Mood-
23 stories
𝘀𝗺𝗶𝗹𝗲 . by vitroge
vitroge
  • WpView
    Reads 30,145
  • WpVote
    Votes 5,595
  • WpPart
    Parts 11
━ تنها چیزی که می‌خواست این بود که یونگی لبخند بزنه. 〔 © chogiwanese 〕 𝗕𝗧𝗦 𝗦𝗛𝗢𝗥𝗧 𝗦𝗧𝗢𝗥𝗬.
Retarded [ Yoonmin ] One Shot by lFuck_Lifel
lFuck_Lifel
  • WpView
    Reads 170
  • WpVote
    Votes 28
  • WpPart
    Parts 1
🌚🌝 خلاصه داستان : یونگی پسری که همیشه توسط اطرافیانش عقب مونده خطاب میشه قصد داره خودکشی کنه ، تنها کسی که میتونه به یونگی کمک کنه جیمینه . اما جیمین واقعاً میتونه یونگی رو نجات بده ؟ " زندگی گاهی از آدم یک عقب مونده می سازه. کسی که نه درک می کند نه درک می شه " ┃🌚 نام وانشات : Retarded ( عقب مونده ) ┃ ┃🌝 کاپل : یونمین ( تک کاپل ) ┃ ┃🌚 ژانر : انگست ┃ ┃🌝 رده سنی : مناسب همه افراد ┃ ┃🌚 اسمات : نداره
 The Polaroid | Yoonmin by lira_2003
lira_2003
  • WpView
    Reads 22,642
  • WpVote
    Votes 4,010
  • WpPart
    Parts 60
ɴᴀᴍᴇ: ᴘᴏʟᴀʀᴏɪᴅ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ʏᴏᴏɴᴍɪɴ sᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴠᴋᴏᴏᴋ, ɴᴀᴍᴊɪɴ ᴡʀɪᴛᴇʀ: ʟɪʀᴀ ɢᴇɴᴇʀ: ᴀɴɢsᴛ, ᴅʀᴀᴍ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ 𖡋 𝐓𝐄𝐀𝐒𝐄𝐑: آنجا خانه ای بود برای کسانی که نمی توانستند از خودشان مراقبت کنند. برای کسانی که صداهایی می شنیدند. کسانی که افکار عجیبی داشتند و کارهای عجیبی انجام می دادند . خانه را برای این ساخته بودند که آن ها را درون خود حفظ کند. _ برای چی اینجا بستری شدی؟ + به خاطر شازده کوچولوم. _الان کجاست؟ + اون مرده. 🏅: #4_dram 🏅: #3_angst
Blue Roses by min_koala
min_koala
  • WpView
    Reads 3,228
  • WpVote
    Votes 326
  • WpPart
    Parts 25
به خون روی دست های لرزونش خیره شد گل های رز آبی همجا رو در برگرفته بودند نفس هاش بخاطر سرمای هوا مثل دود سیگار از لب هایی که با ترس هر بار بدون گفتن حرفی روی هم قرار می گرفتند خارج میشد اون همچین آدمی نبود! نه این جنازه های روی زمین کار اون نبودند! سرش رو بالا اورد و سعی کرد حالت گیجش رو کمتر کنه مرمک چشم‌های تیرش با شوک درشت شدند و به لرزش در امدند دختری با پیراهن سفیدی که لکه های سرخ خون زيباييش رو ازش گرفته بودند امکان نداشت نه نه کار اون نبود مگه نه؟! عرق سرد پیشونی و بدنش رو در بر گرفته بود زانو هاش از شدت خستگی صحنه هایی که هر شب می دید سست شده بودند و افتادنش روی زمین اون رو از آغوش کابوس هاش در اورد! ژانر : روانشناسی, عاشقانه, دژاوو..... کاپل : همینکه بدونید لزبینه کافیه!
Just Remember Me by mina_parsa
mina_parsa
  • WpView
    Reads 1,590
  • WpVote
    Votes 264
  • WpPart
    Parts 6
اولین فیکی که نوشتم😀😂 همینجوری بعد مدتها چشمم افتاد بهش، گفتم بذارمش اینجا😂 الان از خوندنش خجالت میکشم😃😃😃
سی دقیقه by mina_parsa
mina_parsa
  • WpView
    Reads 650
  • WpVote
    Votes 95
  • WpPart
    Parts 1
چقدر زمان لازمه برای زیر و رو شدن دنیامون؟ گاهی وقتها فقط سی دقیقه هم میتونه یه زندگی رو نابود کنه. یا شایدم بسازه...
Beginning of the end [Malec] by Ritadepp
Ritadepp
  • WpView
    Reads 5,549
  • WpVote
    Votes 1,059
  • WpPart
    Parts 13
ترجمه ی فن فیک شروعِ پایان. مگنس یه پسر دبیرستانی با گذشته ی تاریک که عاشق بهترین دوستش الک شده، اما متاسفانه همه چیز قرار نیست طوری که مگنس می‌خواد پیش بره. [وضعیت:کامل شده!] 1 #malec 1 #magnusbane 1 #aleclightwood
Home by Niou_Goodi
Niou_Goodi
  • WpView
    Reads 20,539
  • WpVote
    Votes 2,885
  • WpPart
    Parts 24
[Completed] هفتم ژانویه. هفت روز از شروع سال 2015 میگذشت. و هفت روز از مرگ پدرش..... اون عوضی با تلخی یادش کرد. سال گذشته درک هیل صراحتا نشون داده بود چقدر ازش متنفره؛ با غنیمت شمردن هر فرصتی برای کوبیدنش به دیوار، تهدید کردن زیر گوشش، با چرخوندن چشماش با هربار وارد شدنش به اتاق و یا زمزمه کردن اظهار نظرش درمورد بی عرضگی و خنگیش. پس چرا داوطلب شد تا به خونه اش راهش بده؟ 🐺 کاپل : استرک 🐺 ژانر : روزمره . انگست به هپی . کمدی 🐺 مترجم : Niou_Goodi 🐺 نویسنده ی اصلی : TheTypewriterGirl
On The Road || Yoonmin by Augustida
Augustida
  • WpView
    Reads 25,787
  • WpVote
    Votes 5,485
  • WpPart
    Parts 36
+گیریم تمام خیال های جهان رو هم بافتی، بعدش چی؟ -می‌پوشیمشون و گرم می‌شیم و آسوده. ___________________________ زمانی که یونگی داشت توکیو رو به مقصد شهر میتو ترک می‌کرد، هيچوقت فکرش رو هم نمی‌کرد که اون اتفاق عجیب توی ایستگاه اتوبوس زندگیش رو برای همیشه تغییر بده! an Adventurous, Touristic, Fluff, Romantic, Comedy and a little bit Smut Story! By: August