Memorable
18 stories
Weirdos by maniafic
maniafic
  • WpView
    Reads 1,267
  • WpVote
    Votes 292
  • WpPart
    Parts 4
چانیول و تک چشم تتو شده اش نگاهش میکردن. مردم نگاهش میکردن. احتمالا خدا و کائنات و کل کیهان هم. دستش رو گرفت. تنها به این دلیل که فکر میکرد اگه لمسش کنه، مثل کارتون ها رنگ ها و لبخند چان بهش سرایت پیدا میکنه. شاید هم کرد. شاید همه چیز فقط افکار احمقانه ی بکهیون نبود. شاید خدا واقعا نگاهش میکرد... چندشاتی کامل شده روزمره، انگست چانبک
•𝑫𝒓𝒆𝒂𝒎 𝒂𝒃𝒐𝒖𝒕 𝒎𝒆༄ by LiviaFictions
LiviaFictions
  • WpView
    Reads 94,112
  • WpVote
    Votes 25,410
  • WpPart
    Parts 44
☪ خلاصه↶ فراموشی انتخابی، تنها بحرانی نیست که چان باید باهاش در کنار بکهیون، همسر فراموش شده ش، و سه فرزند شیرینشون دست و پنجه نرم کنه. چان حس میکنه اتفاقات اطرافش بشدت آشنان. جوری که انگار قبلا یکبار تمامشون رو زندگی کرده... ☪ عنوان⇜ رویایم را ببین | Dream about me ☪ کاپل⇜ چانبک ☪ ژانر⇜ انگست، علمی-تخیلی، عاشقانه، رازآلود ☪محدودیت سنی⇜18+ ☪ وضعیت⇜ تمام شده ☪ نویسنده⇜ اِمِرالد #1 on scifi #3 on رمنس #3 on انگست #3 on mystery #3 on angst
Ichou by fatiiiima_bs
fatiiiima_bs
  • WpView
    Reads 8,449
  • WpVote
    Votes 1,390
  • WpPart
    Parts 12
🍂فیکشن : ichou 🍂کاپل: چانبک 🍂ژانر: درام، تاریخی 🍂محدودیت سنی: +18 🍂 وضعیت: تمام شده
[Completed] •⊱ 'No' Is Not an Option ⊰• (ChanBaek) Persian Translation by EXOPerFic
EXOPerFic
  • WpView
    Reads 23,238
  • WpVote
    Votes 4,370
  • WpPart
    Parts 11
⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅ فن فیکشن ترجمه ای No' Is Not an Option' | 'نه' يه گزينه نيست کاپل: چانبک ژانر: انگست، دراما، رمنس، اسمات، دانشگاهي نویسنده: ParkAnJae مترجم: OhMinA ( @mina__rafiei ) کاور: Elena Salvatore ( @AllAboutBaekhyun ) خلاصه:آموزشگاه مانتن ریج به زمینه ی آموزشی مشهورترین چهره های جامعه معروفه. ولی پارک چانیول هیچوقت نمیخواست یکی از اونا بشه. چیزی که میخواست، پارتیای شبانه، نوشیدنی، دخترا و سكسای بی معنی بود. ولی پدرش اونو توی همچین گودال جهنمی انداخته بود و هیچوقت بخاطرش نمیبخشیدش. ولی اون دانشگاه اونقدرا هم خسته کننده به نظر نمیرسید. نه وقتی که عشق قدیمیش، یکی از استاداش بود. چانیول بازوی استادشو محکمتر گرفت و غرید: -اوه عزیزم، اینجوری بهم پشت نکن. مرد کوچیکتر در حالی که یه ابروشو بالا برده بود، سرشو بالا اورد: -بس کن و یکم فکر کن چانیول. بین ما دوتا، کی اول به اون یکی پشت کرد؟ ⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅
Myosotis by bluishstory
bluishstory
  • WpView
    Reads 30,629
  • WpVote
    Votes 7,623
  • WpPart
    Parts 5
