Select All
  • I found a daddy just for myself (vkook Version)
    103K 11K 33

    تمام شده داستان راجب پسریه که قصد داره چیزی رو تجربه کنه که همه ازش حرف میزنن‌ و اکثر انجامش‌ دادن و حالا تو سن نوجوونی‌ و کنجکاوی قراره اون هم طعمش‌ رو بچشه طعم‌ داشتن‌ یه رابطه رو ولی توی این رابطه دنبال چی میگرده؟ کسی رو که برای اولین‌ تجربش‌ انتخاب کرده آدمه خوبیه؟ یا دوست درونش پیشش می مونه؟ دوست درونش؟ نمی دون...

    Completed  
  • 𝙈𝙧. 𝙋𝙤𝙨𝙩𝙢𝙖𝙣࿐
    33.6K 8K 25

    [𝘾𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙩𝙚𝙙] داستان یه پستچی تازه کار و پسری که بسته های پستی زیادی داشت! ≫کاپل: تهکوک( فاقد اسمات) ≫نویسنده : tiny_devil ≫ژانر: ریل لایف، عاشقانه، فلاف ≫دارای پارت های کوتاه

    Completed  
  • He was my Mona Lisa || TaeKook ~ Completed
    40.1K 8.4K 42

    دستیار رافائل سانتسیوی کبیر بودن، جونگوک جوان رو چند قدم به آرتیست شدن نزدیک‌تر کرده، اون با پسر لئوناردو داوینچی معاشرت می‌کنه، و نقاشی تو خونشه، به نظر میاد همه چیز آرومه تا اینکه سر و کله‌ی یه تاجر شرقی به زندگیش باز میشه، وینسنت کیم، که مخفیانه یک قاتل هم هست، و بیش‌ از حد به جونگوک توجه نشون میده، راز واقعی لبخند...

    Completed  
  • Emmanuel | Taekook, Sope | Completed
    144K 26.4K 49

    خلاصه ی آیو: امانوئل(جونگکوک) رقاص و ساقی 24 ساله، اهل مکزیکه که تصمیم میگیره برای دیدن نامزدش یو جی‌ته که رئیس یکی از باندهای قاچاق مواد مخدره، به سئول بیاد. اما با اومدنش به این شهر از طریق هوسوک مشاور شخصی جی‌ته، متوجه میشه که نامزدش قصد جوش دادن معاملاتی رو با کیم تهیونگ، دلال و رابط پر سابقه ای که توی زندگیش برای...

    Completed   Mature
  • 𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
    700K 93.2K 26

    [ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید...

    Completed  
  • RANDY
    430K 70.9K 32

    [کامل شده] "رَندی" داستان آدم هایی که گذشته شون اونها رو افسار گسیخته کرده. ¬افسارگسیخته ¬ ___________________ _مطمئن باش توی اون اداره کسی رو به اندازه من پیدا نمیکنی که بخواد کل خشابش رو توی دهنت خالی کنه.... مراقب حرفات جلوی من باش عوضی، درسته مدرک قانونی برای قتل هات وجود نداره ولی خوب میدونم چه کارهای ازت بر میا...

    Completed  
  • Choice
    20.9K 2.7K 23

    • Name: Choice • Couple: VKook • Writer: Raven • Summary: راه ها جدا و مقصد یکی بود... تو چشم‌های تک‌تک آدم‌های این خراب شده می دیدم که چندان از اینجا بودنشون ناراضی نیستن. از بین اون همه آدم من سراغ کسی رفتم که ته تحملش خاطرات یک روز بود. همه دلشون می خواد سرگرم بشن نه؟ یکی با قرقره سرش گرم می شه یکی با چرخ و فلک...

    Completed  
  • NOIR [BARCODE 2]
    69.9K 10.6K 30

    نُوا یعنی چی؟... زندگی اون چند نفر وسط شهر تاریک و بد بو میشه نوا! وقتی که مجبوری عشقت رو با لبای خونیش ببوسی و مزه اشکش رو از روی پوستش بچشی. وقتی که تک تک لحظات تفنگ رو با ترس لمس میکنی و نا امنی تموم بدنت رو به لرز انداخته. نُوا لمس دستای یخ زده همونیه که وسط این جهنم میتونه بهشت رو برات به ارمغان بیاره... . ...

    Completed  
  • Fuck me like u do! ver vkook
    12.8K 1.1K 1

    اون یه قاتل بود. نه یه قاتل معمولی...! اون قانون ها و معیار های خاصی برای انتخاب شکار هاش داشت! اولین قانونی که براش حائز اهمیت بود و جایگاه اول رو به خودش اختصاص می داد؛ چیزی نبود جز: "آدم های معمولی و بچه ها شکار محسوب نمی شن" دومین معیارش برای کشتن تنها یک کلمه بود. "پول" درسته بیشتر قاتل ها برای پول کار می کنند و...

    Completed   Mature
  • BARCODE [VKOOK/YOONMIN]
    217K 31.4K 53

    ‌๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغشان نمی آمد~ راهش را کج می کرد... پشت چشمی می آمد و می رفت. بارکد تیره...

    Completed   Mature