هری خیره توی چشم‌هاش غرید: -‌ هرگز به من دست نزن. نمی‌خوام ببینمت! لویی با صدای خفه‌ای گفت: -‌ من..من نمی‌فهمم... به دیوار تکیه زد تا سقوط نکنه و خودش رو در آغوش گرفت. تنش یخ بسته بود. -‌ چی رو نمی‌فهمی؟ نمی‌خوامت! . . . *Persian Translation *Original Story By: @purpledandeli0n

«وارو: یک حرکت در ژیمناستیک و پارکور که فرد از عقب شیرجه میزنه، تو هوا معلق میشه و بعد با پاهاش فرود میاد زمین، یا به زبان ساده تر همون پشتک زدنه ولی از عقب.» ------ "خب لویی عکس برداری نشون میده مچ پات شکسته، متاسفم ولی باید گچ بگیری." لویی که تا الان داشت از درد ناله میکرد، با شنیدن صدای دکتر استایلز شروع کرد به خندیدن. از رو صندلی بلند شد و انگار نه انگار که پاش شکسته تو طول راهرو قدم زد و گفت:"دکی ببین من دارم راه میرم، مچ پام هم آسیبی ندیده کاملا سالمه. یک پمادی قرصی چیزی برام بنویس من زودتر برم کلی کار دارم." همین که دو قدم دیگه برداشت و به مچش فشار اومد، چشماش از درد پر اشک شد و قبل از اینکه بیوفته زمین، زین زیر بازوش رو گرفت و کمکش کرد دوباره بشینه رو صندلی. زین با نگرانی گفت:"لویی لج نکن بذار گچ بگیرن پات خوب شه، میدونم برات سخته ولی فقط چند هفتس بعد دوباره میتونی ورزش کنی." لویی تا اومد حرفی بزنه، دکتر آروم گفت:"ولی با چیزی که من میبینم پاش خیلی بد شکسته حداقل دو یا سه ماه باید تو گچ باشه." لویی با چهره ای بهت زده و شکست خورده، با لکنت زمزمه کرد:"ولی... ولی من.... ی.. یک ماه دیگه مسابقه دارم..." ------ ᗒCouple: Larry / Little Ziam ᗒGenre: Romance, Fun, Sport, Fluff, Short Story ᗒPart: 11 ᗒCover by: Lucifer Maalik ᗒStart: 27 May, 2024 ᗒEnd: 1 November, 2024

"نباید مزه ی خوبش رو میچشید، وقتی میدونست هرگز نمیتونه اونو داشته باشه..." قرار بود فقط یک شب باشه. اما وقتی تمام دنیا به قرنطیه میره، لویی تاملینسون، خواننده ی معروف و محبوب، خودش رو حبس شده در قلعه ویندزور میبینه. در کنار شاهزاده هریِ لعنتی..... Not my story. Credit to: ilove1dbro

Louis is a member of the World famous band Lost in Stereo, and he has Everything he ever wanted... or that is what he thought until he met the young Harry Styles. Harry Styles is a fanboy who loves flowercrowns. Never did anyone Think they would end up together.. and maybe that is why they can't stay away from each other...

Louis has got a perfect life, with a beautiful girlfriend and a successful career in front of him. Suddenly, a curly boy with bright eyes appears in his life and seems to change everything. AU/FF! SMUT SCENES! LOUIS/25 HARRY/23

"بوک کامل شده" دارویی برای قلب شکسته........ و زندگی ای تاریک و سرد....... کی میتونه اون دارو باشه؟...... کی میتونه اون زندگی رو تغییر بده؟؟؟....... کی میتونه اون آدم مرده رو زنده کنه؟؟........ کی؟؟......... • • • • • • • • این فف دارای صحنه های:🔞،خشن،قتل،کمی فان و دارک می باشد..... لطفا اگه خوشتون نمیاد نخونین🤝

Little one_L.S (Persian Translation) لویی یه عوضی اما نه برای هری چون اون بیبی شه . جایی که لویی به بدی شهرت داره اما هیچ چیز مانع محافظت از بیبی کوچولوش نمیشه و از هر اتفاق بدی که قراره توی دبیرستان یا زندگی برای اون بیوفته جلوگیری میکنه 《Libra 》

جایی که لویی صاحب گنگ مافیاییه لندن و بیرمنگامه و یروز با هری که خواننده جدید بارشه آشنا میشه. پسری که رفتارای عجیبی داره و لویی میخواد که از گذشته پسر سر دربیاره... اما نمیدونه که شاید گذشته پسر هم به اندازه رفتارش عجیب و پیچیده باشه. یا نمیدونه که صاحب بزرگ ترین گنگ مافیایی قراره دلشو به پسری که با همه فرق داره ببازه.... #larrystylinson #mafia #harrystyles #louistomlinson

Louis Tomlinson is everything to his high school in Doncaster. All the girls want him, and all the guys want to be him. Football star, straight A student, he's the golden boy. And strangely enough, he's not taken. Harry Styles is a nobody. No friends, no allies, no enemies. A zero, a nothing, bottom of the food chain. All he wanted was for Louis to notice him. Just once, to see him, and not look through him. So what happens when his wish is granted? Will these two become more than friends? And, if so, will it last?

تو مهمونسرایی که لویی مسئولش هست؛ سر و کله ی یک مهمان مرموز با کول باری از اسرار پیدا میشود. و لویی او رو به انزوایی که با سگش تقسیم کرده راه میدهد. " sama_rshdi نقاشی از سما رشیدی"