اولین فن فیک فارسی‌ایه که با شیپ اسنوپین داره نوشته میشه (خودم هرچقدر گشتم ندیدم سو طبق معمول دست به کار شدم). نمیخوام با ادیت و برنامه پیش برم و پارت رو به محض نوشتن آپ میکنم و امیدوارم خوشتون بیاد ^-^ داستان از سال پنج غارتگران شروع میشه؛ وقتی سوروس اسنیپ متفاوت تر از همیشه وارد مدرسه میشه و همه رو متعجب میکنه چه بل...
After looking, I realized there aren't many stories about these two and I wanted to change that! Requests are always welcome <33
{I decided to separate the oneshots from the other JayVik story I was writing!! Enjoy~} Small Collection of oneshots dedicated to my newest obsession, The rating will be: 🍭 Fluff ⛈ Angst 🔞 Smut I could give the opportunity to make some requests sometimes, so keep an eye on this story ;)
ᴅᴠᴇɪʟ's ᴛᴜʀɴ "بدل شیطان" ᴄᴏᴜᴘʟᴇ᎓ᴄʜᴀɴʜᴏ, ᴄʜᴀɴɢʟɪx ɢᴇɴʀᴇ᎓ᴀɴɢsᴛ, ᴅʀᴀᴍᴀ, ᴄʀɪᴍᴇ, ᴍʏsᴛᴇʀɪᴏᴜs •روز آپ:شنبه ها ༆༄༆༄༆༄༆༄༆༄ ✍︎فلیکس یه دادستان تازه کاره که تو دوران کودکیش به شدت مورد آزار و شکنجه قرار گرفته و از اون زمان با دیدن هر نوع خشونتی از حال میره، و در این بین مجبوره با یه کالبدشکاف عجیب و غریب و مغروری که اصلا علاقه...
○Couple: Hyunlix ○Genre: Slice of life, Romance, Dram, Smut من "هیچ" بودم و اون "همه‌چیز" بود؛ یک‌روز به هم برخورد کردیم و با هم دنیایی رو ساختیم که برای ما "همه‌چیزمون" بود، ولی در آخر "هیچ‌چیز" نبود! روایتی ساده برای اینکه شاید نیاز داشته باشید بشنوید: شما تنها انسانی نیستید که توی زندگیش سردرگمه! + عشق اشتباه نیست.
All his students had been locked up, or so he'd been told. This truly was the end of his dreams. ~~~ Charles Xavier and Erik Lenscherr have been locked up in a prison cell together. WARNING: heavy themes of torture.
Baelon II Velaryon is the son of Rhaenyra Targaryen. Just like his mother he was a strong willed dragon rider. Built for the clouds and forged for fire. He was meant for greatness. But the legacy of his family weighed heavily on his shoulders. Love and legacy was on the verge of breaking him. .... In Kingslanding it...
🚫اخطار: حاوی ژانر محارم🚫 چندشاتی [برادر و معشوق] کاپل: هوپکوک ژانرها: درام - محارم - سمات - رمنس نکته ۱: این بوک در حال حاضر حاوی دو شات کامل هست؛ اما احتمال آپ شدن شات‌های جدید توی همین بوک وجود داره! پس اگر دوستش داشتید، حتماً توی کتابخانه‌اتون نگهش دارید. نکته ۲: این بوک با حدود دو هزار و پونصد ویو و کلی ووت و کا...
من درون گرداب گناهی افتادم که عشق تو رو برام ممنوع می‌دونست... باید به خودم و قلبم می‌فهموندم که اجازه نداره تو رو بپرسته و به کسی که همسر داره، عشق بورزه. اما اون گرداب که بوی تو رو می‌داد، من رو داخل تاریکی خودش کشید و تبدیلم کرد به شیطانی که وجود تو رو میخواست... به هر قیمتی! ๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑ اسم: گرداب گن...
━' Fan fiction: Myday President ━' Genre: Canon (real life), Romance, Smut ━' Couple: Seungmin x Young k ━' Author: SinPi ────────────────── - در حال آپ - خلاصه: کیم سونگمین، عضو استری کیدز، ایدل موفقیه که گرایشش رو از همه حتی اعضای گروهش مخفی کرده. سه ساله مخفیانه عاشق یکی از ایدل های پسر کمپانیشون، یعنی یونگ‌کی عض...
The devil judge Couple: Kang yohan & Kim gaon Genre: Bl, Angst, Romance Author: @4lice_
After an argument with his best friend, Kim Ga On was driving in an annoyed state and had an accident in a hills area. Falling unconscious and injured, he suddenly realizes that he is trapped in a gloomy mansion accompanied by a teenage girl and a mysterious handsome man. That man, Kang Yo Han, with a sinister smile...
The Devil Judge series: Kim Gaon x Kang Yohan. I originally posted this story on ao3 but then decided why not here as well. There are literally like 5 fanfics on Wattpad regarding the Devil Judge Kdrama, there will be 6 now hahaha. --- Kim Gaon is left alone in Korea while Yohan and Elijah flee to Switzerland. Everyt...
My idea of what happened to Gaon after episode 16. The aftermath and realization of what he had done and being left alone in Korea.
Suddenly, a bright light flashed in the corner of his eye and Gaon looked up curiously to see a car driving recklessly towards him. He should move, right? That would be the normal reaction, right? Moving out of the way of a speeding vehicle. But he was tired... **** Kim Gaon isn't coping well after Yohan and Elijah le...
