AZozo6080's Reading List
5 stories
[Black Phoenix] by reyhoon6
reyhoon6
  • WpView
    Reads 1,218
  • WpVote
    Votes 369
  • WpPart
    Parts 7
ژانر:امگاورس/رمنس/سوپرنچرال/بی ال/فلاف کاپل:ییجان(وانگ ییبو.شیائو جان)(ییبو تاپ) خلاصه:شیائو جان،هایبرد خرگوشی که به تازگی، عضو قوی ترین گروه گیمینگ چین شده؛و به دلیل ناشناس بودن هیتر های زیادی داره و شدیدا نیازمند یه بادیگارده!! وانگ ییبو، آلفای گرگینه هایی که دچارِ بیماری عجیب و ناشناسی شدن و هیچ درمان مشخصی هم براش پیدا نمیکنن؛متوجه میشه، تنها راه نجات قبیلش احیای یه نسل منفرض شدس.هایبرد ها!!پس بیاین ببینیم دست سرنوشت چطوری این دو نفر رو گرد هم میاره! پارت گذاری:on hold "اگر فردی خبردار میشد که اون یه انسان عادی نیست...همگروهیاش،کمپانی و از همه بدتر مردم...حتی تصورش هم وحشتناک بود!" "_قراره بریم شکار خرگوش!!" "_نه...میخوام پیش تو باشم..دیگه بوی کلبه رو دوست ندارم!!رایحه ی تو بهتره!! ییبو با چشم های درشت شده،بهش خیره شد. رایحه؟؟اونم ییبو؟؟جان حتما اشتباه میکرد... ییبو رایحه نداشت!!" "_قبل از اینکه من تورو بخورم،غذات رو بخور!"
Last chance🪷آخـرین‌فـرصت by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 15,333
  • WpVote
    Votes 823
  • WpPart
    Parts 6
 📌وضعیت: درحال بازنویسی ...📚♥️ ⏳آغاز: ۲۴ آوریل ۲۰۲۲ ⌛پایان: ۲۶ ژوئن ۲۰۲۲. ⏰ بازنویسی: --- 🥀 ⃟▬▬▭••🅘'🅜 🅢🅞 🅛🅞🅝🅔🅛🅨 ɪ ʜᴀᴠᴇ ɴᴏ ᴏɴᴇ ᴛᴏ ʜᴇʟᴘ ᴍᴇ تنهاتر از آنم که به دادم برسند ‌. . ! 🪷🪷🪷 نگاه سرد اما غمگینش را به آسمان دوخت جگرش می‌سوخت ، حرف هایی که از مردمان سرزمینش بر مبنای علاقه‌ی آن بی‌همتا و بی‌قراری اش می‌شنید غم را به قلب یخی اش هدیه کرد باران بیرحمانه شلاق ضرباتش را روی صورت یخ‌زده اش فرود می‌آورد گویا فرشتگان نیز از غم او و اطفال قنداقه گریانش به گریه افتاده بودند -یعنی ممکنه آخرین‌فرصت «خودِمَن» باشم؟ صدایش از بغضش لرزید چه کسی فکرش را میکرد ولیعهد سرد سرزمینِ‌رزسرخ روزی این چنین همراه با آسمان بِگِریَد ؟ #S_M_H #ییبو_تاپ #هپی_اند #امگاورس.
🕯️Can you be for me?🕯️میشــه‌بـرای‌مــن‌باشــی؟🕯️ by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 40,878
  • WpVote
    Votes 1,238
  • WpPart
    Parts 5
📌وضعیت: درحال بازنویسی ❤️📚 ⏳آغاز: ۲۵ فوریه ۲۰۲۰ ⌛پایان: ۱۰ فوریه ۲۰۲۱. ⏰ بازنویسی: --- I'm ashamed to tell you this, but I wish you would stay ...! خجالت می کشم این رو بهت بگم، اما ای کاش میموندی ...! 🕯️🕯️🕯️ داستانی از «ییژان» یه ازدواج از پیش تعیین شده 💔 یه آرزو 🕛 یه خواهش 🙏 میشه برای من باشی؟💜 . . . میگند «عشق» خبر نمیکنه ... تا به خودت میای میبینی همه‌ی زندگیت شده یه نفر هر لحظه هر دقیقه هر ساعت همیشه به اون فکر میکنی 🥀 و فکر از دست دادنش دیوونه‌ات می‌کنه حسود میشی زود رنج میشی و هرکاری برای اینکه بهت توجه بکنه انجام میدی... عشق «درد» داره و این «درد» اونِ که ، اون رو مقدس می‌کنه🥀. #S_M_H #هپی‌اند #ییبو_تاپ
False prediction (Multi Shot) by mirror_77
mirror_77
  • WpView
    Reads 2,900
  • WpVote
    Votes 666
  • WpPart
    Parts 5
خیال می کردم نجاتم می دهد درست فکر کردم... نجاتم داد اما غرقم کرد غرق خودش... اولین مولتی شات آینه
My Alpha, My Lord by lili_y20
lili_y20
  • WpView
    Reads 120,714
  • WpVote
    Votes 21,477
  • WpPart
    Parts 47
یه ولیعهد امگا که باید با پسرعموی آلفاش که تا حالا ندیدتش ازدواج کنه و پادشاهی رو بهش بده، این تنها راه زنده موندنشه...! ژانر: تاریخی، درام، امگاورس، اسمات کاپل: ییژان ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄 قسمتی از داستان: [لب‌هاش فقط یه نفس با ژان فاصله داشتن که متوقف شد و تو همون حالت آروم گفت: +ژان؟! ژان خجالت‌زده و مست از رفتار ملایم آلفاش گفت: _ب...بله..‌. سر... سرورم؟ +این لب‌ها... قبلا... لمس شدن؟! ژان متعجب و مبهوت گفت: _سر... سرورم... هی...هیچ..‌‌. کس... تا حالا... طوری که شما... لمسم می‌کنید... من رو... لمس... نکرده... با شنیدن این حرف، گرگ ییبو غرش سرشار از غروری کرد ‌که گرگ ژان رو خوشحال می‌کرد...]