesfoxl
lbluesfoxl
  • WpView
    Reads 8,397
  • WpVote
    Votes 2,034
  • WpPart
    Parts 15
_𝓑𝓪𝓮𝓴𝓱𝔂𝓾𝓷 ____ ׂׂૢ་༘࿐ بکهیون قرار بود یه پیشکش باشه. به جفتی که از بین مردم عادی برای گرگ‌ها انتخاب می‌شد پیشکش می‌گفتند. ده سال از زمانی که لامیا اون رو به عنوان جفت رهبر پک انتخاب کرده بود می‌گذشت. حالا وقتش بود که به قله بره... و هیچکس نمیدونست بعد از رفتن به قله چه سرنوشتی در انتظار پیشکشی‌هاست... ╰┈➤ ✎
❝  𝐂𝐇𝐄𝐍 ❞ by lbluesfoxl
lbluesfoxl
  • WpView
    Reads 90
  • WpVote
    Votes 36
  • WpPart
    Parts 5
a tale of broken stars and fleeting sparks Genre: Melodrama • Slice of Life Written by: Bluesfox Featuring:  Kim jongdae • Oh Sehun   کیم جونگده برای رسیدن به رویای آیدل شدن از استرالیا به کره میاد... ولی سرنوشت طور دیگه‌ای رقم میخوره... درست وقتی جونگده به ریتم راکد زندگیش عادت کرده... عروسی خانواده‌ی مون... ضربان همه چیز رو تغییر میده. ┈┈ ✦ ˚ 𓍯 ˚ ✦ ┈┈ ❝ Shattered dreams line the floor, but a single spark can set the night aflame. ❞
Sᴇʜᴜɴ  𖥧 by lbluesfoxl
lbluesfoxl
  • WpView
    Reads 5,693
  • WpVote
    Votes 1,324
  • WpPart
    Parts 11
_Sᴇʜᴜɴ ____ ׂׂૢ་༘࿐ سهون بعد از ده سال عشق اولش رو میبینه... در حالی که توی قلبش احساسات تازه‌ای جوونه زده. ╰┈➤ ✎ +همه میگن اولین عشق اونیه که هیچ وقت از یادت نمیره. من لو رو فراموش نکردم. اون ... اون اولین عشق، اولین بوسه، اولین رابطه، اولین امید من بود... جونگین شبیه یه لیوان شیشه‌ای زیر چرخ‌های یه ماشین پودر می‌شد. چقدر اولین بودن‌های لوهان دردناک بود وقتی قرار بود اینبار بشه آخرین. به همه‌ی چیزهایی که برای سهون به دست می‌آورد فکر کرد و به اینکه هم‌چنان برای اون مرد یه هیچ باقی مونده. دلش می‌خواست جلو بره. سهون رو ببوسه. محکم... به لب‌های باریکش مک بزنه و اسم لوهان رو از روی شکاف‌های باریک لب‌هاش بیرون بکشه و بعد کنار تختش تف کنه. سهون... لعنت به سهون.
Dance On My Broken Wings by ViolinistFICTION
ViolinistFICTION
  • WpView
    Reads 46,939
  • WpVote
    Votes 12,557
  • WpPart
    Parts 42
↳🌿 Genres໑ ↲ امگاورس ~ درام ~ انگست ↳🍏 Couples໑ ↲ هونهان ~ چانبک ↳🌿 Up Situation໑ ↲ چهارشنبه ↳ 🍏Summary این یه ماجراجویی ...شبیه قدم زدن توی جنگل سبز و پیدا کردن درخت سیبی که بلوط های تازه به شاخه های خشکیده اش بوسه میزنند یه ماجراجویی توی دل اقیانوسی که صدف هاش جای مروارید سیاه ، شکوفه های پرتقال دارند . امپراطوری وانگ حالا دست لوهان ... پسری که قرار بود یه امگای نحس باشه . یه روزی همه تحقیرش میکردند و نفرت انگیز صداش میزدند ولی امروز اون کسی بود که وارث بعدی این امپراطوری ... اون برای اینکه یه آلفا بشه ... بال هاش رو شکسته بود . 🍊 #Fic #Ongoing 🍊 ⟝ Writer 🦊Bluesfox ⟝ TL Channel ☄️ @Violinist_Fictions
Dance On My Broken Wings by lbluesfoxl
lbluesfoxl
  • WpView
    Reads 1,222
  • WpVote
    Votes 207
  • WpPart
    Parts 2
⌊ 🍏Dance On My Broken Wings🍏⌉ ⟝ After Story ↳🌿 Genres໑ ↲ امگاورس ~ درام ~ انگست ↳🌿 Couples໑ ↲ هونهان ~ چانبک ↳🌿Summary໑ لوهان خوشحال بود. جمله‌ای که هیچ وقت باور نمی‌کرد بتونه به معنای واقعیش ازش استفاده کنه. خوشحال بود... بدون اینکه هیچ دردی روی قلبش سنگینی کنه، بدون اینکه هیچ گذشته‌ای به حال خوبش خط بندازه، بدون اینکه هیچ سایه‌ای بخواد آسمون روشنش رو تاریک کنه.