و درست بعد از ۷ سال، اون‌ها همدیگه رو ملاقات کردن. چشم‌هاشون تصویر چهره‌ی همدیگه رو بلعید و قلبشون به تپش افتاد. یکی به سردی و دیگری به گرمی. چیزی درون وجودشون داشت اون‌ها رو می‌کشت تا به سمت همدیگه بدوان، همدیگه رو به آغوش بکشن درست مثل وقتی که ۱۷ سالشون بود. یا حتی سال‌های بعد ترش. وقتی که هردو از احساسات هم خبر دا...
ՙCompleted - جونگیـن هیچوقت لذتی که از سـکـس انتظار داشت رو نميتونست تـجـربـه کنه تا اینکه با مکانی به اسم "بـادی شـاپ" آشنا میشه. مکانی با بیبی‌دال های متفاوت‌تر از مابقی نـایـت‌کـلاب‌های سطح شهر؛ گـرون ترین بـدن اونجا درواقع هم‌دانشگاهی خودش بود که مدتها میشد روی جونگین کـراش داشت. _ Couple: SeungIn, HyunHo Genre...
پاتروکلوس شاهزاده ی تبعید شده ایه که عاشق آشیل یه نیمه الهه میشه... و آشیل، نیمه الهه ایه که مقدر شده سرنوشت بزرگش همه چیز رو ازش بگیره.
━' Mini fiction: Hanky Panky ━' Genre: Smut, Canon (real life), romance ━' Couple: 2min ━' Author: SinPi ────────────────── وضعیت: در حال اپ. زمان اپ: شرط ووت خلاصه: وقتی استری کیدز به یه تاک‌‌‌شو دعوت میشن و مینهو شور کانسپت «طلاق گرفته» رو در میاره...
با دو فنجان چای به پذیرایی برگشت و روی مبلِ جلوی شومینه نشست. هوای سرد روستای وَجِن از پشت پنجره‌ها قابل تماشا بود ولی توی اون خونه، گرما وجود داشت. مخصوصا وقتی مینهو سرش رو روی پای کریستوفر گذاشت و به شعله‌های شومینه نگاه کرد. کریستوفر چای رو روی میز گذاشت و کتابش رو برداشت. با یک دست کتابش رو نگه داشت و با دست دیگه...
(کامل شده) ژانر: گرگینه‌ای، سوپرنچرال، برومنس، استریت رمنس *در این فیکشن آلفا، امگا و بتا براساس رده بندی موجود در گله‌های گرگ شناخته میشن. آلفا رهبر پک، بتا در رده بندی بعد از آلفا قرار میگیره ومیتونه جانشین آلفا بشه و امگاها پایین‌ترین رده هستن* در دل جنگلی به ظاهر آرام، افسانه‌ای خفته در حال بیدار شدن است. افسانه...
«پایان یافته» نام فیکشن: سرود اژدها 🐉 کاپل‌ها: سونگجین، هیونین ژانر: تخیلی، رازآلود، درام، اسمات آیدی تلگرام نویسنده: @blueskintobone آیدی چنل: @nabatatsociety خلاصه: وقتی جسد اون دانش‌آموز پیدا شد، هیونجین برای اولین بار از مسیر جنگلی که به مدرسه‌اش می‌رسید با دوچرخه عبور کرد. فریاد "قاتل! قاتل!" از تمام کلاس‌ها ب...
~پیانوی زندگی~ Couple: Hyunlix, changlix,minsung Genre:Romance,drama,Angst,school life داستان حول زندگی لی فلیکس، احساسات و افکار اون میچرخه...نوجوون ۱۸ ساله ای که توی کافه مون لایتِ عزیزش زندگی میکنه و هرروز برای در و دیوار از احساسات بی پایانش به هوانگ هیونجین، همکلاسی جذابش میگه...ولی ایا همه درد و رنج زندگی فلیکس...
▸ Name › زخم هایش ▸ Couples › Minsung , Changlix , Hyunmin , Yein , Woochan ▸ Gener › school life , romance , criminal ▸ Credits to › -honeyychan ▸ A summary › ◗جای زخمِ مچِ دستِ مینهو؟ اوه! اونا فقط بخاطر یه دعوا به وجود اومدن. یا حداقل این چیزیه که همه تصور می کنن. از طرفی، جیسونگ احساس می کنه که امکان نداره جای او...
«رنگ سفید فریبنده اش باعث میشه گول ظاهر زیبای رز رو بخوری اما وقتی بهش نزدیکتر بشی بیشتر متوجه میشی چقدر قراره بهت آسیب بزنه. باز هم با وجود دونستن همه اینا من اونو توی گلدون گوشه خونم گذاشتم تا از دور بتونم دوستش داشته باشم.کششی که تو این علاقه ایجاد میشه التماس محبت رو داره پس زخم و خونریزیش بی ارزش ترین چیز محسوب م...
من همین حالا هم فراموش کردم که تا به حال چند بار به خاک سپردمت عشق من ...
دلش میخواست به گذشته برگرده... زمانی که باهم در حد مرگ مبارزه میکردن و شبها از شدت خستگی روی تخت بیهوش میشدن زمانی که دازای احمق پر حرفتر از الان بود و با چرت وپرت گویی هاش اونو تا مرز جنون میبرد و مجبورش میکرد به متن احمقانه کتاب " راهنمای جامع خودکشی" گوش بده و در مورد اینکه کدوم راه خودکشی بهتره ازش نظر میخواست ش...
در پایان فقط دروغ های شیرین باقی موندن. تو به من گلی دادی. یه رز سرخ، به همراه عشق فراوانی که هیچ وقت تو زندگی نداشتم. اما عزیزم، من هیچ وقت نمیدونستم که اون یه گل شیطانیه و تو شیطان من بودی. و حالا تو سقوط جاودانه من هستی...
