ولی اینا:')
57 stories
Adjudge prince [L.S] by goldencheeks
goldencheeks
  • WpView
    Reads 2,974
  • WpVote
    Votes 501
  • WpPart
    Parts 16
صدای فریادش تموم جنگل رو پر کرد .... لویی به سرعت به طرفش میدوعه . هری رو توی بغلش میگیره . کلی خون ازش رفته بود .... نمیدونست باید چی کار کنه گیج شده ... همه چی تا الان خوب بود چی شد ؟ با چشمای پر اشک به هری خیره موند و اسمش رو با درد فریاد صدا میزد ... - زود باشید باید ببریمش ... اگه عجله کنیم میتونیم جونشو نجات بدیم
«𝖬𝖸 𝖬𝖮𝖮𝖭» by tommo2844
tommo2844
  • WpView
    Reads 1,321
  • WpVote
    Votes 346
  • WpPart
    Parts 9
کاش میتونستم ببینمت کاش چشمام لیاقت دیدن چشماتو داشت کاش خدا میزاشت باهم تماشات کنیم... یعنی انقدر زیبایی که خدا نمیتونه دیدنتو با من تقسیم کنه؟ معلومه که هستی، معلومه که هرکی ببینتت تورو فقط برای خودش میخواد :) یعنی میتونم یه‌روزی ببینمت ماه من ...؟
beyond expectation [zarry] by ellannosaurus
ellannosaurus
  • WpView
    Reads 4,315
  • WpVote
    Votes 470
  • WpPart
    Parts 6
همه چیز از اون روز شروع شد... روزی که زندگی خیلیامونو تغییر داد... روزی که همه ی صداها خاموش شدن و دنیا،توی سکوت فرو رفت... روزی که چهرشو از پشت دود سیگار نیم سوخته ی توی دستش برای اولین بار دیدم... Zarry stylik au [ completed ] Book 2
Despite the scars [L.S] by sepi1919
sepi1919
  • WpView
    Reads 7,865
  • WpVote
    Votes 1,210
  • WpPart
    Parts 15
(on going...) "فکر نمیکردم پدر با هرزه های ارزون خودش رو مشغول کنه" لویی مست و سرخوش قهقه زد. دختر توی بغلش چرخید و با دیدن هری قدمی بهش نزدیک شد. "شما پدر اچ هستین؟ من ایز..." صدای شلیک گلوله ی تفنگ هری توی گوشای لویی پیچید ولی اون بیخیال به جسد دختری که تا چند ثانیه پیش میخواست خودش رو به هری معرفی کنه، نگاه کرد. هری با تاسف به لویی نگاه کرد و برگشت توی اتاقش. لویی با سرخوشی دنبالش راه افتاد و بلند گفت " حالا که هرزه ی خوشگلمو کشتی نمیخوای خودت سرگرمم کنی؟" هری بلافاصله برگشت و فاصلش رو با لویی صفر کرد. یقه ی لویی رو گرفت و لباش رو با دلتنگی به لبای پدر چسبوند. بالاخره وقتش بود، بعداز 7سال... ... من نمیگم این بوک حاوی محتوای ترسناک و خشنِ و برای همه مناسب نیست ولی این بوک مافیاییه و دارای محتوای ترسناک و خشنِ و مناسب همه نیست:) لری استایلینسون زیام مین #مافیایی #لری #زیام
Lacuna[L.S] by Eris_ok
Eris_ok
  • WpView
    Reads 2,705
  • WpVote
    Votes 830
  • WpPart
    Parts 21
اندوه برطرف میشه اشک چشم خشک میشه زمستون جاش رو به بهار میده اما.. جای خالی تو هیچوقت پر نمیشه... کلمه‌ی (Lacuna): به معنی یه فضای خالی یا یه تیکه گمشده از داستان زندگیت. درست مثل کسی که بی خداحافظی رفته، مثل کسی که جای خالیش به وضوح احساس میشه، مثل یه تیکه از مهم‌ترین خاطراتت. ⛔️Violence Warning ⛔️
Shsh!  by Nrgs_A
Nrgs_A
  • WpView
    Reads 55,987
  • WpVote
    Votes 7,411
  • WpPart
    Parts 48
هری فهمید اگر میخواد زنده بمونه باید بین لبای زین نفس بکشه! شکار معصومیت یک پرنس زیبا واقعا ستودنی بود! دست زین پایین رفت و هری لبشو محکم گاز گرفت ؛ کمربند اون حوله ی مزاحم رو از جاش کند.. دست مرد لای رونش حرکت کرد. حس میکرد ملافه های زیرش الانه که آتیش بگیرن! طولی نکشید که وجود ناگهانی زین رو تو خودش حس کرد! چنگ دردناکی به ملافه ها زد و پایین تنش از درد کمی بالا اومد! برای اینکه وارد پسر شه عمیق تر فشار اورد و جیغ هری ندا از موفق شدنش رو داد! لذتی اشتباهانه از پلکای خیسش تا بند بند انگشتاش رو به سر رفتن بود! قرار بود بعد از این چی بشه؟ صدای سرد مرد به پوست صافش شلاق زد " با طلوع آفتاب ویلا رو ترک میکنی! " نه...نه اون نمیتونست انقدر بی رحم باشه...
EXPERIMENT (L.s) by story_1d_larry
story_1d_larry
  • WpView
    Reads 325,794
  • WpVote
    Votes 45,516
  • WpPart
    Parts 75
تنها گذاشتن فقط کاره یک انسان است.....اما من که انسان نیستم.....پس اینو تا آخرین روزی که نفس میکشی با خودت تکرار کن " من هیچ وقت تنهات نمیزارم". Finished✅✅ _________________ #experiment1#
darklights [L.S] [Z.M] by queenrainberry
queenrainberry
  • WpView
    Reads 9,379
  • WpVote
    Votes 1,360
  • WpPart
    Parts 26
+چطوره تو رو بکشیم ببینیم کسی از اون بیرون واسه پیدا کردنت میاد؟" _نمیاد چون این تنی بود که هیچکس بهش اهمیت نداد؛ پس بیا امتحانش کنیم شاید بعد از تناسخ؛ روحم کالبدی که دوباره اونو توی قفس خودش انداخته رو وادار کنه دنبالت بیاد تا عاشقش بشی... حتی اگه هستیم نیست بشه با نیستیم به دوست داشتنت ادامه میدم." #sharing Inclined to zouis top #zouis_top #larry #ziam #smut🔞 Pain and pleasure
Angry(l.s) by gff1d_
gff1d_
  • WpView
    Reads 88,650
  • WpVote
    Votes 9,648
  • WpPart
    Parts 39
_می دونم اونجایی لو اون زمزمه کرد درحالی که به سمت پسر عصبانی میرفت. _من اینجا بهت نیاز دارم.منو بچه بهت نیاز داریم
silent gem [l.s][Completed] by Madcarasanchez
Madcarasanchez
  • WpView
    Reads 32,842
  • WpVote
    Votes 6,180
  • WpPart
    Parts 21
هری ناشنواست و لویی مترجمش میشه all credits to @strongxlarry i just translated the story