<3
13 stories
Muted(Ziam Mayne) by llarmull
llarmull
  • WpView
    Reads 12,064
  • WpVote
    Votes 2,361
  • WpPart
    Parts 37
از سیگار خوشت میاد، برای همینه که اونطور بین لب‌هات سوزوندیم؟
|𝗗𝗘𝗦𝗘𝗢| by itsliompayne
itsliompayne
  • WpView
    Reads 1,048
  • WpVote
    Votes 265
  • WpPart
    Parts 10
+گلبرگ سفید لب هاتو با بوسه هام خونین میکنم
Oneshot [ZM] by Iam_Z25
Iam_Z25
  • WpView
    Reads 902
  • WpVote
    Votes 66
  • WpPart
    Parts 7
وانشات هایی که می نویسم رو می تونید اینجا بخونید بیشتر وانشات ها زیامه
His Many Selves •| ZIAM |• by qhzzzl
qhzzzl
  • WpView
    Reads 14,032
  • WpVote
    Votes 2,712
  • WpPart
    Parts 24
زندگی یه کارآگاه جوان با فهمیدن یه راز بزرگ توی زندگی نامزدش برای همیشه عوض میشه!
OAKLAND [Z.M] by callme_draven
callme_draven
  • WpView
    Reads 1,265
  • WpVote
    Votes 314
  • WpPart
    Parts 6
What are you running from?Yourself? Oh boy, you cant hide from who you are! Or maybe your past? But we all know, it will hunt you, and it will catch you anyway... Cover: callme.ldraven
STRUGGLE [Z.M] by parmismousavi
parmismousavi
  • WpView
    Reads 698
  • WpVote
    Votes 143
  • WpPart
    Parts 8
تو دنیایی که عاشق به معشوقش نمیرسه، خون از رگش فرار میکنه، دودِ سیگار جای اکسیژن ریه هارو پر میکنه، عاشقم باش، تو رگ هام جریان پیدا کن، بزار عطرتو نفس بکشم... Ziam-L top Larry-L top Klefan-K top
FOG2 {ziam} -COMPLETED- by justlilian
justlilian
  • WpView
    Reads 50,591
  • WpVote
    Votes 8,712
  • WpPart
    Parts 54
-لیامم؟ اولین کلمه ای که بعد از اون اتفاق به زبون اوردم... نمیخوام کار اون لعنتی بالا سرمو انجام بدم اما میدونم تقصیر کیه... چند انسان بی ارزش... اما حلش میکنم به خاطر لیام هم که شده... به لیام نشون میدم که میتونم براش "پرستش کننده" خوبی باشم... بهش نشون میدم چه "الهه ی پرستش" غیرقابل توصیفیه... ولی حتی منم نمیدونم چه اتفاق مزخرفی قراره بیفته... فقط قراره کنترلش کنم... با اینکه میدونم ترس از خدا{FearOfGod} رو تازه تو خودم پیدا کردم و... همه ی این چیزا به خاطر لیامه،همه ی اینا... -قبل از خوندن این فصل، حتما فصل قبل رو بخونید-
FOG1 {ziam} -COMPLETED- by justlilian
justlilian
  • WpView
    Reads 158,759
  • WpVote
    Votes 22,491
  • WpPart
    Parts 64
-بپرسم؟ اولین جمله و اولین سوالی که اون ازم پرسید... اون یعنی زین مالیک... کسی که منو سرحد مرگ میترسوند... وکسی که تاسرحد مرگ منو روز به روز دیوونه ی خودش میکرد... و کسی که به عجیب ترین شکل ممکن مهربون بود... کسی که من درواقع همین 24 سال سنی هم که دارم با نگاه کردن به صورت طلاییش جوان میشم... اون درست مثل یک آب بهشتیه... اما سوال اینجاست... این یک گناهه که من عاشق یک آدم روانی قاتل بشم؟یا گناه نیست؟... و این ترس از خدا{FearOfGod} داره هممونو میکشه.
Bake-Neko by gray_koala
gray_koala
  • WpView
    Reads 20,763
  • WpVote
    Votes 5,445
  • WpPart
    Parts 40
[completed] لیام فقط یه دانشجوی سال آخری تنها بود که سخت کار می‌کرد تا بتونه زندگیش رو جمع کنه، همه چیز عادی بود البته فقط تا قبل از راه دادن اون گربه به خونه اش. +زین؟ تو چطوری شکل آدم شدی؟ میدونی؟ لب و لوچه ی پسر آويزون شد. -نمیدونم که، ماما بهم نگفته بود منم میتونم عوض شم. +تو تنها نیستی؟ مامان داری؟ پسر با چشم هایی که اشک توشون حلقه زده بود، سرش رو تکون داد. +خب اون کجاست؟ قطره اشک کوچیکی از چشم پسر چکه کرد که باعث شد قلب لیام بلرزه. -اون نیست، زین بیدار شد...ماما نبود.
NOBODY [Z.M] [L.S] [Completed] by anaw_73788
anaw_73788
  • WpView
    Reads 213,349
  • WpVote
    Votes 32,165
  • WpPart
    Parts 64
به کثیف ترین مقدس،یعنی عشق...قسم میخورم که دوستش دارم. اندازه ی تمام قطرات اشکی که مسبب رها شدنش بود،دوستش دارم. اندازه ی تمام ترک های روی قلبم دوستش دارم. اندازه ی تمام التماس هایی که برای دوست داشته شدن به خرج دادم؛ دوستش دارم. نه مرد...منو سرزنش نکن،این دست من نیست. تا به خودم اومدم دیدم که تنها کسی که دوستم داره هیچکسه... پس منم عاشق هیچکسم شدم.