My book
13 stories
Who are you? by zahrakookv
zahrakookv
  • WpView
    Reads 622,704
  • WpVote
    Votes 65,025
  • WpPart
    Parts 60
☆ "جونگکوک: این سرگرمی جدید جذابه.. ازش خوشم میاد یونگی:بنظرم اصلا به عنوان سرگرمی بهش نگاه نکن اینی که من میبینم کم کم هممون و تبدیل به سرگرمی میکنه...! " [تهیونگ برای گرفتن انتقام برادر دوقلوش از موقعیت خوبه درس خوندن توی امریکا میگذره و وارد مدرسه سه جونگ میشه...!] *یه قسمت کوتاه ورس داره! Couple:kookv Other Couples: chanbaek Gnre:action-romance-dram-fluf -school 🥇#jungkook 🥇#kook 🥇#kookv 🥇انتقام
Coshay / نامیرا by rominaromina396
rominaromina396
  • WpView
    Reads 369,183
  • WpVote
    Votes 31,678
  • WpPart
    Parts 128
پایان یافته 🔥 بخشی از داستان : کای کنجکاو روی صورت سرخ اپاش خم شد " خب ...بقیش ؟ جیمین چونشو به زانوش تکیه داد و این بار به چشمای براق بچه هاش خیره شد " من ...من فرار کردم ... چشمای همشون در کسری از ثانیه گرد شد سوهو بهت زده دهنش باز موند " چکار کردی اپا ؟؟ با این که وضعیتتو میدونستی..میدونستی اگر پیدات کنن بدبخت میشی !!! با این حال فرار کردی ؟؟؟ کجا ؟ چطوری ؟ چراااا؟؟؟ جیمین لبشو گزید .."من ..من واقعا دوست داشتم... دوباره اونا رو ملاقات کنم ..من ...خسته شده بودم از ۱۶ سال تنهایی.. . . . کاپل " فورسام یونمینکوکوی ،🙈 خانوادگی،🔥 روزمرگی🙂، امگاورش😈، کمدی و تراژدی ، 🤣😭امپرگ، 🫡هیجانی 🤚🏻 . . . " پنج یا شیش تا خاندان بودن جاودانه و همراه با نیرو های عجیب ... با هم رابطه خوبی داشتن و بین مردم عادی زندگی میکردن ...!! همه بزرگ خاندان ها با هم دوست بودن .... و پدر من و پدر ...پدراتون ..با هم برادر بودن ... همشون نسبتا زندگی خوبی داشتن تا این که من به دنیا اومدم ... امگا خون خالص زاده شده از دو والد آلفا... خون من ..میتونست انسان های عادی رو جاودان کنه ... چیزی که تا قبل اصلا وجود نداشت و احتمال به وجود اومدنش از دو والد آلفا زیر ده درصد بود . چشمای همشون گرد شد . جیمین پاهاشو توی شکمش جمع کرد و غمگین به زمین خیره شد " کم کم این موضوع
Moira by Alois_Red
Alois_Red
  • WpView
    Reads 8,151
  • WpVote
    Votes 1,577
  • WpPart
    Parts 10
تو سرنوشت منی کاپل: کوکمین ژانر: رمنس ، درام
The Price Of Love (KookMin) by armyyon
armyyon
  • WpView
    Reads 93,273
  • WpVote
    Votes 11,933
  • WpPart
    Parts 32
کاپل اصلی: کوکمین🐰🐣 کاپل فرعی: یونته🐱🐻 خلاصه: جیمین فقط یه نفر رو توی زندگیش داشت، تهیونگی که از زمان دانشگاه میشناخت، پدر و مادرش رو به یاد نداشته، نه اسمی ازشون می‌دونست، نه عکسی ازشون داشت... زندگی آروم و ریتمینگ جیمین با ورودش به عنوان منشی به یه شرکت از بین رفت، عشق... باید شیرین باشه ولی... چرا برای اون دردناک بود... بخشی از فیک: دست راستش رو لرزون بالا آورد و روی سینه‌ش گذاشت. _ الان اونجا... یه گُله؟... لبخند تلخی زد: _ مگه گل ها به زیباییشون معروف نیستن؟... پس... پس چرا گل من این شکلیه؟! 🛑نکته: این فیک سد اند نمی‌باشد🛑 ژانر: هاناهاکی، عاشقانه، انگست، اسمات، کمی کمدی. Start: 02/01/11 End: 02/04/28 Rankings: 🥇KookMin 🥇Jungkook 🥇Jimjn 🥇Hanahaki 🥇YoonTae انگست🥇 کوکمین🥇 یونته🥇 یونگی🥇 هاناهاکی🥇 🥈 BTS 🥈 Taehyung 🥈 HappyEnding وضعیت: اتمام یافته🌒 نویسنده: DESA🖤
DEVIL IN LOVE WITH GOD by aypari
aypari
  • WpView
    Reads 3,780
  • WpVote
    Votes 640
  • WpPart
    Parts 6
{COMPLETED} بیاین داستان طرد شدن شیطان رو جور دیگه ای بخونیم.... شاید اینبار به اون برای سجده نکردنش حق دادیم.... . . ‌. . _💜به اولین چند شاتی با قلم من خوش اومدید💜_
𝘞𝘩𝘦𝘯 𝘺𝘰𝘶 𝘢𝘴𝘴𝘶𝘮𝘦! (ترجمه) by timamvd
timamvd
  • WpView
    Reads 12,770
  • WpVote
    Votes 1,495
  • WpPart
    Parts 8
•𝘔𝘶𝘭𝘵𝘪𝘴𝘩𝘰𝘵• [ جیمینِ گل‌فروش به سالن تتوی خیابون روبه‌رویی میره تا چند تا گل روی پوستش تتو کنه. تتو آرتیست جئون جونگکوک، وقتی جیمین با روحیه سافت و رنگین کمونیش که از در وارد میشه رو میبینه، چشم غره ای میره‌. اما اون مجبور به انجام تتوی پسره چون این کارشه! اوضاع بین اون دوتا قراره چطوری پیش بره؟! ] ▪︎ 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦 : 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦 , 𝘚𝘮𝘶𝘵 ▪︎ 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 : 𝘑𝘪𝘬𝘰𝘰𝘬 ( 𝘫𝘮 𝘵𝘰𝘱 ) ■ توجه : - برای ترجمه این مولتی‌شات اجازه و رضایت نویسنده اصلی گرفته شده. - پارت ها معمولا کوتاه هستن. - کامنت و ووت فراموش نشه.
