✍️
8 stories
𝗟𝗜𝗔𝗥 | دروغگو by vkookland_82
vkookland_82
  • WpView
    Reads 292,345
  • WpVote
    Votes 25,519
  • WpPart
    Parts 34
𝑳𝒊𝒂𝒓🫀 جونگ‌کوک پسری ساده با قلبی مریض، بی‌خبر از اینکه اطلاعاتی در دست داره که می‌تونه مافیای ژاپن رو به هم بریزه. تهیونگ، رئیس بی‌رحم مافیای ژاپن، برای رسیدن به اون اطلاعات مجبور می‌شه به جونگ‌کوک نزدیک بشه و با قلب مریضش بازی کنه...اما در نهایت عاشق اون پسر میشه. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «چطور میتونی بگی همش...دروغ بود؟» تهیونگ بدون نگاه کردن به جونگکوکی که تا چند ساعت پیش، مثل بت میپرستیدش، پک عمیقی به سیگارش زد. جونگکوک دستش رو روی قلبی که حالا تند تر از همیشه میکوبید گذاشت و بعد از مدت ها بلاخره قطره اشکی از چشمش پایین ریخت«چطور تونستی با..قلب مریضم بازی کنی؟» مرد با چشمهایی که حالا تاریک تر از هر وقت بودن به چراغ های توکیو خیره شده بود«بازی تموم شد حالا..حذف شدی.» ˢᵗᵃʳᵗ : ¹⁴⁰⁴/²/¹¹ - 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑹𝒂𝒉𝒂 - 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝑺𝒎𝒖𝒕, 𝑴𝒂𝒇𝒊𝒂 - 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 - 𝑰𝒏𝒔𝒕𝒂𝒈𝒓𝒂𝒎 𝑰𝑫: 𝒕𝒂𝒆𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒍𝒂𝒏𝒅82 - 𝑻𝒆𝒍𝒆𝒈𝒓𝒂𝒎: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒍𝒂𝒏𝒅82
° Sakura ° Kookmin by mahiwriter
mahiwriter
  • WpView
    Reads 15,412
  • WpVote
    Votes 3,828
  • WpPart
    Parts 15
NAME: Sakura COUPLE: kookmin Genre:Romance_Historical اولین عشق شما زمانی محقق میشود که شکوفه های گیلاس در حال افتادن روی زمین را بگیرید. :)
Shine in the dark by haniehislamy
haniehislamy
  • WpView
    Reads 249,552
  • WpVote
    Votes 28,575
  • WpPart
    Parts 40
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر هر فصل : 1 : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، انمیز تو لاورز ، اسمات 2 : تراژدی ، انگست ، دارک رمنس 3 : سفر در زمان ، رمنس ، هپی اند (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....نجاتت میدم.... [توی این فیک
Peanut butter🥜[taekook] by Simieminiemoonie
Simieminiemoonie
  • WpView
    Reads 159,775
  • WpVote
    Votes 26,788
  • WpPart
    Parts 22
پینات باتر، لقب تهیونگِ آلفایی بود که همیشه‌ی خدا توسط یه عده گرگ خوشمزه، اینطور صدا زده می‌شد و به محض شنیدن این لقب، دندون‌هاش برای پاره کردن خرخره‌ی موجودات نمک‌ریز دورش تیز می‌شد. هیچ‌کس نمی‌دونست چی می‌تونست باعث بشه که آلفا با شنیدن لقب به اون بامزگی اینطور خشمگین بشه، به جز خودش که می‌دونست جفت حقیقیش، جئون جونگ‌کوکِ آلفا، پسری که تهیونگ بارها توی دانشگاه سعی کرده بود بهش نزدیک بشه اما پسر کوچیک‌تر به محض حس کردن بوی بادوم‌زمینی خام و تازه با یه نگاه به اطراف برای پیدا کردن منبع بو بدنش رو خارونده و محل رو ترک کرده بود، بیشتر از هرگرگ دیگه‌ای روی کره‌ی زمین به بادوم‌زمینی حساسیت داره. 🥜 ژانر: امگاورس، رمنس، طنز، اسمات زمان آپ: روزهای زوج - این فیکشن فقط اینجا و توی همین اکانت واتپد آپ شده و هیچ فایلی نداره. اگر جایی فایلی دیدید، سریعا ریپورت کنید چون بدون اجازه‌ی من فایل شده.
