Vkook , kookv
40 stories
🐰Vanilla & Strawberries🍧 by DS_Cynthia
DS_Cynthia
  • WpView
    Reads 114,350
  • WpVote
    Votes 13,449
  • WpPart
    Parts 81
- عام تهیونگی، به فاک دادن یعنی چی؟ جونگکوک گفت و با چشمای گرد و کنجکاوش به تهیونگ نگاه کرد. + ها؟ چی گفتی؟! اونو از کجا یاد گرفتی؟! 🐰🍧🐰🍧🐰🍧 تهیونگ بعد از سه تا رابطه جدی و ناموفقی که داشت، تصمیم گرفت برای یه مدت بیخیال عشق و عاشقی بشه. ولی همه چیز همیشه طبق خواسته ها و برنامه های ما پیش نمیره، مگه نه؟ تهیونگ هم وقتی اینو فهمید که یه روز صبح از خواب بیدار شد و پسر لختی رو دید که بین پتو و ملافه هاش خوابیده! 🍧🐰🍧🐰🍧 -Secret couple- _ مسئله اینه که تو ناجی زندگی منی و... نمی‌دونم چجوری بگمش ولی... من بهت نیاز دارم. برای انسان بودن، برای خوشحال بودن، برای زنده بودن و زنده موندن، من بهت نیاز دارم... اینو گفت و نگاهشو از چشمای پسر مقابلش گرفت. ایندفعه نگاهشو به لبای اون پسر دوخت. بهش نزدیک تر شد. _ اجازه میدی...؟ _ هیونگ... در جواب زمزمه کرد و دستشو به پشت گردن پسر مقابلش رسوند. سر هیونگشو بیشتر به خودش نزدیک کرد و در نهایت اجازه داد لباشون همدیگه رو لمس کنن... 🐰وانیل‌و‌توت‌فرنگی🍧 Main Couple: 🐰taekook🍧 Sub couple: 🐰secret🍧 genre: 🐰fluff🍧romance🐰comedy🍧super natural🐰slice of life🍧smut🐰mystery🍧little action🐰 Up: 🐰 Sunday🍧 Begining--» ۱۴۰۰/۸/۲ Ending--» ? #3 lgbt #11 Persian #13
Sᴄᴇɴᴛ Oғ Hᴇᴀᴠᴇɴ | Vkook, Hopemin by and_rome_da
and_rome_da
  • WpView
    Reads 36,326
  • WpVote
    Votes 5,032
  • WpPart
    Parts 71
تهیونگ نگاهش رو به آب‌های ساکن دریاچه‌ی نقره‌ای دوخت. تصور نبودِ میخک سفیدش، زخم ریش شده‌ی روی قلبش رو می‌سوزوند. _همه‌چیز زندگی مربوط به اولین نفری هست که وقتی خبر خوبی می‌شنوی بهش اطلاع میدی؛ مشکل زندگی من همین جاست سنسه... اونی که من خبرای خوبم رو زودتر از بقیه بهش می‌گفتم دیگه نیست. غمِ صدای بم و گرفته‌اش، انگار دل تمام کائنات رو می‌لرزوند. سر برگردوند و به ذغالی رنگِ نگاه مرد جوانتر خیره شد. اون جدی بود و زیبا؛ ساکت اما پر از حرف‌های نگفته که می‌شد از چشم‌های تیره‌اش خوند. عطر خوش چوب تمشک وحشی مشامش رو پر کرد. _می‌بینی سنسه؟ من همون خدای آتشی‌ام که دست‌هام بند زنجیر نفرینِ زئوسه... با نوک انگشت‌های کشیده و استخوانیش محل استخوان جناغ سینه‌ش رو لمس کرد: _سینه‌ام به خاطر گناهم می‌سوزه...محکومم به درد کشیدن. فصل اول✨ (فصل دومش توی یه بوک دیگه آپ شده.) Nᴀᴍᴇ: Sᴄᴇɴᴛ ᴏғ Hᴇᴀᴠᴇɴ 1 Cᴏᴜᴘʟᴇ: ᴠᴋᴏᴏᴋ, ʜᴏᴘᴇᴍɪɴ Gᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍ, ᴀɴɢsᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ Wʀɪᴛᴇʀ: ᴀɴᴅʀᴏᴍᴇᴅᴀ Cʜᴀɴɴᴇʟ: @ᴘᴀᴘᴀᴄɪᴛᴀ01
𝐃𝐈𝐒𝐀𝐁𝐋𝐄𝐃(𝐬𝐡𝐨𝐫𝐭 𝐬𝐭𝐨𝐫𝐲) by bluebutblack
bluebutblack
  • WpView
    Reads 52,331
  • WpVote
    Votes 7,108
  • WpPart
    Parts 11
ژانر:امگاورس،امپرگ،انگست تهیونگ پسر امگای پولداری که به خاطر حادثه ی وحشتناک پاهاش فلج شده و ویلچر نشین شده به همون دلیل هم لال شده و نمیتونه درست حسابی حرف بزنه اون توی مدرسه ای درس میخونه که بچه هاش نمیتونن چندان باهاش رابطه برقرار کنن چون زبان اشاره بلد نیستن و برای همون همیشه با خودش خودکارو کاغذ همراه داره.چرا بچه های مدرسه صبر نمیکنن تا تهیونگ بنویسه تو دفترچش که چی میخواد بنویسه.این بی صبری و بی حوصلگی اونا باعث شده ته تنها بمونه ولی اونطرف تر جانگکوک الفایی هست که به تهیونگ نزدیک شده و به خواطرش داره زبان اشاره یاد میگیره.ولی چی میشه اگه تو دوره ی هیت تهیونگ،اونو باردار کنه و بعد ترکش کنه؟ ایا اون بچه امید زندگی تهیونگ میشه؟واسه جنگیدن امیدوار میشه؟ +مردم فکر میکنن به خواطر شرایط تهیونگ اون هیچوقت قرار نیس جفت پیدا کنه +اون چه طوری باردار شده؟هرزس؟ +صداشو نمیتونه در بیاره حتما بهش تجاوز شده.اخی دلم سوخت -من به ترحم شما نیازی ندارم...