God|Vkookmin by park_Karina2006
park_Karina2006
  • WpView
    Reads 34,668
  • WpVote
    Votes 5,346
  • WpPart
    Parts 19
﹝ایزد﹞ -واسم مهم نیست خدای لعنت شده مصری! اگه میخوای منو لمس کنی باید التماس هاتو بشنوم کاپل اصلی: ویکوکمین(کوکمین، ویمین) کاپل فرعی: یونمین ژانر: سفر در زمان،فانتزی،اسمات،تخیلی،رمنس نویسنده:پارک کارینا وضعیت: در حال اپ
surrounded by Evil by drk_angel_
drk_angel_
  • WpView
    Reads 30,647
  • WpVote
    Votes 3,202
  • WpPart
    Parts 44
همه چیز عادی بود ولی مشکل اینه که بود تا وقتی که یکی اشتباه نمیکرد... کاش میشد زمانو به عقب برگردوند نه برای اینکه جلوی بعضی چیزارو گرفت برای اینکه دوباره بعضی چیزارو حس کرد -مهم نیست اگه چیزی به یاد نیاره یا حتی عشقش به من خاموش بشه همین که هنوز قلبش میزنه و نفس میکشه برام کافیه... ژانر= تخیلی، رمنس، انگست، اکشن شخصیت های اصلی= تهیونگ، چانیول، سهون، یونا، سوجین، جونگ کوک تایم اپ= تکمیل شده♡
𝒖𝒏𝒌𝒏𝒐𝒘𝒏 by im_roro_
im_roro_
  • WpView
    Reads 45,669
  • WpVote
    Votes 5,690
  • WpPart
    Parts 33
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞=𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧/𝐧𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞=𝐚𝐧𝐠𝐬𝐭/𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞/𝐬𝐦𝐮𝐭/𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲𝐞𝐧𝐝 𝐍𝐚𝐦𝐞= 𝐮𝐧𝐤𝐧𝐨𝐰𝐧 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧 𝐛𝐲=𝐫𝐨𝐫𝐨🧁 𝐒𝐮𝐦𝐦𝐚𝐫𝐲... "همش تقصیر من بود...من نباید مادرم و مجبور میکردم از اون خونه فرار کنیم...همش بخاطر وجود من بود...سعی کردم...سعی کردم اون خاطرات و فراموش کنم...تا مدت ها نه راجبش حرف میزدم و نه حتی بهش فکر میکردم چون... تحمل نداشتم، اگه به فکر کردن راجبش ادامه میدادم...مثل پدرم میشدم،من نمیخواستم کسی رو بکشم..‌‌. من میخواستم ادم خوبی باشم جونگکوک...میفهمی؟...تو منو میفهمی دیگه؟...مگه نه؟" سعی کرد اشک هاشو پس بزنه و نگاه مطمئنش و به چشم های جیمین بدوزه... "به من گوش بده جیمین...فقط من" مردک های لرزون جیمین هرجایی رو نگاه میکردن به جز چشم های عاشق و مطمئنی که بهش دوخته شده بود...اما جونگکوک محکم تر نگهش داشت تا جایی که بالاخره تسلیم شد و تو کهکشان چشم های جونگکوک غرق شد... "منو ببین...به حرفام گوش بده...باشه؟...تو هیج تقصیری نداشتی...هیچ وقت...تو همه چیز منی...تو زندگی منی...میفهمی؟...منو میبینی؟...هیچ وقت وجود خودتو نادیده نگیر‌...چون تو عزیز دل کسی هستی که...حاضر هر کاری برات بکنه..."
IKIGAI by im_roro_
im_roro_
  • WpView
    Reads 22,214
  • WpVote
    Votes 3,040
  • WpPart
    Parts 43
𝙄𝙆𝙄𝙂𝘼𝙄 ژانر :عاشقانه/انگست/اسمات/رازآلود/اکشن زمان آپ : هر چهارشنبه ایکیگای من ، تو قرار بود دلیل من برای زندگی باشی قرار بود مکان امن من برای فرار از ترس‌هام باشی اما من ساده بودم. فکر میکردم عشق برای ما تا ابد کافیه. وقتی درحال التیام زخم‌هام بودم فراموش کردم که درد‌های تو از درون من بیرون میان و من برای پایان دادن به این درد خیلی ضعیف بودم... فراموش کردم ‌که نمیتونم نگهدار قولی که بهت دادم باشم. من نتونستم تو رو در مقابل دنیا انتخاب کنم ، و من فراموش کردم که عشق هیچ وقت کافی نیست. *** یک دیدار سرنوشت ساز برای جیمین و جونگکوکی که آسیب دیده روزگار بودن میتونست هردوی اون ها رو از کابوس‌های شبانشون نجات بده! درحالی که هر دو دارن برای نجات همدیگه تلاش میکنن باید دید چه مشکلاتی سرراهشون قرار میگیره و آیا عشقشون به قدری کافی هست که از همه موانع عبور کنن و دست های همدیگه‌رو تا ابد رها نکنن؟