Read it babe~
14 stories
selenophil  by AtrinaAbbbeuhd
AtrinaAbbbeuhd
  • WpView
    Reads 1,459
  • WpVote
    Votes 296
  • WpPart
    Parts 7
کاپل: لری ژانر: دبیرستانی. داستان راجع به زندگی روزمره، یک دانش آموز سال اولی به اسم هری استایلزعه‌. که توی ارتباط برقرار کردن با دیگران و خودش مشکل داره. و خبری از اون پسرای بد و لباس های تیرشون نیست، فقط هریه، کسی که توی دبیرستان عاشق اولین دوستی میشه که پیداش میکنه.
Black Fever (L.S) by imsamiwh
imsamiwh
  • WpView
    Reads 17,441
  • WpVote
    Votes 3,946
  • WpPart
    Parts 31
- I think a piece of the moon that is not in the sky in your hair. - فکر میکنم تیکه ای از ماه که تو آسمون نیست توی موهای توعه لویی. ---------------------------------------- 1660 - London Sad End Complete بر اساس یک سلسله ی واقعی Vampair-Historical Larry-Ziam به قلم : sami
son of the Dawn [Z.M] [L.S] by that_very_Witch
that_very_Witch
  • WpView
    Reads 9,909
  • WpVote
    Votes 2,280
  • WpPart
    Parts 26
《تو پسر سپیده‌دم هستی.نیمه آدمیزاد و نیمه اژدها.کسی که خدایان کهن و بر حق رو از زندانشون آزاد میکنه و نژاد آدمیزاد رو به خفتی که لایقشه میرسونه.》 زین به عنوان پیشکار ملکه وارد دربار میشه.جایی که لرد لیام پین،عموی پادشاه، از خیره شدن بهش ابایی نداره و اتفاقات شومی در شرف وقوعه.زین رازی داره که نباید فاش بشه؛رازی که اونو از بقیه آدمیزادها جدا میکنه.
DADDY (Mpreg) - L.S (Persian translate) by Whoyougonnacall_
Whoyougonnacall_
  • WpView
    Reads 102,883
  • WpVote
    Votes 7,884
  • WpPart
    Parts 40
لویی توی یه رستوران کوچیک به اسم جیجی تو دانکستر کار میکنه. هری هم معلم جدید کلاس دومه. ملاقاتشون زندگیه لویی رو زیر و رو میکنه اما اون عاشقه هر قسمت از این تغییره +هری تاپه اسمات هم زیاد داره و اینکه حاملگی مرد و اینا هم داره اگه بدتون میاد نخونید
Angry(l.s) by gff1d_
gff1d_
  • WpView
    Reads 88,637
  • WpVote
    Votes 9,648
  • WpPart
    Parts 39
_می دونم اونجایی لو اون زمزمه کرد درحالی که به سمت پسر عصبانی میرفت. _من اینجا بهت نیاز دارم.منو بچه بهت نیاز داریم
Got The Sunshine On My Shoulders [L.S](Persian Translation) by PersianGayVodka
PersianGayVodka
  • WpView
    Reads 138,776
  • WpVote
    Votes 30,053
  • WpPart
    Parts 52
[Completed] پنج سال پیش، هری استایلز برای تبدیل شدن به یک خواننده و هنرمند، زادگاهش رو ترک کرد. هری به اون چه که پشت سرش به جا گذاشت توجه زیادی نکرد- یک زندگی، یک خانواده، و یک همسر... کسی که روزی از خواب بیدار شد و فهمید هری ترکش کرده. و حالا، هری همه چیز داشت: پولدار و معروف بود و همه ستایشش می کردند، از جمله دوست پسرش. اما وقتی حرف جدی شدن رابطه به میان اومد، هری مجبور شد با تمام واقعیت های ناراحت کننده ی گذشته اش رو به رو بشه - و لویی. کسی بود که تمام برگه های طلاقی که هری در طي پنج سال گذشته براش فرستاده بود رو پس فرستاد. ------ H a p p y E n d i n g ------ Written by: @Hattalove (AO3) Translated by: Persian Gay Vodka Team
Louten~[L.S] by larry_diary
larry_diary
  • WpView
    Reads 78,123
  • WpVote
    Votes 17,918
  • WpPart
    Parts 34
یه اتفاق ساده و کوچیک باعث شد زندگی هری برای همیشه تغییر پیدا کنه . چه خوبه که از اتفاق های ساده و کوچیک ساده رد نشیم. این شما و این داستات زندگی هری و هم خونه جدیدش هم خونه ایی که از یک جعبه کفش کنار خیابون ، راه به آغوش گرم هری پیدا کرد. به زندگی در کاتونیا خوش آمدید.
mask of lies  ( l.s persain translation)  by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 89,709
  • WpVote
    Votes 11,200
  • WpPart
    Parts 19
لویی تاملینسون ، بازیگر معروف، باید وارد رابطه فیک با هری استایلز ،خواننده ی مشهور ، میشد. چی میشه اگه اون احساسات واقعی به خواننده ی جذاب پیدا کنه ؟ منیجمنتشون قبول میکنه ؟ رابطشون اونقدر قوی هست که تو سختی ها بجنگن ؟
End Game (L.S) by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 631,356
  • WpVote
    Votes 88,756
  • WpPart
    Parts 77
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
Rooms [L.S] by CoralineJs
CoralineJs
  • WpView
    Reads 8,428
  • WpVote
    Votes 2,156
  • WpPart
    Parts 11
Completed ✓ زمانی که چشم هاشون رو باز کردند،گیج و سرگردان بودند و با آشفتگی به اطرافشون نگاه انداختند. تنها درکی که همگی تو اون لحظه داشتند تو یک واژه خلاصه میشد: ترس. ترسی که هرچی بیشتر میگذشت، بیشتر در وجودشون رخنه میکرد و انگار اون مرد از همین ترس اون ها تغذیه میکرد و لذت میبرد‌. اون ها هراس داشتند از اینکه نفر بعدی ای که قراره بمیره کیه؟ شاید خودشون بودند و بی خبر بودند. این قرار بود که فقط یه بازی معمولی باشه یا بازی با جونشون؟! [اخطار: برای کسانی که روحیه‌ی حساسی دارند‌ توصیه نمیشود.] 「Started: January 2021 Ended: April 2021」 Harry Top.༄