فیوریت نویسنده ها- ناقص ها
84 stories
Lie by byunmihee
byunmihee
  • WpView
    Reads 13,929
  • WpVote
    Votes 3,085
  • WpPart
    Parts 28
همیشه فکر می‌کردم من مثل یه جزیره‌م که با آب احاطه شده‌، با این تفاوت که دریای اطراف من، آدم‌هایی بودن که دروغ می‌گفتن. مدتی که گذشت فهمیدم در واقع این جزیره است که به خودش دروغ می‌گه، از عمق آب در‌اومده؛ ولی خودش رو خشکی می‌دونه. فقط کافیه تا سطح آب یه مقدار بالا بیاد تا جزیره کاملا غرق شه. چه اشتباهی بدتر از دروغ گفتن به خودت؟ [ChanBaek]
LENORA ✧ by ByunHera6104
ByunHera6104
  • WpView
    Reads 39,269
  • WpVote
    Votes 5,852
  • WpPart
    Parts 49
خلاصه ؛ داستانی ترکیبی از غم و خوشی که حقایق رو بیان میکنه... دو مرد که کلمه‌ی تضاد رو در کنارِ هم معنا میکنن. یکی منطقی، یکی احساسی. یکی تلخ، یکی شیرین. یکی درونگرا، یکی برونگرا. یکی کم‌حرف، یکی پرحرف. یکی بدبین و یکی خوش‌بین... اما هر دو آسیب دیده با گذشته‌ای تلخ که هنوز درگیرشن. آیا میتونن عاشق باشن و مرهمی روی دردهای هم؟ آیا میتونن نوری باشن توی تاریکی‌های هم؟ یا قراره به‌هم آسیب بزنن؟ اصلا چی اون‌ها رو به‌هم میرسونه؟ ✵✵✵ • پارک چانیول، ۳۲ ساله، قهرمان ملیِ موتورسواری و رئیس معروف‌ترین شرکتِ نوشیدنی‌های الکلی. مردی که به سایه‌ی خودش هم اعتمادی نداره... به عشق باور نداره و زندگیش توی چهار کلمه خلاصه میشه؛ جونگین، جونگده، موتور و سرعت. • بیون بکهیون، ۲۸ ساله، باهوش‌ترین و کاربلدترین کارآموزِ پزشکی که قراره بهترین پزشک و جراحِ مغز و اعصاب بشه. مردی که همیشه زندگیش رو وقف مراقبت از دیگران و عشق ورزیدن بهشون کرده... حالا به دنبال کسی میگرده که متقابلا بهش عشق بده و مراقبش باشه و فکر میکنه اون قراره یک دختر باشه. ✵✵✵ ✨کاپل‌ها﹕چانبک ⋆ کایسو ✨ژانر﹕اکشن ⋆ انگست ⋆ رمنس ✨محدودیت سنی: +18 ✨نویسنده﹕ Hera ✨ادیتور﹕Loey -برای اطلاع از روند آپ، در چنل زیر داخل تلگرام جوین بشید ❗ @VersionsOfCB
🐺🍫 The War Of Pheromones 🍑🐺 by WhiteNoise_61
WhiteNoise_61
  • WpView
    Reads 247,143
  • WpVote
    Votes 48,235
  • WpPart
    Parts 31
نام: جنگ فرومون‌ها کاپل: چانبک / کوکوی ژانر: امگاورس / رمنس / اسمات / فانتزی نویسنده: White Noise چانیول و تهیونگ دو فرمانده اردوگاه ویژه‌ی سئولن... چانیول آلفای قدرتمند روسیه و تهیونگ امگایی خشن... با ورود سربازای تازه وارد زندگیشون دستخوش تغییر میشه...
