Pt1
110 cerita
Rebel (AU) oleh Vkookchild9597
Rebel (AU)
Vkookchild9597
  • Membaca 97,967
  • Suara 16,423
  • Bagian 39
هفت سال پیش وقتی جونگ‌کوک رو از دست داد بابونه‌اش هفت ماهه باردار بود و منتظر تولد دختر کوچولوشون بودن؛ اما حالا اون رو درحالی پیدا کرده بود که شکمش کاملاً صاف بود و توی شرایط جسمانی اسف‌باری قرار داشت! +می‌شه بپرسم چرا من رو جونگ‌کوک صدا می‌زنید؟ _ت... تو... من رو نمی‌شناسی؟ Writer: Ashil Couple: Vkook Genre: Omegaverse, Romance, Fantasy, Mystery, Smut, Mpreg
𝐓𝐡𝐞 𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐫𝐨𝐬𝐞 𝐚𝐫𝐨𝐦𝐚  || 𝓥𝓚𝓸𝓸𝓴 (𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥♛) oleh moni_ir
𝐓𝐡𝐞 𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐫𝐨𝐬𝐞 𝐚𝐫𝐨𝐦𝐚 || 𝓥𝓚𝓸𝓸𝓴 (𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥♛)
moni_ir
  • Membaca 157,405
  • Suara 26,972
  • Bagian 50
_خودش میدونه که داری برای عشقش میجنگی؟ _گمون نکنم، میدونی؟؟؟ عشق میان شاهزاده و وزیرزاده! پیوند میان دیو و دلبر... ❦متفاوت ترین عاشقانه ای که میخوانید❦ ₃ 𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫: 𝐌𝐨𝐧𝐢 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐊𝐨𝐨𝐤 , 𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 , 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬, 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥♛ 𝐒𝐭𝐚𝐫𝐭:𝟏𝟒𝟎𝟏/𝟎𝟓/𝟏𝟓 𝐄𝐧𝐝:𝟏𝟒𝟎𝟏/ / 𝐔𝐩: ... 𝐇𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 ♛────────❀⋆⊰ ورژنkookvهم در همین اکانت آپ میشود
again after long time oleh paniiimoon
again after long time
paniiimoon
  • Membaca 38,480
  • Suara 4,570
  • Bagian 31
من نمیخواستم...باور کن نمیخواستم برم.هیچ میدونی بعد ازاینکه رفتم و اون اتفاق افتاد چه حالی شدم؟باور کن اونی که این همه مدت درد کشیده فقط تو نبودی،منم تو این مدت نابود شدم.من خواهرمو،دوستامو،تورو از دست دادم. این همه سال با فکر اینکه دیگه تهیونگی وجود نداره دست و پنجه نرم کردم. تو هیچ میدونی من چرا مشکل ریه دار؟من تو اون آتش سوزی هنوز اونجا بودم.اونا داشتن منو به زور میبردن ولی من اونقدر موندم که ریه هام سوخت میفهمی؟ حالا بعد از این همه مدت...بهت حق میدم بهم نگاه نکنی اما خواهش میکنم قلبمو بیشتر از این مشکوک. میدونم قلب توام شکسته...پس بیا باهم درستش کنیم.بزار پیشت بمونم.بزار زخماتو ببوسم.بزار بغلت کنم و اینبار راحت بهت بگم...دوست دارم. **** 𝙼𝚊𝚒𝚗 𝚌𝚘𝚞𝚙𝚕𝚎:𝚟𝚔𝚘𝚘𝚔 𝚂𝚞𝚋 𝚌𝚘𝚞𝚙𝚕𝚎'𝚜:𝚢𝚘𝚘𝚗𝚖𝚒𝚗 - 𝚗𝚊𝚖𝚓𝚒𝚗 - 𝚌𝚑𝚊𝚗𝚗𝚎𝚕 - 𝚢𝚎𝚘𝚗𝚋𝚒𝚗.