Helpless by mawni_o
mawni_o
  • WpView
    Reads 418,421
  • WpVote
    Votes 49,716
  • WpPart
    Parts 48
" کامل شده" +کوکو.. _هوم؟! به کوک که یه دستش روی فرمون بود و دست دیگش که دستشو گرفته بود و روی دنده بود نگاه کرد +من بوی تورو میدم.. _چی بیب؟ با تعجب به ته نگاه کرد و دوباره نگاهشو به جاده مقابلش داد + یه جایی خونده بودم هرکسی موقع مرگش بوی جایی یا کسی رو میده ک خیلی دلتنگشه یه لبخند محو زد و به درختایی که به سرعت از کنارشون رد میشدن نگاه کرد _من وقتی بمیرم بوی تورو میدم . . . __________________________ Couple :kookv,yoontae
Ma Little bunbun! by Liana_1995
Liana_1995
  • WpView
    Reads 27,766
  • WpVote
    Votes 3,713
  • WpPart
    Parts 8
سازمان " Hybrid Wain " یه سازمان برگرفته شده از دانشمندان و بیزینس من هایی عه که بعد از سال ها اکتشاف موفق شدن دی ان ای انواع حیوانات رو با انسان ترکیب کنن و موجودات جدیدی به اسم هایبرید هارو به وجود بیارن. هیبرید ها درواقع دو رگه های بیگناهی هستن که چون بخشی از بدنشون یا نوع رفتارشون شبیه حیوون هاست توی جامعه از ارزش خیلی پایینی برخوردارن و محدودیت های خاصی برای نوع رفتار باهاشون وجود نداره. خرید و فروش هیبرید ها تو جامعه کاملا ازاده و هیچ هیبریدی نمیتونه بدون اینکه صاحبی داشته باشه ازادانه زندگی کنه. چی میشه اگه بین هزارجور پیچ و خمی که زندگی برای هرکسی در نظر گرفته سرنوشته شازده سرد و همیشه عصبی ماهم با یه هیبرید فسقلی تو هم گره بخوره؟ هاها بنظر فرشته عشق نقشه های خوبی برا این دوتا کشیده و با لبخند شرورش مشغول تماشای دوستای کوچولوی منه. ~Couple: Vkook,Yoonmin ~Genre: Hybride,Fantasy,Smut,DaddyKink,Fluff ~writer: Dian ~Update days: Unknown
snowball ||𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤 by nikolvkook
nikolvkook
  • WpView
    Reads 17,083
  • WpVote
    Votes 2,228
  • WpPart
    Parts 13
انتقال داده شده! در حال اپ... کیم تهیونگ، رئیس بزرگ ترین شرکت کره زندگی نچندان جالبی داره و با هیونگ های -به قول خودش-رو مخ، زندگی میکنه. جونگ کوک، هیبرید خرگوش کیوتی که خانوادشو از دست داده و تنهاست. چی میشه اگه جونگ کوک طی یک اتفاقی به خرگوش تبدیل شه و نزدیک امارت تهیونگ بشه؟ چی میشه اگه کیم تهیونگ مغرور اون خرگوش سفید و کیوتی رو موقع برگشتن از شرکت به امارت دم در خونش ببینه؟ ایا اونو نگه میداره یا به جنگل برش میگردونه؟ ⋆ ˚。⋆୨୧˚ ˚୨୧⋆。˚ ⋆ name: snowball main coupel: vkook Sub coupel: sopmin, namjin, chanbeak, hunhan، taoris genre:Romance,smut,cute,mpreg,happy end,Hybrid app time:.... ⋆ ˚。⋆୨୧˚ ˚୨୧⋆。˚ ⋆
Troublesome Little Boy(KV)✔️ by ZJLovely
ZJLovely
  • WpView
    Reads 79,311
  • WpVote
    Votes 9,588
  • WpPart
    Parts 16