alter ego by IRIS__RAINBOW
IRIS__RAINBOW
  • WpView
    Reads 50,846
  • WpVote
    Votes 7,551
  • WpPart
    Parts 23
كاپل: چانبك،بكيول!؟✨🔥/ كايسو🐻🐧 ژانر: رمنس🦋/ كمدي🤣/ اسمات😑👨‍❤️‍💋‍👨❌/ زندگي روزمره👀 BBH:shut the fuck up l'm not gay❌📛 🚫متوقف شده🚫 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ واو باورم نميشه دو كيونگسو.. اوه ساري بيب دي او بزرگ 👶🏻بخاطر يه گيه منحرف جنسي تحريك شده فاك❌ فك مي كردي يه روز همچين اتفاقي بيوفته؟ ‼️- چرا نمي توني دو مين دهنت لعنتيت رو ببندي ؟؟📛 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ برام مهم نيست تو چجوري با بقيه زر ميزني🌪 وقتي مي خواي با من زر بزني مثه بچه ادم غير رسمي زر ميزني و گرنه اون سيماي لعنتي دندونت رو مي كنم🤜🏻 تو دماغت فهميدي!👌🏻 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ببين نفهم جان من از اون ديك فيس خوشم نمياد اوكي؟! 👶🏻نكنه فك كردي منم مثه خودت بايسكشوالم لعنتي ؟؟ من يه استريت فاكرم بفهم نفهم!!🔥بعدشم من از اون احمق خوشم بياد؟! ريلي؟؟؟ are you kidding me?!👐🏻 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ سرش رو روي چمناي 🌱پشت سرش گذاشت و بدون توجه به عربده هاي لباس سفيد☁️عزيزش كه همين الانم داشت به فاك ميرفت تو خودش پيچيد و وقتي متوجه بك با قيافه " وات د فاك" شد با صداي يه توله سگ 🐶لگد خورده ناليد - بكهيون من رو اون عوضي كراش زدم!!!💜 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ شايد باورت نشه پارك فاكيول ولي زندگي يه چيزي بيشتر از اون كتاباي رياضي ك*ري 📕و فيزيك مادر فاكر📘و البته پ
The Dead Sparrows  by ThePiink
ThePiink
  • WpView
    Reads 1,597
  • WpVote
    Votes 396
  • WpPart
    Parts 4
⸺نام فیکشن: The Dead Sparrows🏮 ⸺کاپل‌ها: بکیول┊چانبک ⸺ژانر: درام ┊اسمات ⸺نویسنده: پینک✨ ⸺آیدی نویسنده در تلگرام: @Pinkish8 ⸺چنل فیکشن در تلگرام: @PiinkLibrary ⸺خلاصه: پارک چانیول فیلم‌نامه‌نویس حاذق و مشهوری بود که بخاطر عقاید کمونیستیش در دهه‌ی هشتاد به دستور وزارت فرهنگ و در دوره‌ی سرکوب هنرمندان، وارد لیست سیاه شد. برای گذران زندگی کودک و همسرش، حتی وادار به فروش اسباب و وسایل خونه‌اش شد. بکهیون کارگردان متوسط و ناشناخته‌ای بود که هیچ‌وقت موفقیت چندانی به دست نیاورده بود و همیشه مورد استهزای اهالی سینما بود. زمانیکه از اوضاع پارک چانیول باخبر میشه، بهش پیشنهاد میده که بعنوان یک گوست‌رایتر براش کار کنه و پولش رو بگیره‌. (در این صورت تمام فیلم‌نامه‌های گوست‌رایتر ،چانیول، به اسم بیون بکهیون تموم میشدن و هیچ اسمی از نویسنده‌ی واقعی به میون آورده نمیشد.) به مرور ارتباط این دو نفر فراتر رفت و تبدیل به رابطه‌ی عاشقانه‌ی تاکسیکی شد که در طی‌ اون بکهیون قصد کرد تا صاحب تمام و کمال هنر، استعداد و وجود چانیول بشه.