I After You oleh tarikshab
I After You
tarikshab
  • Membaca 5,250
  • Suara 821
  • Bagian 18
Taekook _چشماتو ببند +چیزی شده؟ _نه فقط لازمه که تو بهم اعتماد کنی +پس دستامو بگیر _دستات؟ +آره . وقتی دستامو بهت میدم یعنی دارم بهت اعتماد میکنم
𝐒𝐮𝐩𝐩𝐨𝐫𝐭 oleh kookie_vkok4ever
𝐒𝐮𝐩𝐩𝐨𝐫𝐭
kookie_vkok4ever
  • Membaca 7,867
  • Suara 1,518
  • Bagian 23
«بهم بگو ببینم... تو تا حالا کسی رو کشتی؟» «نه.» «تا حالا دیدی که کسی تو میدون جنگ بمیره؟» «نه.» «من کشتم، من شنیدم که دارن می‏میرن و مرگشون رو هم دیدم. هیچ افتخاری هم نداره و اصلاً هم شاعرانه نیست. تو میگی حاضری برای عشق بمیری، امّا تو نه چیزی راجع به مردن می‏دونی نه چیزی راجع به عشق.» ☘︎نام: تکیه‌گاه ☘︎ژانر: درام، انگست، رومنس ☘︎کاپل: ویکوک
Engaged to my heartbreaker ||VKOOKver|| (translated) oleh hedi_teddi
Engaged to my heartbreaker ||VKOOKver|| (translated)
hedi_teddi
  • Membaca 42,578
  • Suara 6,541
  • Bagian 28
فیک ترجمه شده!(translated) جئون جانگکوک،پسر صاحب شرکت جئون،با پسر بد پولدار سابق مدرسه بنام کیم تهیونگ نامزد میشه!پسر صاحب شرکت کیم و شکننده ی قلب جانگکوک:) بالاخره نزدیک مبل که رسید،بغضش ترکید! اشکاش با نهایت سرعت روی صورتش میریختن. برای دومین بار تو اون شب! اون چطور می‌تونست انقد ساده و بدبخت باشه؟ باید میدونست اونا باهمن! باید میدونست!!!! کاپل اصلی:ویکوک هشدار👀:خشونت،اسمات روز های آپ: هروقت خدا بخواد:/ #1 in hopekook #1 in violence Writer: goldenjtae 💞
Coffee & Cream [Vkook|Hunhan] oleh Milkshake9407
Coffee & Cream [Vkook|Hunhan]
Milkshake9407
  • Membaca 14,385
  • Suara 2,832
  • Bagian 27
{کامل شده} همیشه برام سوال بود چطور میتونی انقدر سرما رو تو چشمات حبس کنی اونم وقتی یه نفر فقط به خاطر اینکه هر روز ببینتت حاضر بود ایستاده با جاروش چرت بزنه اما با گذشت زمان همه چیز معنی دیگه‌ای پیدا کرد... ~~~~~ شاید اون کسی که گذاشت رفت من بودم،اما اون تو بودی که تنهاییتو ترجیح دادی..! #vkook ~~~~~ بیا برای ساختن کلماتی که باید برای احساساتمون بسازیم به هم زمان بدیم چطوره‌..؟ #hunhan ~~~~~ نام: قهوه و خامه ‌🍦☕ ژانر: رمنس|کمدی|روزمره 🐾 نویسنده: میلکشیک^^ 🍼 ~~~~~ Best Ranks: #9 in روزمره #2 in Humor #10 in SliceOfLife
Destruction oleh vioare
Destruction
vioare
  • Membaca 36,201
  • Suara 5,956
  • Bagian 29
جونکگوک پسری که پدر و مادرش رو توی سن کم از دست داده و کیم تهیونگ دو رگه‌ای که قرن هاست داره زندگی میکنه! به مدت یکسال تهیونگ رو داخل جنگل طلسم میکنن و اون رو زیر سنگا دفن میکنن. اردویی که مدرسه برای کلاس جونکگوک برگزار میکنه دقیقا اون جنگلیه که تهیونگ توش طلسم شده. و مشکل اینجاست چرا جونکگوک بی حواسی میکنه و بدون این که بدونه طلسم رو می شکنه؟ couple:vkook,yoonmin,namjin,chanbaek,hyudawn Genre:romance,smut,supernatural,little angst
CHANGER oleh papillon852
CHANGER
papillon852
  • Membaca 25,165
  • Suara 3,089
  • Bagian 19
کاپل:ویکوک/یونمین/نامجین ژانر:رمنس،فلاف، اسمات، هپی اند خلاصه داستان:کیم تهیونگ رییس شرکت برند گوچی کل کشور کره یه ادم سرد و مغروره که اخرین باری که شاد بوده رو به یاد نمیاره.اما زندگیش با اومدن پسر کیوتی به اسم جئون جانگ کوک که تو بچگیش پدر و مادرشو از دست داده تغیر میکنه. چی میشه اگه جونگکوک بفهمه قاتل پدر و مادرش پدر تهیونگ یا همون کیم کیومین که بدنام ترین رهبر مافیا و قاچاق مواد مخدر تو کل آسیاست؟چی میشه اگه این وسط یه سریا نخوان اونا با هم باشن؟ چه اتفاقی براشون میوفته اونا کنار هم میمونن؟بازم همدیگرو دوست دارن؟بازم جونگکوک بیبی خوب شوگرددیش هست؟ +من برات مثل چیم؟ -سوهان روحم؟ +هی خیلی بدی -شوخی کردم زندگیم تو برام... اممم مثل یه فرشته میمونی که اومدی زندگیمو تغیر دادی.مثل اخرین روزنه نور تو سیاهی مطلق. از وقتی تورو دیدم فهمیدم زندگی فقط کار کردن نیست.دوست داشتن و دوست داشته شدن هم هست مرسی به زندگیم اومدی و منو تغیر دادی عشقم:)
OUR EPIC LOVE  oleh yektarita
OUR EPIC LOVE
yektarita
  • Membaca 73,829
  • Suara 9,500
  • Bagian 20
خب داستان عاشقانه ،اسمات و تاریخیه . اینکه توی اون قصر جانگکوک و تهیونگ از بچگی عاشق هم بودن و خب نگیم از کارایی که توی بچگی انجام دادن . . . . بعد از چند سال همیدگه رو میبین و دوباره عاشق هم میشن ولی .... . . . _ شاهزاده خواهش میکنم بس کنید . ولی اون بدون اینکه چیزی بگه زبونشو روی ترقوه ی سفید و نازکش گذاشت و به پسری که زیرش پیچ و تاب میخورد نگاه کرد. _ دلم واست تنگ شده بود عشقم 💦💦💦💦🔞🔞