خدا لبات رو ساخته برای بوسیدن و چشمات رو برای پرستیدن، دستات رو برای گرفتن و سرت رو برای بغل کردن...

❛ 𝐎𝐧𝐥𝐲 𝐄𝐯𝐢𝐥, 𝐂𝐚𝐧 𝐏𝐮𝐧𝐢𝐬𝐡 𝐄𝐯𝐢𝐥 ❜ ⸻ ❝ 𝐏𝐫𝐨𝐦𝐢𝐬𝐞 𝐦𝐞, 𝐭𝐡𝐚𝐭 𝐲𝐨𝐮 𝐰𝐨𝐧'𝐭 𝐝𝐢𝐞 ​❞ 𝗩𝗲𝗿𝗼𝗻𝗶𝗰𝗮 said, her hands tremblingly cradling his face as he smiled softly. He put his hands over hers, pulling it away and intertwining them together with his gaze on her ❝ 𝐈 𝐩𝐫𝐨𝐦𝐢𝐬𝐞 ​❞ ⸻ ❝ 𝐈 𝐩𝐫𝐨𝐦𝐢𝐬𝐞 𝐈 𝐰𝐨𝐧'𝐭 𝐝𝐢𝐞 ❞ Those words were enough to make Veronica froze on her track. She looked at him with a voice of someone lingering in her head, feeling her eyes getting teary ❝ 𝐃𝐨𝐧'𝐭 ❞ ❝ 𝐃𝐨𝐧'𝐭 𝐰𝐡𝐚𝐭? ❞ ❝ 𝐃𝐨𝐧'𝐭 𝐦𝐚𝐤𝐞 𝐚 𝐩𝐫𝐨𝐦𝐢𝐬𝐞 𝐭𝐡𝐚𝐭 𝐲𝐨𝐮 𝐜𝐚𝐧'𝐭 𝐤𝐞𝐞𝐩 ❞ ⸻ © 𝐇𝐎𝐍𝐄𝐘𝐘𝐒𝐊𝐈𝐄𝐒𝐒

⚜ ما برگشتیم ⚜ ♧◇♡♤☆ ژانر:جنایی، درام کاپل:نمیلی، زیام، لری

من از اینکه دارم میمیرم ناراحت نیستم. با وجود این آخرین چیزی که حس کردم اشکام بودن. Cover by : @itsCipher

این فن فیک برگرفته از اسطوره های یونانه داستان راجب دختری به اسم الایزابث هستش، مادر الایزابث جادوگر بوده (فرزند هکاته الهه جادو) برای همین یه مشت آدم احمق بخاطر باور های اشتباه و رسم آتش زدن جادوگرا، مادرشو جلو ی چشماش آتیش میزنن. الایزابث شروع به فرار کردن میکنه ولی پدرش هیدیز(خدا و پادشاه جهان زیرین) پیداش میکنه و اونو با خودش به جهان زیرین میبره.. خلاصه که با اساطیر هم آشناتون میکنه

ملانی از پدرش خبری نداره تا این که پدرش به خاطر این که ملانی رو به کاپوی فرناندو ایتالیا بده به ایران میاد و اینجاست که ملانی با راز مخوف پدرش که سالها ازش بی خبر بوده رو به رو میشه .... صحنه دار_مافیایی🔞

"من برای پول فقط میکشم؛ ولی فقط برای پول نمیمیرم." #ziam #larry

Alexander Vintalli is one of the most ruthless mafias of America. His name is feared all over America. The way people fear him and the way he has his empire spread all over makes him ruthless. He is know to be heartless monster famous for his ways of torture. Blue Andrews is a simple bartender in. She is really beautiful. She is a bartender at night and a store-worker by day. She works hard to earn and to survive. What happens when she crosses path with this monster. Everything about him screams danger to her and so she tries to run but he has no intentions of letting her go. Not now. Not Ever. He wants Blue for himself. Because after all these years he might have a heart which has started beating for her. But he knows he is not good enough for her.... But then Blue also falls for him and toghether they face their biggest enemies. Their past Demons. Beautiful cover by @Acaciairis Copyright 2016. Everything in this book belongs to me.

تو دنیایی ک آدما۲دسته ان(آب سرشت ها و آتشین ها،که ۲دشمن دیرینه اند)تکلیف ۲عاشق که درگیر عشق ممنوعه اند چیه؟ . . شاید اولش کشش نداشته باشه واسه بعضیا ولی وقتی ادامه بدین اصلا پشیمون نمیشین #1 paranormal

در عجبم بعضی انسان ها تا چه حد میتوانند به خدا نزدیک باشند و در طرفی دیگر انسان های درنده خویی در حال نابودی زندگی یک بنده ی دیگر باشند.. (این داستان حمایتتون رو نیاز داره بهش یه شانس بدین از خودش دفاع کنه:))