"Bad guys can be good too... when they're in bed." #1 in FANFICTION✓ © sujinniie 2018-2019 ✓ © sujinniie revised 2022

Taehyung is forced to flee from America, leaving behind angry gang members and his secret agent of a father, went to South Korea to start over in a new university with a new life, leaving his gun moves and aggressive manner behind. Hoping he'll be safe there for a while until everything clears up. That is until he meets the 'nerds' of the university, or better way to put it, the wolves in disguise. They appeared nerdy and defenseless. Hiding their tattoos and ugly habits behind braces and glasses. No one suspected them to be rulers of the most notorious gang in South Korea. Especially Taehyung. Taehyung wants the protect them, falling for their timid and impotent persona. Meanwhile they want him as their little doll, believing he's just like any regular kid with impeccable beauty. Especially the leader, Jeon Jungkook, being more determined to have the innocent looking boy with the mysterious aura, while keeping his gang related identity hidden behind round glasses and over sized clothes. "You know what they say," Jungkook tusks, fixing his glasses on his face, "Don't judge a book by its cover doll." "You want to know why my hair is red, Jungkook?" Taehyung asks huskily, leaning his face over the younger's uncomfortable eyes, "It matches my temper, something your cute little self wouldn't want to see; might scare you away." "Wanna bet?" ________ #1 Taekook #1 Nerds #1 Gangau #1 Vkook ______________ *detailed scenes* *3rd person *boyxboy *smut (very detailed, SWITCH) *Violence *harsh language

تفنگو روی گونه ش فشار داد " خودت چی فکر میکنی ؟" کاپل : کوکوی ژانر : جنایی ، اکشن ، روانشناختی ، اسمات محدودیت سنی +18 [[ بعلت استفاده از خشونت ، کلمات رکیک ، موادمخدر و ... ]] وضعیت : پایان یافته ✔ [I don't own the cover !]

جونگکوک به سمت مسیری که حدس میزد راه خونه باشه قدم برمیداشت، ولی هرچی جلوتر میرفت بیشتر گیج میشد. کم کم داشت می ترسید، احساس خطر میکرد. آسمون همون آسمون بود، زمین همون زمین... ولی زمان چی؟ Highest ranking #1 in humor Highest ranking #3 in کوکمین Highest ranking #3 in سپ

ایا میتونیم از سرنوشتمون فرار کنیم؟ وقتی زندگی تصمیم میگیره نابودت کنه...تماشا میکنی یا تو هم نابودش میکنی؟ کاپل اصلی: هوپمین کاپل فرعی:ویکوک،نامجین ژانر:مافیا، اسمات

وی،چیم و کوک ادمینهای سایت ادم کشی معروف کیلربانی توی دیپ وب هستن ولی این دلیل خوبیه که فکر کنیم اونا واقعا به بدی اعمالشون هستن؟

✞ وانشات : کاربر Ani96 ✞ ژانر : ترسناک ، رازآلود ، خشن ✞ خلاصه : - بکهیون یک پسر منزویه که ترجیح میده با آیدی Ani96 با کاربر های مختلف چت روم صحبت کنه. این بار توی چت روم دوست جدیدی به اسم چانیول پیدا میکنه و اسکایپ برقرار میکنن. اما صبر کن... چرا چانیول به جای صفحه لپ تاپ بک ، توی حیاط خونه اشه؟! ✞ پایان : 2020.5.19

༄𝕸𝖔𝖓𝖘𝖙𝖗𝖔 [COMPLETED] + یه آلفای بالغ، ترسیده و مغموم! با رائحه ی گرم! با انگشتای کشیدش صورت روشن پسر زیرش رو نوازش کرد و پوزخندی رو لبش نشوند، ادامه داد: +نترس! سیرابم از خونِ لذیذ یکی از هرزه های همینجا... که فردا صبح قراره عکس جنازش بره روی مجله ها. دستش رو با هر کلمه پایین و پایین تر میبرد و روی تن برهنه ی گرگ زیرش میرقصوند. سرش رو نزدیک تر به گردنش برد و خیره به مارک روی گردنش زمزمه کرد: +الان فقط یه جای داغ و سرخ میخوام که توش بیام... 🔺𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒 : 𝑉𝐴𝑀𝑃𝐼𝑅𝐸. 𝑊𝐸𝑅𝐸 𝑊𝑂𝐿𝐹. 𝑆𝑀𝑈𝑇. 𝑆𝑈𝑃𝐸𝑅𝑁𝐴𝑇𝑈𝑅𝐴𝐿 🔻𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒 : 𝑇𝑎𝑒𝑘𝑜𝑜𝑘-𝑠𝑒𝑐𝑟𝑒𝑡 با احتیاط بخوانید!!!! **𝙲𝚘𝚖𝚙𝚕𝚎𝚝𝚎** 🎗️#𝟤 𝚔𝚘𝚘𝚔𝚟 🎗️#𝟣𝚟𝚔𝚘𝚘𝚔 🎗️#𝟥 𝙻𝙶𝙱𝚃

"اون نيمه تاريكمو ديد و بهم گفت سياه رنگ مورد علاقشه"

[ شیطان پرادا میپوشد. ] پایان یافته ژانر : رمنس/ انگست / فانتزی / سوپرنچرال / اکشن / حاوی اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ یونمین "این چرخه‌ی تکراری تا ابد ادامه داره و درمان عشق نافرجامی که هر روز و هر روز بهت یادآوری میشه، دست نیافتنیه! برای همینه که عشق برای ما درست نیست، ما نمیمیریم تهیونگ؛ هزار سال من رو حبس کن و من هزار سال و یک روز دیگه میام و میبوسمت. پس اگه میخوای قیدم رو بزنی باید من رو بکشی." - عشق بین یک شیطانِ پرادا پوش و رییس مافیا بی‌نهایت غیرقابل‌باوره؛ ولی اتفاق افتاده... یا شاید این هم یک بازی دیگه بود؟