Patricide Club by vievhen
vievhen
  • WpView
    Reads 4,010
  • WpVote
    Votes 824
  • WpPart
    Parts 12
زنده باد جمهوری مستقل کره و چشمانت (چانبک/ووسان)
𝓛𝓾𝓬𝓲𝓭 𝓓𝓻𝓮𝓪𝓶 by chanluni
chanluni
  • WpView
    Reads 1,128
  • WpVote
    Votes 395
  • WpPart
    Parts 13
𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮: Ulterior/Romance/SchoolLife/Smut 𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮𝓼: HunHan chanBaek 𝓼𝓾𝓶𝓶𝓪𝓻𝔂: کنترل کردن خواب بنظر غیرممکن میاد.اما سهون کسی بود که میتونست رویاهاش رو کنترل کنه. ما بین زندگی رویایی که برای خودش ساخته بود، وارد رویای یکی دیگه شد که تمام معادلات زندگیش رو بهم ریخت. لوهان پسری بود که برای مدتی از کابوسهاش رنج میبرد. بخاطر حساسیت شدیدش نمیتونست هیچ دارویی مصرف کنه.اما ناگهان پسری قدم به کابوسهاش گذاشت که میتونست مشکلش رو حل کنه.اما چطور قرار بود این رو با اون،که ارشد مدرسشون بود درمیون بذاره،درحالی که حتی نمیتونست حرف بزنه؟
Hate Me Master, Hug Me Master  by a4w4_fiction
a4w4_fiction
  • WpView
    Reads 12,573
  • WpVote
    Votes 2,605
  • WpPart
    Parts 18
سهون، به تازگی شغل جدیدی به عنوان راننده‌ی شخصی پیدا کرده بود‌. کافی بود هر روز بشینه توی اون آموزشگاه و به رییس آروم و زیباش خیره بشه که چطور بوم‌های سفید رو رنگ میزنه. و بعد هم هرشب برسونتش خونه و محو شدنش پشت درهارو تماشا کنه. آسون، تکراری و آروم به نظر میاد نه؟ اما... رییس جوونش رازهایی داشت. شاید شب‌های اون پسر، چیزی متفاوت با روزهاش بود! و شاید وظایف سهون میتونست چیزی فراتر از رانندگی باشه. این‌بار، میتونست قلم رو به دست بگیره و خودش نقاش باشه. و بومش؟ بدن بی نقص لوهان. ♠️♦️♠️♦️♠️♦️♠️♦️♠️♦️ Name: HMHM Genre: romance, angst Couples: HunHan, ChanBaek, yoonmin, secret
𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥 𝐃𝐢𝐚𝐦𝐨𝐧𝐝 by Haratahug
Haratahug
  • WpView
    Reads 74,862
  • WpVote
    Votes 21,118
  • WpPart
    Parts 65
•عنوان | الماس سلطنتی •کاپل‌های اصلی | کایهون، چانبک •کاپل‌های فرعی | کریسهو، [؟؟!!] •ژانر | فانتزی [اُمگاورس، ومپایر]، رُمنس، انگست، اسمات، امپرگ •تایم آپ | •نویسنده | haratahug/هارا •خلاصه: بین فشار جنگ و تاریکی کینه، کودکی متولد شد! جنگی که با پیشگویی تولدش شکل گرفت! عده‌ای معتقد بودن چیزی که از سیاهی زاده شده، دنیا رو به سیاهی می‌کشه! عده‌ای درخشش نهاییش رو می‌دیدن. نوری که از دل تاریکی‌ها می‌تابه! عده‌ای حریصانه برای به دست آوردنش می‌جنگیندن؛ برای کسب درخشش و تاریکیش! اما همه روی یک چیز اتفاق نظر داشتن: ارزشمندی و قدرتش! برای بقای خون، خون‌ها ریخته شد؛ خونی برای محافظت، خونی برای تصاحب! مخفی شده زیر پوسته‌ی سایه‌ها، زاده‌ی سیاهی‌ها، شکننده‌ی تاریکی‌ها؛ یک الماس متولد شد! الماسی تراش خورده و صیقل داده شده؛ سخت و صبور! مقاوم، غیرقابل نفوذ و زندگی بخش! تیز، بُرَنده و کُشَنده! درخششی جاذب، چشمگیر و شکننده! الماسی لایق تاجِ سلطنت!