[کافه ویولت]
تو بارون بودی کیم تهیونگ
و من یه چترِ باد برده
-------------------------------
داستانِ کوتاه
لطفا کافه بنفش رو با عشق و احساس بخونید :)
-------------------------------
کاپل: ویکوک، ویمین
ژانر: درام، رومنس، انگست
جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول
تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده
"قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست."
♤♡◇♧
نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم.
🔞اخطار داستان رو حتما بخونید.
VMinKook
𝙧𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚- 𝙨𝙡𝙞𝙘𝙚 𝙤𝙛 𝙡𝙞𝙛𝙚
یک عاشقانهی آرام...
━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━
برای من آچیلا فقط یه گل مقدس نبود!
برای من آچیلا عطرِ تلخِ تنِ تو بود که توی آغوشم تبدیل به آرامش میشد.
توی شیرینی آغوشت، من کسی بودم که معتاد بوی تلخت شد؛
حالا برای نفس کشیدن توی تک تک لحظههام، به تلخی شیرین مانند تو، تا ابد محتاجم..!
" کامل شده"
_ سکسپیر میگه.. عشقم را در برابر دست تو و دستم را در عشق تو می نهم
ماگ قهوه اشو پایین اورد و چشماشو توی حدقه چرخوند
+ اولا اون شکسپیره نه سکسپیر احمق.. و بعدم اون جمله کوفتی اینه.. عشقم را در برابر عشق تو و دستم را در دست تو می نهم.
چرا وقتی بلد نیستی اصرار داری که استفادش کنی.. با اینکارات قرار نیست بزارم اینجا بمونی نه تا وقتی که حداقل اسم کوفتی شکسپیرو درست بگی
_ بیخیال عروسک.. میدونم توام توی اعماق قلبت دلت نمیخاد از دستم خلاص شی
با چشمایی بی حس به لبخند خرگوشی پسر مقابلش زل زد و از توی جیبش گوشیشو برداشت و شماره ای گرفت
_ اداره پلیس کلانشهر سئول بفرمایید؟
.
.
.
کاپل : kookv
ژانر: رمنس،درام، اسمات، روزمره
قدمهاشو سریعتر برداشت و با لحن محکمی گفت:"بهت دستور میدم همین الان بایست!"
پسر متوقف شد اما برنگشت، فقط با حرص لبشو گاز گرفت.
"جی... باید باهم حرف بزنیم."
جواب داد:"نمیخوام ببینمت."
"بهم یه فرصت بده."
جونگکوک برگشت تا نفرتشو سرش فریاد بزنه که دستهایی دور بدنش حلقه شد و تو آغوش تهیونگ فرو رفت.
سر خم کرد و پیشونیش رو روی شونه پسر گذاشت:"هرچقدر دوست داری و تا هر وقت که آروم شی میتونی تحقیرم کنی، اما خودتو ازم نگیر؛ جی من..."
با حس سوزش و به دنبالش درد وحشتناک پهلوش ساکت شد که صدای جی رو زیر گوشش شنید:"بهت گفته بودم آخرین اخطارمه؛ این تاوانیِ که باید بپردازی تهیونگ... من، تو و قلبم رو باهم پشت سر میذارم."
• مشخصات فیک •
•ژانر : سوپرنچرال، عاشقانه، انگست، فلاف، اسمات
•کاپل: ویکوک(ورس)، نامجین، یونمین
[کامل شده]
"رَندی" داستان آدم هایی که گذشته شون اونها رو افسار گسیخته کرده.
¬افسارگسیخته ¬
___________________
_مطمئن باش توی اون اداره کسی رو به اندازه من پیدا نمیکنی که بخواد کل خشابش رو توی دهنت خالی کنه.... مراقب حرفات جلوی من باش عوضی، درسته مدرک قانونی برای قتل هات وجود نداره ولی خوب میدونم چه کارهای ازت بر میاد!
+میدونستی ابراز خشونت هم یه نوع عشقبازیه... قبیله مایا تو آفریقا این کارو میکنن.
Vkook story!
⚠️#1in bts fanfic
⚠️#1in Persian
⚠️#1in Action