Y.G
ziiiyo
- LECTURAS 235,189
- Votos 48,553
- Partes 56
متاسفم یونگی تو نمی تونی خودتو از شر پارک جیمین خلاص کنی . خوش بگذره!
***
نگاه یونگی به لبای جیمین و خورده بیسکوئیتای روش افتاد و بی اختیار با تحسین گفت:(( خوشمزه به نظر میاد .))
جیمین لباشو تو دهنش کشید و به رد شکلات روی لب بالایی یونگی نگاه کرد.
_ مال توام .
دوتا پسر با نگاه مبهمی به هم خیره شدن . جیمین اضافه کرد:(( هات چاکلتتو میگم.)) رپر مو مشکی پوزخند زد و انگشتاشو روی دست جیمین سر داد.
_ اصلا دروغگوی خوبی نیستی جیمینا
🚫اجازه بازگردانی و یا انتشار توسط اکانتها یا در پلتفرمهای دیگه برای این داستان و هیچ کدوم از داستان هام وجود نداره.
🌟yoonmin
🌟namjin
🌟vkook