{اتمام یافته} جئون جونگ کوک، وارث باند RM تصمیم میگیره رقیب اصلیش رو از میدون به در کنه... چه اتفاقی میوفته اگه توی این ماموریت، ناخواسته صاحب یک هیبرید بشه!؟ کیم تهیونگ، هیبریدی که از جونگ کوک به خاطر به هم زدن آرامشش متنفر شده... چه اتفاقی میوفته اگ هیچ چیز اون طور که اون ها فکرش رو می کردن پیش نره!؟ _تو یه پسر کوچولوی دردسرسازی! +اما من... من سعی کردم آروم باشم... من به همه ی حرفات گوش کردم... _آره... گوش کردی... اما بازم دردسرسازی... جونگ کوک گفت و به چشم های خیس پسر رو به روش خیره شد... و ادامه ی جمله رو توی ذهنش تکمیل کرد... _با همین کارات یه دردسر بزرگ واسه قلبمی... 🎠🎠🎠🎠🎠 🎠نام فیک : پسر کوچولوی دردسر ساز 🎠کاپل : کوکوی 🎠ژانر : فلاف . اسمات . خون آشامی . هیبریدی . فانتزی . تخیلی . کمی انگست . شاید کمی طنز 🎠روزهای آپ : پنج شنبه 🎠شروع : 6/10/2021 این فیک کادوی تولد دونسنگمه امیدوارم دوستش داشته باشید
Ellipsism by BTSIR7_FF
BTSIR7_FF
  • WpView
    Reads 40,779
  • WpVote
    Votes 6,652
  • WpPart
    Parts 22
•Name: [Ellipsism] 🌑 •Couple: Vkook •Translator: Nelin •Update: Saturdays •Genre: Angst, Romance, Drama, Tragedy, ⚠️Suicidal Ideas •Summery: Ellipsism (n.) Sadness that you'll never be able to know how history turned out. درد آدم‌ها رو تغییر میده و جئون جونگکوک هم از این قاعده مستثنی نیست.
 𝙅𝙚𝙤𝙣'𝙨 𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙 | 𝙆𝙤𝙤𝙠𝙫 by Haru_Gogo
Haru_Gogo
  • WpView
    Reads 439,024
  • WpVote
    Votes 58,950
  • WpPart
    Parts 42
[Completed] تهیونگ یه هایبرید گربست که از خونه فرار کرده... جونگکوک رئیس یه بند خلافکاره که از هایبریدا متنفره.. چی میشه اگه ، تهیونگ راهش به خونه جونگکوک باز شه؟؟ جونگوک اصلا قرار نیست ازش استقبال گرمی کنه..! _________________________________ _چرا من مثله تو قوی نیستم کوکی؟ تو عضله داری و خوش‌تیپی ولی من فقط یه ته ته نرمالو عم... +ولی من بیبی ته ته‌ی نرمالو رو بیشتر دوست دارم ، ته ته‌ی نرمالویی که کوکی ازش مراقبت میکنه... 🍓 ژانر : هایبرید ، فلاف ، رمنس ، فانتزی ، اسمات🦄🌈✨ 🍓 روز آپ : جمعه یا شنبه🍭 ©️ All the credit belongs to : yoongiandhismochi 🍭 🍓Start : 99/8/19 🍓End : 01/2/12 امیدوارم دوسش داشته باشید^^💗🧜🏻‍♀️
Along the Seine River | Vkook | Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 385,388
  • WpVote
    Votes 53,543
  • WpPart
    Parts 45
┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه! _چی! زبانش را در لپش چرخاند و نگاهش را از پاها تا چشمانم بالا کشید: _ یقه‌ت عزیزم...زیادی بازه! _ جدا تهیونگ؟ حالا که میبینی دیگه عصبی نیستم شروع میکنی به گیر دادن؟ او نیز اخمی کرد و با بردن دستهایش به جیب شلوار سفید رنگش، با لحنی جدی تر گفت: _ میدونی که دوست ندارم توی یه فضای خیلی عمومی و شلوغ مردم نگات کنن. متعجب خندیدم و سرم را به تاسف تکان دادم، لبم را به دندان گرفتم و در حالی که دکمه‌های پیراهنم را میبستم پاسخ دادم: _ تلافیشو سرت در میارم آقای کیم. _ تلاشتو میکنی آقای کیم. پیج نویسنده: @sylvie_fic Couple: Vkook Sub Couple: Seongsang (Ateez), Hopemin Genre: dram, Romance, Smut, angst Writer: Sylvie Telegram: @Papacita_01