MY FAVOURITE >-<
120 story
My Alpha Daddies | kookvkook بقلم Violet_kim_writer
Violet_kim_writer
  • WpView
    مقروء 192,857
  • WpVote
    صوت 17,374
  • WpPart
    أجزاء 30
|تکمیل| دستی به سر پسر ترسیده کشید و با خنده به طرف برادرش برگشت. ×جانگکوک نظرت چیه یکم بهش مهلت بدیم؟ +این حرف از توی هورنی بعیده جونگکوک! پسر حریر سفید رنگ تنش رو بیشتر چسبید و با وحشت به اون دو آلفای دوقلو خیره شد. جانگکوک همونطور که دندون های نیش تیزش رو برای تهیونگ به نمایش میذاشت نزدیکش شد و زمزمه کرد: +با یه شب خوب در کنار ددیات چطوری امگا..؟ -ل..لطفا آلفا..کاریم نداشته باش.. ×اوه! دیگه برای التماس دیره بیبی.. •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ژانر: امگاورس ، اسمات ، ددی‌کینک ، بی دی اس ام ، فانتزی ، امپرگ. کاپل اصلی : کوکویکوک(جانگکوک و جونگکوک ، تهیونگ بیچاره) کاپل فرعی: نامجین ، مخفی :") 《توجه : توی این فیک القاب یا فوحش هایی که ممکنه از شخصیتی به شخصیت دیگه داده بشه اصلا منظور دار نوشته نشده و هیچ هیتی در کار نیست و لذا برای آب و لعاب دادن به داستانه. تمامی شخصیت ها برای ما قابل احترامن و این فقط یه فیک غیرواقعیه و همه اش زاده تخیل نویسنده است》
𝐁𝐨𝐮𝐧𝐝 𝐛𝐲 𝐋𝐎𝐕𝐄 {𝐯𝐤} بقلم Teahkook_writer
Teahkook_writer
  • WpView
    مقروء 348,932
  • WpVote
    صوت 34,020
  • WpPart
    أجزاء 44
{Completed} فصل دوم " bound by honor" هیچ‌کس انتظار نداشت عاشق هم بشند. وقتی جونگکوک به ازدواج الفایی مثل تهیونگ دراومد، همه مطمئن بودند گُرگ خون خالص تهیونگ اونو می‌شکنه. جونگکوک به بدترین شکل ممکن از مردی مثل اون می‌ترسید. اعضای مافیا، خیلی سریع هر اعتراض و حرف مخالفی رو خیانت تلقی می‌کردند. امگا ها باید حرف‌های شوهر و آلفا هاشون رو مثل قانون می‌دونستند، مخصوصا جونگکوک که با رهبر مافیا ازدواج کرده بود. ********************* ❤️‍🔥فصل دوم از جلد " محدود به افتخار " 🥀 💋فصل اول رو میتونید در همین اکانت بخونید 🌹 Couple : : Vkook side Couple :: yoonmin, jhope and girl Jenre : : omegaverse, mafia, romance, smut , criminal, drama , mpreg, hapy end🤗 up time: : اتمام یافته ❤️لطفا پارت توضیحات مطالعه کنید 🌹 برای دونستن فیک زیاد مهم نیست که فصل اول حتما خونده باشید . فصل دوم داستان جدیدی رو تعریف میکنه .
𝐛𝐨𝐮𝐧𝐝 𝐛𝐲 𝐇𝐎𝐍𝐎𝐑 {𝐯𝐤} بقلم Teahkook_writer
Teahkook_writer
  • WpView
    مقروء 739,149
  • WpVote
    صوت 69,840
  • WpPart
    أجزاء 45
{Completed} جونگ‌کوک از ازدواج با همچین هیولایی میترسه. خیلی ها ازدواج اجباری جونگ‌کوک با تهیونگ برای برقراری صلح بین دو مافیا رو مثل یه موهبت میدونند ولی از نظر خودش سرنوشتش محکوم شده و به نابودی رسیده. هیچ راه فراری از این قرارداد ازدواج اجباری و برنامه ریزی شده وجود نداره؛ قطعا تهیونگ تا آخر دنیا به دنبالش میگشت . پیام چشم های الفا واضح بود: تو مال منی ! ********************* 🥀فصل اول اتمام یافته💋 🕷فصل دوم رو میتونید در همین اکانت پیدا کنید💀 Couple :: vkook , yoonmin jenre :: criminal, smut, omegaverse, romance, drama ، ازدواج اجباری🖤 Published Time :: اتمام یافته 🌸لطفا پارت "توضیحات" مطالعه کنید 🩷
+22 أكثر
Pretty Please... Pet Me! | Vkook بقلم ItsRainyNight
ItsRainyNight
  • WpView
    مقروء 34,755
  • WpVote
    صوت 4,198
  • WpPart
    أجزاء 10
〴︎Summary ৲︎ چندنفر توی دنیا می‌تونستن بگن که به رویاهاشون دست یافته بودن و با کار کردن توی شاخه‌ای که بهش عشق می‌ورزیدن، مخارج زندگیشون رو تامین می‌کردن؟ ‎کیم تهیونگ یکی از این اشخاص محدود بود؛ پسری که برای رسیدن به آرزو‌هاش، حاضر به ترک خونه‌ی خودش شده بود و زیر آسمون کشوری نفس می‌کشید، که تنها رابطه‌اش با اون، خونِ پدریِ توی رگ‌هاش بود؛ البته که اون هیچ شکایتی نداشت، اون هم نه وقتی سه سال بود که به عنوان استایلیست یکی از موفق‌ترین بِرند‌های دنیای مُد شناخته می‌شد. ‎هیچ مشکلی توی زندگی اون وجود نداشت و همه‌چیز بر وفق مرادش می‌گذشت؛ فقط اگه رئیسش بی‌کفایت‌ترین، بی‌مسئولیت‌ترین و البته... زیبا‌‌ترین آدمی که تهیونگ تا به‌حال دیده نبود 〴︎Writer: Soodeh 〴︎Couple: Vkook 〴︎Genres: SliceOfLife, Fluff, Romance, PetPlay, LightBDSM, Smut