بکهیون یک پسر درونگراست که روزگارش رو با کتاب ها و فکرکردن به چانیول میگذرونه، اون واقعا هیچ دوستی تو مدرسه نداره و نقطه مقابلش چانیول، اون یه پسر برونگرای پرسروصداست که یه اکیپ دوستی کوچیک داره اما دلیل نمیشه با بقیه رابطه دوستانه نداشته باشه این یه داستان چند شاتیه موضوع کلیشه ای داره :) اما من نوشتمش چون فکرکردن بهش حس خوبی بهم میده و فکرمیکنم الان بیشتر از هر زمان دیگه ای بهو یکم حس خوب نیاز داریم... couple: chanbaek genre: زندگی روزمره، درام، مدرسه ای
SLOW WALK by bluishstory
bluishstory
  • WpView
    Reads 156,414
  • WpVote
    Votes 37,700
  • WpPart
    Parts 42
- من نمیتونستم ازش مواظبت کنم - میخواستم برای یه بارم شده لبخندشون بخاطر من باشه اونا اینجوری وارد یه زندگی مشترک شدن، بدون عشق قرار نیست اتفاق خاصی بیفته، اونا همراه شدن تا ببینن راه به کدوم سمت میبردشون، به هرحال مگه همه زوجای دنیا عاشق همدیگه ان؟ couple: chanbaek genre: رومنس، زندگی روزمره
Loud And Clear by LiviaFictions
LiviaFictions
  • WpView
    Reads 75,487
  • WpVote
    Votes 18,146
  • WpPart
    Parts 15
Gone With The Sea by vievhen
vievhen
  • WpView
    Reads 78,822
  • WpVote
    Votes 19,458
  • WpPart
    Parts 21
بابام یه ماهی فروش بود که بوی گند لباسش اجازه نمیداد شب ها تن برهنه مادرم رو در آغوش بکشه،یا بوسه خوش آمد من رو برای بعد از کار داشته باشه. این شد که یه روز وقتی پدرم احساس کرد به اندازه کافی برای «داشتن » بزرگ شدم دستشو رو شونه هام گذاشت و زمزمه کرد "نقاش شو پسرم، و تن برهنه اون کسی که دوسش داری رو ثبت کن ،ماهی فروش ها حق عاشق شدن ندارند" اما من دیدمش،یه جایی میون جسد هزاران ماهی. (چانبک)
The Sky At 10:15 AM by Melcr0ft
Melcr0ft
  • WpView
    Reads 9,529
  • WpVote
    Votes 1,448
  • WpPart
    Parts 13
🍂 کاپل: تومین (مینهو و سونگمین) 🍂 ژانر: انگست، تراژدی، درام 🍂 نویسنده: cygnus (AO3) "بالاخره سونگمین اعضای گنگ رو دوباره جمع کرد ها؟" شوخی مینهو نادیده گرفته می‌شه وچانگبین صورتش رو چروکیده می‌کنه. "فکر نمی‌کنم الان زمان مناسبی برای خوشمزگی کردن باشه مرد." هشدار: اگه مرگ براتون موضوع حساس یا ناراحت‌کننده‌ای به حساب می‌آد لطفا بااحتیاط شروع به خوندن این فیکشن کنید چون همراه این فیک شیرجه‌ی عمیقی به درون خاطرات، سوگواری، مرگ و حسرت خواهید زد.
Thalassophile [Completed] by blueVaruna
blueVaruna
  • WpView
    Reads 3,185
  • WpVote
    Votes 685
  • WpPart
    Parts 11
میخوام برم روی سقف خونه بشینم و به اسمون خیره بشم، میدونم امشب اسمون تیره تره و میدونم که تو کنارم نیستی و خوب میدونم هوا سرد شده، و افکارم تنهام نمیزارن و تو مایل ها دوری، اما با تمام وجود میخوام امشب دراز بکشم به اسمون خیره بشم و دستم رو برای اون ستاره ی درخشان دراز کنم، و فکر کنم اگه امشب تو هم روی سقف خونتون به اون ستاره فکر کنی، من رو کنارت حس خواهی کرد؟ [ChanBaek] Written by : [Farya.] Cover: prds_stories |Farya, 2020|