the Rebellion ::.. by btsfanfic_ir
btsfanfic_ir
  • WpView
    Reads 109,935
  • WpVote
    Votes 25,070
  • WpPart
    Parts 30
《 شورش 》 فصل دوم فیکشنِ "شاهدخت" برای جونگکوک، همه چیز فقط از نیازمندی و بیچارگی خودش و خانواده‌ش شروع شده بود... اما کسی چه میدونه؟ شاید اگه از همون اول میدونست قراره از وسطِ بزرگ‌ترین خیانت های سلطنتی و براندازهای بی‌رحمانه ی سیاست سر در بیاره، همون نیازمندی و بیچارگی رو ترجیح میداد! ~.~ ~.~.~ (⛔این فیکشن با کاپل اصلی Yoonmin هم توی همین اکانت با همین اسم وجود داره⛔) ~.~ ~.~.~ ژانر : ( سلطنتی-کلاسیک / سمات / رمنتیک / درام / طنز /... ) کاپل(ها) : اصلی ◀ تهکوک
He Is My Boyfriend ❢ Vkook by Zargoli
Zargoli
  • WpView
    Reads 2,087,597
  • WpVote
    Votes 241,346
  • WpPart
    Parts 68
《اون دوست پسر منه》 +باورم نمیشه..تو.. _آره خودمم، دوست پسرت. #Vkook °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• +راستش من شما رو نمی‌شناسم؟! _بذار از اول شروع کنیم. یونگی هستم، مین یونگی. قراره از این به بعد هم اسممو زیاد بشنوی و هم زیاد صداش کنی. #Yoonmin °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• جونگکوک تو اوج مستی، کیم تهیونگ رئیس شرکتی که قراره به زودی توش مشغول به کار بشه و هنوز ندیدتش رو دوست پسرش معرفی می‌کنه و ازش آویزون میشه..در حالی که صبح بیدار میشه و بدون اینکه چیزی یادش باشه، آماده میشه تا به اون شرکت بره و قرارداد امضا کنه. کاپل اصلی : ویکوک کاپل فرعی : یونمین ژانر : رمنس/فلاف/زندگی روزمره وضعیت آپ: کامل شده
Paradise |ᵛᵏᵒᵒᵏ by Armi-ssi
Armi-ssi
  • WpView
    Reads 47,732
  • WpVote
    Votes 7,065
  • WpPart
    Parts 49
اسم: Paradise نویسنده: Armida کاپل اصلی: Vkook کاپل فرعی: yoonmin/ yizhan/ namjin/hyunlix/... ژانر: تخیلی/ رمنس/ تاریخی/ فان/ ماجراجویی/ اکشن/پارانورمال/ گی... خلاصه: زندگی داستانی پر پیچ و خمه، آینده یک سوال و گذشته یک رازه. توی دنیایی که گذشته بین طمع، خشم و احساس نفرت گم شده؛ شعله آرزو توسط باد قدرت میگیره تا همه جا رو به آتش بکشه و این بین عشق هیزمی مناسب برای این آتش میشه. عشقی که مرز ها رو جا به جا میکنه و از راز های گذشته پرده برداری میکنه. این داستانِ نه تنها فرمانده جئون و هیولایی از پارادایس، بلکه داستان هفت نژاد پر از نفرته. ⚠️داستان در حال ادیته
𝑷𝑨𝑺���𝑺𝑰𝑵𝑮 𝑻𝑯𝑹𝑶𝑼𝑮𝑯 𝑻𝑯𝑬 𝑪𝑳𝑶𝑼𝑫𝑺 by panikamm
panikamm
  • WpView
    Reads 10,781
  • WpVote
    Votes 2,078
  • WpPart
    Parts 41
"گذر از ابر ها" نویسنده: "پانیکا" ژانر: "فلاف، رمنس، انگست" کاپل: "لیونگ(ویمین)، کوکمین، نامجین، سپ" ~~~~~~~~~~~~~ «توجه داشته باشید که گذر از ابر ها فصل دوم فیک "مولن روژ" هست که توی پروفایلم میتونید پیداش کنید؛ لازم به ذکره که خواندن فصل دو بدون خواندن فصل یک هم کاملا امکان پذیره چرا که خط داستانی بهم ارتباط آنچنانی نداره و تنها شخصیت ها یکی هستند» در پارت مقدمه این ارتباط توضیح داده شده. ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~ پسر بزرگتر آروم گفت: _چشمامو بخون! بگو توی چشمام چی میبینی؟ پسر کوچکتر با حلقه کردن دست هاشو به دور کمرش و نزدیک تر کشیدن اون با شیفتگی آمیخته با نارضایتی زمزمه کرد: _اقیانوس چشماتو کویر پوشونده، من بلد نیستم کویرو بخونم! من فقط زبون اقیانوسو بلدم. تهیونگ لنز عسلی رنگش رو به کویر تشبیه کرده بود و نامحسوس از وجودش گلایه کرده بود! حرف های دوست داشتنیش لب پسر بزرگتر رو به لبخند بزرگ و شیرینی مزین کرد. این پسر تمام دنیاش بود، تمامش! ~~~~~~~~~~~~ وضعیت: پایان یافته