Maybe you like it...
160 stories
Upstairs by atalebymystery
atalebymystery
  • WpView
    Reads 114,768
  • WpVote
    Votes 15,132
  • WpPart
    Parts 50
«طبقه‌ی بالا» من تنهای تنها بودم! یادم نبود چند وقته... سال‌ها... خاطرات کم‌کم پاک شدن. حتی اسمم رو به سختی به یاد می‌آرم. شب و روزها می‌گذرن. یادم نیست به چه گناهی این جا حبس شدم. هیچی یادم نیست... تنهایی، تنهایی، تنهایی... ...و بعد، یه روز در صدایی کرد و من به جای صورت روانپزشک، چهره‌ی یه دختر جوان رو توی چارچوب در دیدم! ...که وحشت‌زده به من خیره شده!!! A Niall Horan Fanfiction
maybe tomorrow   شاید فردا by Farapo21
Farapo21
  • WpView
    Reads 32,352
  • WpVote
    Votes 8,177
  • WpPart
    Parts 85
[ کامل شده] هیچ وقت به سرنوشت اعتقادی نداشتم . همه چیز برای من بوی اجبار میداد . در سرنوشت کسی شبیه به من ، حتی آزادی هم اجباری بود ☆☆☆ زیام *‌ لیام تاپ * تاریخی _ عاشقانه_انگست_ هپی اندینگ *اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند*
The Sheriff {The Bedlamite2} by 1Dlover593
1Dlover593
  • WpView
    Reads 36,722
  • WpVote
    Votes 5,415
  • WpPart
    Parts 29
| Completed | وقتی سیستم امنیتی کشور رو به جرم فساد مجازات کرد، اسمشو گذاشتن داروغه. ولی توی گوشی لیام، هنوزم اسمش (تیمارستانی) بود. . . . ××××××××××××××××××× +15 جلد دوم فن فیک The Bedlamite |*توجه*| ×فحشای رکیک، تجاوز و روابط جنسی، فضای دارک×
Forever in your memory | L.S - AU by Marry____
Marry____
  • WpView
    Reads 93,239
  • WpVote
    Votes 13,520
  • WpPart
    Parts 30
' همیشه در خاطر تو ' " و همینه ، عشق همینه . در عین پیچیدگی به سادگی گفتن یک جمله ی صادقانست " هر چیزی که مال منه مال توعه تا برای خودت بکنیش " نویسنده : ____Marry@ - فن فیکشن لری استایلینسون - کامل شده آغاز : تابستان ۱۳۹۶ پایان : بهار ۱۳۹۷
Tonight a tear is fallen by fable_army
fable_army
  • WpView
    Reads 2,226
  • WpVote
    Votes 460
  • WpPart
    Parts 5
[COMPLETED] هر 'ای کاش' و 'اگرِ' ما نتیجهٔ حرف‌هایی هستن که روزی باید به زبون می‌آوردیم؛ اما یا خجالت کشیدیم، یا غرورمون اجازه نداد، یا نادیده گرفتیم تا شاید با گذشت زمان به فراموشی سپرده بشه. این مینی فف با عشق آتشین یا نفرتی که به عشق تبدیل می‌شه شروع نمی‌شه. هری و لویی ما الان در چندمین سال رابطه‌شون هستن، زمانی که بالاخره همدیگه رو شناختن و به اختلافات‌شون پی بردن. حالا باید دید که می‌تونن از پسش بر بیان یا نه... 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈امشب اشکی می ریزد≈ 〽شیپ:لری/ لویی تاپ 〽وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر: رمانتیک، درام 〽نویسنده:melorin_stylinson 🆔Instagram: jentle_.girl دیگر آثار: فن‌فیکشن‌های بادیگارد (مولتی فندوم) چشم‌هایش (لری) ارباب جوان (لری) دشمن ملت(لری) دروغگوی خوب (هیدلسورث) 📍خوندن این داستان‌ رو به همه جوان‌ها به خصوص کسانی که در آغاز یک رابطه هستن پیشنهاد می‌کنم.
A Letter For Every Christmas Together [L.S] by AidaStylinson
AidaStylinson
  • WpView
    Reads 5,531
  • WpVote
    Votes 2,084
  • WpPart
    Parts 27
[ C o m p l e t e d ] لویی و هری این رسم عجیب رو بین خودشون دارن که هر کریسمس برای همدیگه نامه بنویسن... نامه‌هایی که داستان زندگیشون رو طی سال‌های مختلف شرح میده. • Persian Translation • Translate by: @AidaStylinson • Original Story by: @Louboobear28 • Cover: bykarax
FEBRUARY [Z.M] by darya_mhb
darya_mhb
  • WpView
    Reads 7,157
  • WpVote
    Votes 1,393
  • WpPart
    Parts 9
✔completed کامل شده --- _ رها کن. این نجاتت می ده. ▪︎هشدار : قتل، مرگ، فعالیت های جنسی. •محتوای غم انگیز --- فصل اول : ژانویه فصل دوم : فوریه --- از مجموعه‌ی ماه‌ها فوریه-آگوست ۲۰۲۱
JANUARY [L.S] by darya_mhb
darya_mhb
  • WpView
    Reads 24,702
  • WpVote
    Votes 4,332
  • WpPart
    Parts 12
✔Completed کامل شده --- چیزی که هری رو خشمگین می کنه ، مردم نیستن. اون قبر نیست. خودشه. ▪︎هشدار : قتل، مرگ، تجاوز و فعالیت های جنسی. •محتوای غم انگیز --- فصل اول : ژانویه فصل دوم : فوریه --- از مجموعه‌ی ماه‌ها آگوست-دسامبر ۲۰۲۰
My broken heart(Ziam♡) by hnii_dr
hnii_dr
  • WpView
    Reads 179,768
  • WpVote
    Votes 29,066
  • WpPart
    Parts 63
•Completed• "قلب شکستهِ من" میشه نری؟ میشه برای چند ثانیه تظاهر کنی که دوسم داری؟ میشه حداقل یه بار به دروغ بهم بگی دوستت دارم؟ انقدر تو حسرت این دوتا کلمه دارم میسوزم که برام مهم نیست دروغه برام مهم نیست که تو ازم متنفری میشه حداقل الان که از پیشم میری برای آخرین بار بغلم کنی؟ فقط همین یه بار قول میدم بعدش دیگه من و نمیبینی... #1 fanfiction
ROOM 505 [L.S] by darya_mhb
darya_mhb
  • WpView
    Reads 1,034
  • WpVote
    Votes 212
  • WpPart
    Parts 5
✔️completed کامل شده --- لویی فکر میکنه شاید اودیپ سرگردان دشت تبس، سر از اتاق اون در آورده. --- از مجموعه‌ی توهم بر اساس افسانه‌ی اودیپیوس بر اساس آهنگ 505 از Arctic Monkeys جولای ۲۰۲۲-مارچ ۲۰۲۳