Hand job | Vkook بقلم silverfic
silverfic
  • WpView
    مقروء 672,185
  • WpVote
    صوت 50,645
  • WpPart
    أجزاء 34
¤ Summary: کوک امگای یتیمیه ک شب ها ت بار ب عنوان بارتندر کار می‌کنه و دوست داره آلفاش رو پیدا کنه ... تهیونگ آلفای میلیونر مغرور و جذابیه ک تنها مشکلات زندگیش پیدا نشدن جفتیه ک خیلی میخوادش و ارضا نشدنشه ! حالا چی میشه اگه کوک میتش رو در حالی ببینه ک دست سه نفر ت شلوارشه ...! ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ¤ Main couple: vkook ¤ Genre : omegavers , romance , angest , smut , happyend ‏¤ up time : جمعه ها (اگه که خدا بخواد)
,,Texting to my bias" بقلم taekook_231
taekook_231
  • WpView
    مقروء 32,911
  • WpVote
    صوت 1,022
  • WpPart
    أجزاء 10
Taehyung decided to send message to a random number, telling to him everything and anything about his life not knowing with whom is he actually talking.
THE AFTERGLOW | | vk بقلم vk69none
vk69none
  • WpView
    مقروء 354,031
  • WpVote
    صوت 11,973
  • WpPart
    أجزاء 45
Jeon Jeongguk is a little, who has a hard time dealing with and taking care of himself. But, little does he know that there is gonna be someone who is going to shoo his all worries away. Kim Taehyung, the guy with a sweetheart, works in Wang industries as an Accountant. Let's see how destiny brings them together. ranks- #8 littlekook #23 babyspace #2 littlekook #24 toptaehyung #15 babyspace #118 babyspace #1 littlekook #7 taekook out of 54.5k stories #1 bottomjungkook out of 3.3k stories. #5 toptaehyung out of 2.8k stories The story contains an extreme level of fluff. vk69none©2021
𝐁𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫𝐬 بقلم 3Arizen3
3Arizen3
  • WpView
    مقروء 57,588
  • WpVote
    صوت 7,059
  • WpPart
    أجزاء 43
[پایان فصل ۱] - دیگه منو برادر صدا نکن کوک! تو برادر من نیستی! و در کسری از ثانیه ورقی برگشت خورد! Wr: Arizen Main couple: Vkook Genre: Dram/Smut/Romance/Angst
+22 أكثر
Call Me Senior بقلم CAFEVKOOK
CAFEVKOOK
  • WpView
    مقروء 32,738
  • WpVote
    صوت 4,437
  • WpPart
    أجزاء 6
قرار بود جونگ‌کوک با راه‌انداختنِ یه بازیِ سکسی، دوست‌پسرِ به‌ظاهر مظلوم و بچه‌مثبتش رو شوکه و اغوا کنه؛ اما کی‌ فکرش رو می‌کرد که در انتها، خودش کسی باشه که به‌طرز غیرمنتظره‌ای توسط اون سوپرایز می‌شه؟! Name: Call me senior~ Genre: fakechat, comedy, romance Up time: Full Translator: rezvan ┈─┈─┈─┈─┈─┈ ᯊ @CAFEVKOOK ᯊ
911 بقلم CAFEVKOOK
CAFEVKOOK
  • WpView
    مقروء 4,623
  • WpVote
    صوت 689
  • WpPart
    أجزاء 3
❮ ☎️🚨 ❯ ❣⓽⓵⓵❣ یه هکر حرفه ای که به طرز بیمارگونه ای شیفته اپراتور مرکز اورژانس شده. - 911، چه مشکلی پیش اومده؟ - اگر جرأت داری یه بار دیگه جلوی وب کمت رو بپوشون. اطلاعات خانوادتو دارم. فکر نمی کنم دلت بخواد یه روز پیک بیاد و یه بسته محتوی اعضای بدن یکی از اعضای خانوادتو تحویلت بده. دلت میخواد خرگوش کوچولو؟ صدای بم و عمیقش لرزه ای به بدن اپراتور انداخت: - وی؟ - درسته. - چرا برگشتی؟ بدن بی جونش رو روی میز خم کرد و دست هاش رو روی صورتش گذاشت. صدای آرومش و نزدیکش از توی هدفون باعث می شد جونگ کوک حس کنه اون دقیقا کنارش ایستاده، کنار گوشش خم شده و داره توی گوشش زمزمه می کنه: - من جایی نرفته بودم بانی. ☙Gᴇɴʀᴇ ⨟ Psychology, Mystery, Crime, Harsh, Romance, Smut ☙Cᴏᴜᴘʟᴇ ⨟ VKook ┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈ ♨ @CAFEVKOOK ♨