داستان های تمام شده 🫶🏻
13 stories
گرداب گناه by fiction_crystal
fiction_crystal
  • WpView
    Reads 158,156
  • WpVote
    Votes 16,439
  • WpPart
    Parts 28
من درون گرداب گناهی افتادم که عشق تو رو برام ممنوع می‌دونست... باید به خودم و قلبم می‌فهموندم که اجازه نداره تو رو بپرسته و به کسی که همسر داره، عشق بورزه. اما اون گرداب که بوی تو رو می‌داد، من رو داخل تاریکی خودش کشید و تبدیلم کرد به شیطانی که وجود تو رو می‌خواست... به هر قیمتی! ๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑ اسم: گرداب گناه ( فیک از کاپل سریال The Devil Judge ) کاپل: کانگ یوهان، کیم گائون ژانر: بی‌ال، رومنس، اسمات نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh ⛔️داستان فیک هیچ ربطی به سریالش نداره.
طلوع روشنایی by fiction_crystal
fiction_crystal
  • WpView
    Reads 78,824
  • WpVote
    Votes 7,960
  • WpPart
    Parts 14
[پایان یافته] یوهان دستش رو پشت گردن گائون برد و سرش رو به جلو هول داد. لب‌هاش رو روی لب‌های گائون کوبید و باعث شد حرفش نیمه‌تموم بمونه. تماسی که میون لب‌هاشون رخ داد خیلی کوتاه و سطحی، اما پر از قدرت و سلطه‌گری بود. یوهان سرش رو عقب کشید و به چشم‌های گرد گائون خیره شد: «من نمی‌خوام به چیزی خاتمه بدم... اگه می‌خوای ازت فاصله بگیرم خودت باید انجامش بدی و دورم کنی.» اسم: طلوع روشنایی فیک از سریال: The Devil Judge / قاضی شیطان کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh های توی این بوک بخشی از سکانس‌های the devil judge یا همون قاضی شیطان رو بازسازی و مقداری چاشنی عشق توش ریختم. امیدوارم خوشتون بیاد💜
Black Hole🕳️ by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 244,296
  • WpVote
    Votes 25,776
  • WpPart
    Parts 62
بلک هول 🪐 سرگذشت مرگ بی صدای یک ستاره، تبدیل شدن به سیاهچاله ست. برای سرپرست موفق ترین نشریه ستاره شناسی که سال ها پشت نقاب استیگما زندگی کرد، یک لمس کوتاه از نگاه بی ستاره‌ی سردبیر جدید و جوانش که با اسم جئون جانگکوک وارد زندگیش شد کافی بود تا برای نشون دادن کیم تهیونگِ وجودش به کل دنیا تلاش کنه! قسمتی از متن: "امیدوار بودم جایی ببینمت که تعریفی از زمان و مکان نباشه.. به هیچ تعریفی محدود نباشیم.. به هیچ دنیایی تعلق نداشته باشیم.. دوست داشتم جایی دستاتو بگیرم که سرد نباشه.. جایی که گرمای دستت تا آخر عمر بین دستام بمونه.. وقتی گفتی چشمام سیاهچاله دارن، خندیدم و هیجان زده شدم.. من دلم میخواست تورو توی سیاهچاله داشته باشم.. که نترسم از زود بودن یا دیر شدن.. که نترسم از آدمای اطراف.." °کاپل: کوکوی °ژانر: روزمره، انگست، رمنس، اسمات °وضعیت: به اتمام رسیده ⛔ بوک بلک هول متاسفانه به دلیل پاک شدن اکانت کوکی فمیلی از دسترس خارج شده بود و الان مجدد در این بوک آپ شده.
Back to Blue Side | BTBS | Kookv by ItsHumoon
ItsHumoon
  • WpView
    Reads 253,076
  • WpVote
    Votes 45,114
  • WpPart
    Parts 48
هفت سال از ازدواج تهیونگ و جونگکوک میگذره.شب تولد 29 سالگی تهیونگ، شبی‌ـه که تصمیم میگیره به زندگیش پایان بده و جونگکوک رو برای همیشه تنها بزاره. ______________________________________ "انگار لحظات ارزشمندش مثل سنجاقک‌های بهاری به سرعت از توی هوا می‌گذشتن و اگه میخواست اون‌ها رو بگیره و مزه مزه‌شون کنه، باید بلندتر پرواز میکرد." - اما آخه عزیزم! عزیزم! عزیزم! - بو کن منو، بوی تورو میدم... - بوی - تورو - می - دم. ژانر : انگست،رمنس،روان‌شناختی ،اسمات،معمایی کاپل : کوکوی نویسنده : Humoon (سارای) رده‌ی سنی : 14+ _ با الهام گرفتن از افسردگی شروع : 1400/09/10 پایان : 1401/05/19
Along the Seine River | Vkook | Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 374,951
  • WpVote
    Votes 52,696
  • WpPart
    Parts 45
┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه! _چی! زبانش را در لپش چرخاند و نگاهش را از پاها تا چشمانم بالا کشید: _ یقه‌ت عزیزم...زیادی بازه! _ جدا تهیونگ؟ حالا که میبینی دیگه عصبی نیستم شروع میکنی به گیر دادن؟ او نیز اخمی کرد و با بردن دستهایش به جیب شلوار سفید رنگش، با لحنی جدی تر گفت: _ میدونی که دوست ندارم توی یه فضای خیلی عمومی و شلوغ مردم نگات کنن. متعجب خندیدم و سرم را به تاسف تکان دادم، لبم را به دندان گرفتم و در حالی که دکمه‌های پیراهنم را میبستم پاسخ دادم: _ تلافیشو سرت در میارم آقای کیم. _ تلاشتو میکنی آقای کیم. پیج نویسنده: @sylvie_fic Couple: Vkook Sub Couple: Seongsang (Ateez), Hopemin Genre: dram, Romance, Smut, angst Writer: Sylvie Telegram: @Papacita_01
SPACE VOYAGE | Vkook [translated] by FuckingGeniusTae
FuckingGeniusTae
  • WpView
    Reads 386,853
  • WpVote
    Votes 53,377
  • WpPart
    Parts 47
[ تکمیل شده ] وقتی هفت تا پسر که زیاد همدیگه رو نمیشناسن، داخل یک سفینه ی بزرگ، در فضا به مدت دو ماهِ کامل گیر بیفتن، همه چی قراره خیلی پیچیده و به‌هم ریخته شه!! این فن‌فیک اسمات داره. پس با ریسک خودتون بخونیدش
𝕶𝖎𝖓𝖌 𝖋𝖔𝖗𝖊𝖛𝖊𝖗 by vihanR_M
vihanR_M
  • WpView
    Reads 62,660
  • WpVote
    Votes 9,144
  • WpPart
    Parts 11
جونگ کوک پسری ک ولیعهد و بعد مرگ پدرش ناچار به گذاشتن تاج پادشاهی روی سرش میشه... انجام دادن کار های که بهشون علاقه ای نداره و فقط از روی انجام وظیفست باعث میشه تبدیل به یک آدم سرد و خشک بشه ولی چی میشه اگه توی یک مهمونی با چیزی رو به رو بشه ک زندگیشو زیر و رو کنه.... وضعیت - پایان یافته- کاپل .kookv ژانر..romance-happy ending وضعیت: اتمام یافته
Step Brother Dearest  by officiallostmerorr
officiallostmerorr
  • WpView
    Reads 209,152
  • WpVote
    Votes 22,392
  • WpPart
    Parts 28
[ پایان یافته ] وقتی که برادر ناتنیش اومد تا باهاشون زندگی کنه، هیچ ایده‌ای نداشت که میتونه عاشق برادر کوچیک ترش بشه. اون به همون سرعتی که وارد زندگیش شد، وارد تختش شد و اون رو ترک کرد. اما کارما اونقدرا هم مهربون نیست، بعد هفت سال، هردوشون درحالی که جایگزین هم رو پیدا کرده بودن، روبه‌روی هم قرار میگیرن، و حالا که بزرگسال شده بودن، هیچ ایده‌ای برای حسشون نداشتن! ---- - واقعیت اینِ که یه تفاوت بزرگ وجود داره... تو تنها آدمی هستی که تو کل دنیا برام ممنوعه...و لعنت بهم که اگه تو رو بیشتر از هرچیزی که توی دنیاست نخوام... ---- Translation ! Couple: taekook, Unknown ?! Genre: Incest, Romance, Smut # 1 Taekook # 7 jk # 77 Kookv # 1 Drama # 110 BTS # 77 Taehyung # 87 Junggok
THE LAST OMEGA by CAFEVKOOK
CAFEVKOOK
  • WpView
    Reads 254,642
  • WpVote
    Votes 35,983
  • WpPart
    Parts 19
🏹🕊 کیم تهیونگ، پسر شیطون و تخسیه که هیچوقت فکر نمیکرد تندیس زنده ای برای وجود یه افسانه بشه. وقتی فهمید جنسیت ثانویه اش یه امگاست، تمام امپراطوری رو در شوک فرو برد. سالها بود که از امگاهای مرد چیزی به جز خاطره ای دور باقی نمونده بود. از طرفی پادشاه جئونی که بهترین هارو برای پسر عزیز و وظیفه شناسش میخواد، تصمیم میگیره تنها امگای مرد امپراطوری که اتفاقا مثل تمام امگاها روی شاهزاده جئون زیبا کراش داره رو برای پسرش خواستگاری کنه... ┈─┈─┈─┈─┈─┈ ᯊ @CAFEVKOOK ᯊ
【 Only in Bermuda - Full 】  by _iMerlin_
_iMerlin_
  • WpView
    Reads 78,045
  • WpVote
    Votes 11,312
  • WpPart
    Parts 21
قدم‌هاشو سریع‌تر برداشت و با لحن محکمی گفت:"بهت دستور میدم همین الان بایست!" پسر متوقف شد اما برنگشت، فقط با حرص لبشو گاز گرفت. "جی... باید باهم حرف بزنیم." جواب داد:"نمیخوام ببینمت." "بهم یه فرصت بده." جونگکوک برگشت تا نفرتشو سرش فریاد بزنه که دست‌هایی دور بدنش حلقه شد و تو آغوش تهیونگ فرو رفت. سر خم کرد و پیشونیش رو روی شونه پسر گذاشت:"هرچقدر دوست داری و تا هر وقت که آروم شی میتونی تحقیرم کنی، اما خودتو ازم نگیر؛ جی من..." با حس سوزش و به دنبالش درد وحشتناک پهلوش ساکت شد که صدای جی رو زیر گوشش شنید:"بهت گفته بودم آخرین اخطارمه؛ این تاوانیِ که باید بپردازی تهیونگ... من، تو و قلبم رو باهم پشت سر میذارم." • مشخصات فیک • •ژانر : سوپرنچرال، عاشقانه، انگست، فلاف، اسمات •کاپل: ویکوک(ورس)، نامجین، یونمین